بریده‌هایی از کتاب هنر ظریف بیخیالی

سرخوشی کوتاه‌مدت است که در بلندمدت باعث رنج بیشترمان می‌شود

اگر همه انسان‌ها خارق‌العاده باشند پس طبق تعریف، هیچ‌کس خارق‌العاده نخواهد بود و همه به یک‌چشم دیده می‌شوند. امروزه متوسط بودن به نشانهٔ جدیدی برای شکست تبدیل‌شده و بدترین چیزی است که می‌توانی در این جامعه باشی. خیلی از انسان‌ها نمی‌خواهند این متوسط بودن خود را بپذیرند چون فکر می‌کنند با پذیرش آن زندگی‌شان بی‌معنی و بی‌ارزش خواهد شد و هیچ‌وقت دستاورد خوبی در زندگی نخواهند داشت. این طرز فکر ممکن است خطرناک باشد. چون با پذیرش این دید خود و تعدادی از اطرافیانت را خارق‌العاده نمی‌بینی و خود را شکست‌خورده می‌پنداری

شادی از حل مشکلات سرچشمه می‌گیرد.

همه روی چیزی که ندارند بزرگ‌نمایی می‌کنند

نمی‌خواست چیزی باشد که نیست.

شاید این فکر که دنیای بدون درد و مشکل داشته باشیم بسیار وسوسه کننده است، اما این حقیقت را باید قبول کنید که روی کره زمین مشکلات هیچ‌وقت متوقف نمی‌شوند. زندگی یک سریال بی‌پایان از مشکلات است. راهکار یک مشکل صرفاً به خلق یک مشکل دیگر منجر می‌شود؛

شاید این فکر که دنیای بدون درد و مشکل داشته باشیم بسیار وسوسه کننده است، اما این حقیقت را باید قبول کنید که روی کره زمین مشکلات هیچ‌وقت متوقف نمی‌شوند. زندگی یک سریال بی‌پایان از مشکلات است. راهکار یک مشکل صرفاً به خلق یک مشکل دیگر منجر می‌شود؛ بنابراین هیچ‌وقت به یک زندگی بدون مشکلات امیدوار نباشید، در عوض به یک زندگی پر از مشکلات خوب فکر کنید.

اگر می‌خواهید دیدگاهتان به مشکلات عوض شود، باید چیزهایی که برایتان ارزشمند هستند و بر اساس آن خودتان را پیروز یا شکست خورده می‌دانید را عوض کنید.

درک و پذیرفتن زندگی معمولی شما حس رهایی و آزادی را به شما می‌دهد و باعث می‌شود شما به چیزی که واقعاً آرزویش را دارید برسید. بدون اینکه خود را قضاوت کنید و از خود انتظارات زیادی داشته باشید. در این حال برای تجربه‌های معمولی زندگی ارزش خاصی قائل می‌شوید مثلاً لذت یک دوستی ساده، کمک به یک نیازمند، مطالعهٔ یک کتاب، خندیدن با افراد موردعلاقه‌تان.

در کسب‌وکار رسانه‌ای آن چیزی که چشم‌ها را به دنبال خودش می‌کشد همین ترین ها هستند. این سیل از استثنائی‌ها، خارق‌العاده ها و ترین ها این حس را به ما القا می‌کند که خارق‌العاده و استثنائی بودن در دنیای امروز به یک نرمال تبدیل شده است؛ و از آنجایی که بیشتر اوقات ما حس می‌کنیم که کاملاً متوسط هستیم این احساس خود باعث ایجاد یأس، ناامیدی و سرخوردگی می‌شود چون این نگرش را در ما به وجود می‌آورد که ما به‌اندازهٔ کافی خوب نیستیم.

رمز حل کردن مشکلات، قبول کردن داشتن مشکل است. برای شاد بودن باید چیزی برای حل کردن داشته باشیم؛ بنابراین شادی از جنس عمل است. شادی یک کار درحال انجام همیشگی است، همان‌طور که مشکلات یک کار در حال انجام همیشگی هستند.

تمام اتفاقات دنیا را دلیلی بر قربانی بودن خود تعبیر می‌کنند

واقعیت این است که هیچ چیزی به نام مشکل شخصی وجود ندارد. اگر شما دارای مشکلی هستید به‌احتمال فراوان میلیون‌ها نفر دیگر آن مشکل را دارند.

احساسات منفی نوعی دعوت به عمل است

به یک زندگی پر از مشکلات خوب فکر کنید.

زندگی یک سریال بی‌پایان از مشکلات است.

رنج کشیدن از لحاظ بیولوژیکی بسیار مفید است و باعث می‌شود که در وجود ما میل به تغییر ایجاد شود.

رنج و غم جزوی از طبیعت انسان و راهی برای ایجاد شادکامی پایدار هستند.

درد و رنج گریزناپذیر هستند و ما باید از مقاومت در برابرشان دست‌برداریم.

هر کاری که بکنید بازهم زندگی‌تان دچار شکست، از دست دادن، حسرت و حتی مرگ خواهد شد.