بریدههایی از کتاب هملت
۳٫۸
(۷۶)
هر سخنی را بشنو ولی با هر سخنی، موافقت نکن
خنیاگر
گورکن نخست: کدام یکی خانهی محکمتر میسازد: بنّا؟ کشتیساز؟ یا نجّار؟
گورکن دوم: دارساز. چون هر چند نفر هم که به آن آویزان شوند، باز برپاست.
Mohammad
هر آنچه که امروز جان دارد، لاجرم روزی جان میسپارد. سرشت زندگی، مرگ است.
خنیاگر
مبادا اندرزگویی کنی و خود بدان رفتار نکنی و چون کشیشان از خدا بیخبر، راه سربالای خارآگین بهشت را نشانم دهی، اما خودخواهانه و گستاخ، خودت در جادهی[ سراشیب ]گلکاری شدهی هرزهگی و خوشگذرانی بخرامی. بیآنکه یادت باشد چه پندهایی به دیگران دادهای!
Mohammad
بهتر است افکارم را بیرون ریزم و بنویسم که «انسان میتواند همچنان لبخند زنان، لبخند زنان و لبخند زنان، پستسرشت باشد.»
Ali
برای مطالعه همه قسمتها لطفاً نسخه کامل کتاب را خریداری کنید.
Kak Farhad
بیا پسرجان چند تا دعا و نصحیتت کنم. اندرزهایم را به خاطر داشته باشی ها!... هر چه میاندیشی را بر زبان نیار!... افکار نسنجیده را عمل نکن!... خوشبرخورد باش، ولی ولانگار و سبک نباش!... دوستانی را که[ سفت و سخت ]آزمودهای و در دوستیشان تردید نداری، با چنگکهای پولادین به خودت پیوند بزن!... ولی حیف کف دستی که بخواهد برای پذیرایی از دوست تازه به دوران رسیده، فرسوده شود!... با کسی گلاویز نشو و به گونهای[ قوی ]رفتار کن که از تو حساب ببرند. هر سخنی را بشنو ولی با هر سخنی، موافقت نکن!... با همه از در مشورت درا، ولی نظر نهایی خود را بروز نده!... به اندازهی سرمایهات، جامهی گرانقیمت بپوش ولی عیّاش نباش! جامهات ساده و فاخر باشد نه پر زرق و برق. چرا که مرد را به جامهاش میشناسند.
ahmad_abbasi_1
ای قلب! به هم درشکن و بسوز!... زبان مگردان و دهان بدوز!
Kak Farhad
به خون عیسا سوگند در این کشور، همه چیز غیر عادی و ابلهانه است. کاش فلسفهی بردبارانهای بتواند[ منطقش را احتمالاً ]درک کند!
Mahsa Sadeghi
اخلاق این آدمها ]بنفشهی اول بهار است که زود گل میکند و زود هم میپژمرد. نه خوشآب و رنگ است و نه پایدار.
Mahsa Sadeghi
خدایا!... ما میدانیم چیستیم و کیستیم، ولی نمیدانیم چه میشویم و که میشویم؟
امیر
هملت: «ماندن» یا «نماندن» ... چالش این است: آیا خرد، شکوهمند و آزادوارتر میداند که با فرار از زخمههای سنگبار و خدنگ روزگار ستمکار، رنج دید و دم در کشید؟ یا با پندار پیروزی و پایان کار، برای کارزار، رو در روی امواج آزار و رنجشهایی که بدان دچار است، تیغ برکشید؟
Ali
«انسان میتواند همچنان لبخند زنان، لبخند زنان و لبخند زنان، پستسرشت باشد.»
عادل
هنگامی که مصیبتها روی میکنند، چون جاسوسان، فردفرد نمیآیند. بلکه فوج فوج هجوم میآورند.
mahdieh.sarihi
هملت: ریشخندم میکنی، همشاگردی؟...[ سوگواری پدر؟ ]یا به گمان دیگر، برای تماشای جشن عروسی مادرم آمدهای.
نهال
یعنی اگر گفت: «دوستت دارم» خردمندی حکم میراند حرفش را تا جایی باور کنی که او توان عمل به آن را دارد.
کاربر ۸۶۳۳۳۶۲
هر آنچه که امروز جان دارد، لاجرم روزی جان میسپارد. سرشت زندگی، مرگ است.
m.mah
نه هرگز نیک انجامی، نه هیچ نیک فرجامی. ولی... ای قلب! به هم درشکن و بسوز!... زبان مگردان و دهان بدوز!
Mahsa Sadeghi
[ آن ضجّههای بازیگرانه ]به راستی که نمایشند، و هر کس توان آن دارد تا بازیاش سازد. اینها کوشش در اندوهند، نه جوشش خود اندوه.
m.mah
ما همهی آفریدههای دیگر را پروار میکنیم تا ما را چاق کنند، و آنگاه خود را میپروریم تا کرمها را فربه سازیم
سکوت
حجم
۱۸۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۸۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
قیمت:
۴۷,۰۰۰
۲۳,۵۰۰۵۰%
تومان