«انسان میتواند همچنان لبخند زنان، لبخند زنان و لبخند زنان، پستسرشت باشد.»
m.mah
پست فطرت اگر با فرشتهای رخشنده، زناشویی کرده و در بستری بهشتی بخوابد، باز هم[ طبع تنوعطلبش ]خسته خواهد شد و در کثافت و فضولات، پی طعمه خواهد گشت
m.mah
مردم نیز بر روش ملوک خویشند. چونان آن کس که خوی نیک یا تن و روان ناهنجار زشتش را از اجداد خود به ارث میبرد
m.mah
به قسمهای او اعتماد نکن. زیرا[ این سوگندها ]نقش دلّالان محبّت را بازی میکنند که زیر ظاهر پر رنگ و لعابشان، هیچ خیالی نیست مگر برآورده کردن هوسهای ناپاک. پرهیزکاریشان هم برای بهتر فریب دادن است.
m.mah
با خودت رو راست باش.[ زمانی که با خود درستکار بودی ]در نتیجه با دیگران هم دغلبازی نمیکنی.
m.mah
هر سخنی را بشنو ولی با هر سخنی، موافقت نکن!
m.mah
مبادا اندرزگویی کنی و خود بدان رفتار نکنی و چون کشیشان از خدا بیخبر، راه سربالای خارآگین بهشت را نشانم دهی، اما خودخواهانه و گستاخ، خودت در جادهی[ سراشیب ]گلکاری شدهی هرزهگی و خوشگذرانی بخرامی. بیآنکه یادت باشد چه پندهایی به دیگران دادهای!
m.mah
اگر آرامش و لذّتهای درازای عمر آدمی، تنها خوردن و خوابیدن است، انسان چیست، پس؟... جانور درندهای و بس! بیگمان آن کس که ما را با چنان قدرت تعقّل بیکرانی آفریده که[ قادریم ]گذشته و آینده را بنگریم، نمیخواهد این خرد خدایی در ما بلااستفاده مانده و گندیده شود.
amir.m.kasiri
بسیار شبیه.[ چنین همانندگی ]تنم را از ترس ریشریش میکند و عذابم میدهد.
کاربر ۱۰۴۲۹۸۶
که بیعطوفت باشم، نه پست فطرت. سخنی از دست دشنه بر وی خواهم چشاند، اما سخن به دست و دشنه نخواهم کشاند. هرچند که باید روانم را به دورنگی با زبانم بکشانم، ولی، ای روانم!، درنگی، تا با زبانم، باران خطّ و نشان و سرزَنِشان بر وی ببارانم... اما هرگز نرهانم که مهر عمل بر خطّ و نشانم، بنشانم.
کاربر ۳۷۶۱۱۸۴