بریده‌هایی از کتاب هنر ظریف بیخیالی

اگر همه انسان‌ها خارق‌العاده باشند پس طبق تعریف، هیچ‌کس خارق‌العاده نخواهد بود و همه به یک‌چشم دیده می‌شوند.

اگر همه انسان‌ها خارق‌العاده باشند پس طبق تعریف، هیچ‌کس خارق‌العاده نخواهد بود و همه به یک‌چشم دیده می‌شوند.

مشکلات نه تنها خالق شادی‌های ما هستند، بلکه مشکلاتی سطح بالاتر را برایمان به ارمغان می‌آورند. همان‌گونه که می‌بینید این یک مارپیچ صعودی بی‌انتهاست و اگر فکر می‌کنید هر جایی که دلتان خواست می‌توانید توقف کنید و بیخیال صعود شوید، آن‌وقت فکر می‌کنم یک نکته مهم را نفهمیده‌اید چون لذت کل داستان در خود صعود است.

سطح بالاتر را برایمان به ارمغان می‌آورند. همان‌گونه که می‌بینید این یک مارپیچ صعودی بی‌انتهاست و اگر فکر می‌کنید هر جایی که دلتان خواست می‌توانید توقف کنید و بیخیال صعود شوید، آن‌وقت فکر می‌کنم یک نکته مهم را نفهمیده‌اید چون لذت کل داستان در خود صعود است.

ارزش‌های ما تعیین‌کنندهٔ معیارهایی هستند که بر اساسشان خودمان و دیگران را می‌سنجیم.

بنابراین تنها راه رسیدن به معنا و حس اهمیت در زندگی، رد کردن گزینه‌ها، محدود کردن آزادی و انتخاب تعهد به یک مکان، باور و یک شخص است.

هرچه بیشتر نامطمئن باشید، از دانستن چیزهایی حتی کوچک حس بهتری به شما دست می‌دهد. راه درست عدم اطمینان است. عدم اطمینان، قضاوت‌های ما نسبت به دیگران را از بین می‌برد، از ساختن بت‌ها، نگاه‌های کلیشه‌ای، جهت‌گیری‌های یکنواخت نسبت به محیط کار و آدم‌های اطراف پیشگیری می‌کند. عدم اطمینان حتی ما را از قضاوت کردن در مورد خودمان نیز نجات می‌دهد.

این روزها هر اتفاق کوچکی که می‌افتد یک نفر هست که حس می‌کند به او ظلم شده و استحقاق این را دارد که خشمگین باشد و مقدار مشخصی توجه از اطرافیانش دریافت کند. بزرگ‌ترین مشکل لذت ناشی از حس قربانی بودن این است که توجه به قربانیان واقعی را پنهان می‌کند. هرچه انسان‌های بیشتری سر چیزهای کوچک خودشان را قربانی بدانند، تشخیص دادن قربانیان واقعی سخت‌تر می‌شود. امروزه باید با دیرباوری بیشتری به سراغ رسانه‌ها و اخبار رویم.

هرچه بیشتر سعی کنید درمورد چیزی مطمئن باشید بیشتر احساس ناامنی می‌کنید. ولی وارون این قانون هم درست است: هرچه بیشتر نامطمئن باشید، از دانستن چیزهایی حتی کوچک حس بهتری به شما دست می‌دهد. راه درست عدم اطمینان است.

من تنها عاشق نتیجه بودم نه عاشق مسیر.

هیچ‌وقت به یک زندگی بدون مشکلات امیدوار نباشید، در عوض به یک زندگی پر از مشکلات خوب فکر کنید.

او به این بصیرت رسید که زندگی به‌خودی‌خود نوعی رنج کشیدن است. ثروتمند به خاطر ثروتش، فقیر به خاطر فقرش، آدم بی خانواده برای نداشتن خانواده، آدم خانواده‌دار برای خانواده‌اش رنج می‌کشد.

به یک زندگی پر از مشکلات خوب فکر کنید.

باید ارزش‌هایی مثل صداقت، شفافیت و انتقادپذیری را در خودمان گسترش دهیم و ارزش‌هایی مثل حق به جانب بودن، همواره حال خوب داشتن و انتقام گرفتن را در الویت های آخرمان قرار دهیم.

جیمز در این سفر با خودش تصمیم گرفت که به مدت یک سال روی این باور کار کند که خودش صد درصد مسئول تمام چیزی است که در زندگی‌اش اتفاق می‌افتد.

تحقیقات نشان می‌دهد کسانی که انرژی‌شان را روی لذت‌های زودگذر متمرکز می‌کنند سرانجام اضطراب بسیار بیشتری را تحمل می‌کنند و ثبات عاطفی و ذهنی‌شان به خطر می‌افتد.

در این کتاب یاد خواهید گرفت که همیشه مقداری رنج و درد هست و این قضیه اجتناب‌ناپذیر است و هر کاری که بکنید بازهم زندگی‌تان دچار شکست، از دست دادن، حسرت و حتی مرگ خواهد شد. وقتی‌که شما این موارد را بپذیرید به طرز معجزه‌آسایی شکست‌ناپذیر می‌شوید

در این کتاب یاد خواهید گرفت که همیشه مقداری رنج و درد هست و این قضیه اجتناب‌ناپذیر است و هر کاری که بکنید بازهم زندگی‌تان دچار شکست، از دست دادن، حسرت و حتی مرگ خواهد شد. وقتی‌که شما این موارد را بپذیرید به طرز معجزه‌آسایی شکست‌ناپذیر می‌شوید

حرف معلم ریاضی دبیرستانم، آقای پک وود کمک گرفتم. او همیشه می‌گفت: ((وقتی روی مسئله‌ای به مشکل خوردید به جای آنکه فقط بنشینید و به آن فکر کنید روی آن کار کنید. حتی اگر نمی‌دانید که چه کار کنید تنها روی آن کار کنید و مطمئن باشید که ایده‌ها و راهکارها به سراغتان می‌آیند.))

مشکل اصلی اینجاست که شیوع تکنولوژی و تبلیغات توده‌ای باعث شده انتظارات انسان‌ها از خودشان به‌شدت افزایش یابد. این سیل خارق العاده ها باعث می‌شود حس انسان‌ها نسبت به خودشان بدتر شود و احساس نیاز بکنند که باید خارق‌العاده، افراطی‌تر و شاخص‌تر باشند. تکنولوژی مشکلات اقتصادی کهنه را حل کرده اما به جای آن مشکلات روانی جدیدی را برایمان به وجود آورده است.