بریدههایی از کتاب باشگاه مشت زنی
۴٫۳
(۳۷)
قانون هفتم؛ اولین شبی که به باشگاه مشتزنی آمدید باید بجنگید.
phoenix
پدرم هیچوقت دانشگاه نرفته بود پس خیلی مهم بود که من تحصیلات دانشگاهی داشته باشم
phoenix
امروز آدمی دستوپاچلفتی را میبینی که برای اولینبار به باشگاه آمده ولی بعد از شش ماه مثل فولاد آبدیده میشود. این مرد مطمئن است که از پس هر چیزی برمیآید. باشگاه مشتزنی هم مثل ورزشگاهها پر از سروصدا و ناله است. ولی باشگاه مشتزنی برای خوشهیکل شدن نیست. اینجا همه مثل مراسم مذهبی از شدت هیجان فریاد میکشند و وقتی یکشنبه عصر از خواب بیدار میشوند احساس میکنند که نجات پیدا کردهاند.
phoenix
آن وقتها زندگیام زیادی کامل بود و شاید باید همهچیزمان را خرد میکردیم تا بتوانیم آدم بهتری بشویم.
phoenix
من حس عصبانیت جو از طرد شدنم.
phoenix
من دندان آسیاب جواَم.
من سوراخ دماغ سرخ و متورم جواَم.
من مشت رنگپریدهٔ جواَم.
phoenix
باید از هر چه خودسازی و پیشرفت است فاصله بگیرم و بدوم طرف فاجعه. دیگر نمیتوانم مثل یک بازی ساده و بیدردسر نگاهش کنم.
phoenix
تایلر میگوید: این واقعاً مرگ نیست. ما افسانه خواهیم شد. ما پیر نمیشیم.
با زبانم لولهٔ تفنگ را بهسمت لپم میرانم و میگویم: تایلر، ما که دراکولا نیستیم.
علیرضا ترکاشوند
مجبور شدم ماشه را بکشم.
بهتر از زندگی واقعی بود.
و لحظهٔ بینقص زندگیات تا ابد ادامه ندارد.
Woland
من و تایلر لب پشتبام ایستادهایم و تفنگ در دهانم است.
و من وسواس گرفتهام که تفنگ تمیز هست یا نه.
Woland
لولهٔ تفنگ به ته گلویم فشار میآورد. تایلر میگوید: ما واقعاً نمیمیریم.
Woland
دیگر مرگ برایم یک اتفاق تأسفبار و غمناک نیست. جشنی است برای خودش.
آه تایلر. درد میکشم. خواهش میکنم مرا بکش.
پا شو.
مرا بکش. بکش. بکش. بکش.
تایلر میگوید: مردنت باید باشکوه باشه. تصور کن که بالای بلندترین ساختمان دنیا ایستادی. پروژهٔ میهم تمام ساختمان رو اشغال کرده. دود حلقهزنان از تمام پنجرهها میآد بیرون. میزها روی جمعیت خیابان فرود میآن. یک اپرای مرگ تمامعیار. لیاقت تو اینه.
Woland
دیگر مرگ برایم یک اتفاق تأسفبار و غمناک نیست.
Woland
تایلر همانطور که میخندید گفت: هر چهقدر هم کتکم بزنی نمیتونی منو بکشی احمق عوضی. میتونی لهولوردهم کنی ولی نمیتونی منو بکشی.
تو خیلی چیزها برای از دست دادن داری.
من هیچی ندارم.
تو همهچیز داری.
یگانه
فقط بعد از اینکه همهچیزت رو از دست دادی میتونی هر کاری که دلت میخواد بکنی.
یگانه
همه با تفنگی نامرئی بر شقیقهشان به تو لبخند میزنند.
یگانه
ضربالمثلی قدیمی میگوید همیشه کسی را میکشی که از همه بیشتر دوستش داری، خُب، اگر درست نگاه کنی از هر دو طرف صادق است.
NeginJr
اینجا آنقدر ساکت است که احساس میکنی یکی از آن میمونهایی هستی که فرستادندشان به فضا. کارهای کوچکی را انجام میدهی که یادت دادهاند.
اهرمی را بکش.
دکمهای را فشار بده.
هیچ درکی از کارهایی که میکنی نداری و بعد هم میمیری.
NeginJr
میگویم: تا آخر بخونین. خیلی جالبه. کار یه ذهن کاملاً بیمار.
یگانه
و این هفته بیخوابی دوباره برگشت. بیخوابی. و حالا کل دنیا تصمیم گرفته سری به قبر من بزند و رویش بریند.
یگانه
حجم
۱۶۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۱۶۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان