بریدههایی از کتاب ساندویچ ژامبون
۳٫۹
(۸۴)
همه با هم در آن بودیم. همه با هم درون یک دیگِ گه بودیم. راه فراری وجود نداشت. یکروز سیفون همهمان کشیده میشد.
rain_88
باید باقی عمرم را با این مردم نکبت سر کنم. وای خدا، همهشان مخرج داشتند و اندام تولیدمثل و دهان و زیربغل. آنها میریدند، مزخرف میگفتند و در حد گه اسب ابله بودند.
Sayna sedigh
چه دوران مزخرفی بود آن سالها – احتیاج و میلی وجود داشت برای زندگی کردن اما تواناییاش نبود.
Sayna sedigh
خب پس این چیزیست که میخواهند: دروغ. دروغ زیبا. این چیزیست که نیاز دارند. مردم احمق.
.
«فقط نگاه میکنه، حرف نمیزنه.»
«این دقیقاً چیزیه که ما ازش انتظار داریم.»
«بچهی عمیقی به نظر میاد.»
«نه. تنها چیزی که تو این بچه عمیقه سوراخ گوششه.»
.
روبهرو شدن با یک حقیقت برای اولین بار میتواند خیلی بامزه باشد. وقتی حقیقت کس دیگر، عین حقیقت تو باشد، و اصلاً انگار آن حرف را برای تو گفته، فوقالعاده است.
پویا پانا
آدم احمق را میشود بخشید زیرا همین است که میبینی، دستکم کسی را گول نمیزند. وقتی کسی میخواهد گولت بزند است که کفر آدم درمیآید.
پویا پانا
به اتاقم برگشتم، افتادم روی تخت و پتو را تا گردنم بالا کشیدم. به سقف زل زده بودم و با خودم حرف میزدم.
خیلی خب خدا، بر فرض میگیریم تو واقعاً مرا در این شرایط قرار دادهای تا امتحانم کنی. تو مرا با مشکلترین امتحانها یعنی با پدر و مادر و جوشهایم به آزمون کشیدی. فکر کنم امتحانت را قبول شدم... کشیش به ما گفت که هیچوقت شک نکنید. به چی شک نکنیم؟ همیشه بیش از حد به من سخت گرفتهای، پس من ازت میخواهم که بیایی پایین و شک مرا برطرف کنی!
صبر کردم. برای خدا صبر کردم. صبر کردم و صبر کردم. فکر کنم خوابم برد.
آرین
با خودم فکر کردم که الان چرا من اینجایم؟ چرا همیشه باید انتخابهای من بین بد و بدتر باشد؟
پویا پانا
کل دنیا چیزی نیست جز دهان و مقعدهایی که میبلعند و میرینند، و تولیدمثل میکنند.
پویا پانا
راستاش هیچ منطقی در زندگی وجود ندارد، و همینطور در چیدمان چیزها. دی. اچ. لارنس این را میدانست. انسان به عشق احتیاج دارد، ولی نه آن عشقی که اکثر مردم دارند یا در موردشان میگویند. دی. اچ. پیر چیزی میدانست.
پویا پانا
این جهان زندگی کردن کار خسته کنندهایست. هروقت دور و برت را نگاه میکنی همیشه کسی هست که بخواهد حالات را بگیرد آن هم بدون هیچ دلیلی.
پویا پانا
آنها میریدند، مزخرف میگفتند و در حد گه اسب ابله بودند.
پویا پانا
مردم ترسو و محتاط بودند، همه عینِ هم. و با خودم میگفتم، باید باقی عمرم را با این مردم نکبت سر کنم.
پویا پانا
راه پیش رویم را کاملاً میتوانستم ببینم. فقیر بودم و فقیر میماندم. اما دقیقاً پول چیزی نبود که میخواستم. نمیدانستم چه میخواهم. چرا، میدانستم. جایی میخواستم برای مخفی شدن، جایی که کسی مجبور نباشد کاری بکند. فکر اینکه بخواهم کسی بشوم، نهتنها میترساندم، بلکه حالم را هم بد میکرد. تصور اینکه بخواهم وکیل بشوم، نماینده مجلس، مهندس، و هرچیزی شبیه آن از نظر من غیرممکن بود. اینکه ازدواج کنی، بچهدار بشوی، و دردام ساختار خانواده بیوفتی. هرروز بروی سرکاری و برگردی. غیرممکن بود. کارهای مشخصی انجام بدهی، کنار خانواده در یک پیکنیک باشی، در جشن سال نو، در جشن استقلال، روز کارگر، روز مادر... آدم به دنیا میآمد تا این چیزها را تحمل کند و بعد بمیرد؟ ترجیح میدادم یک ظرفشور باشم، شبها تنها به اتاق کوچکم برگردم و آنقدر بنوشم که بهخواب بروم.
wraith
بچسب به خانواده، مخلوطش کن با خدا و میهن، به علاوهی ده ساعت کار روزانه، و بدین صورت هرچی که لازمه داری.
کاربر ۲۰۶۳۳۱۰
تصور اینکه بخواهم وکیل بشوم، نماینده مجلس، مهندس، و هرچیزی شبیه آن از نظر من غیرممکن بود. اینکه ازدواج کنی، بچهدار بشوی، و دردام ساختار خانواده بیوفتی. هرروز بروی سرکاری و برگردی. غیرممکن بود. کارهای مشخصی انجام بدهی، کنار خانواده در یک پیکنیک باشی، در جشن سال نو، در جشن استقلال، روز کارگر، روز مادر... آدم به دنیا میآمد تا این چیزها را تحمل کند و بعد بمیرد؟
ghazaal
درم را باز گذاشتم. مهتاب به همراه صدای شهر داخل شدند: گرامافونهای سکهای، اتوموبیلها، فحشها، پارس سگها، رادیوها... همه با هم در آن بودیم. همه با هم درون یک دیگِ گه بودیم. راه فراری وجود نداشت. یکروز سیفون همهمان کشیده میشد.
farnaz Pursmaily
مشکل اینجاست که همیشه انتخاب تو از بین دو تا بد است، مهم هم نیست که کدام را انتخاب کنی، هرکدامشان ذرهای از تو را میخورند، تا آنجا که دیگر چیزی باقی نماند. بیشتر آدمها در بیست و پنج سالگی تمام میشوند
farnaz Pursmaily
شبها من اینطوری کتابهام را میخواندم، با چراغ مطالعهی داغ، زیر پتو. خواندن جملههایی بینظیر در حال خفه شدن. شبیه جادو بود.
farnaz Pursmaily
حجم
۲۸۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۲۸۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
قیمت:
۱۱۳,۰۰۰
۷۹,۱۰۰۳۰%
تومان