بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وقتی سروها برگ می‌ریزند | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب وقتی سروها برگ می‌ریزند اثر فهیم عطار

بریده‌هایی از کتاب وقتی سروها برگ می‌ریزند

نویسنده:فهیم عطار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۱۲ رأی
۴٫۲
(۱۲)
«از اون وقتی که نرده کشیده‌ن جلوِ پنجره‌ها، آدم دلش می‌گیره. پنجره واسه اینه که از اسیری دیوارها خلاص بشی. اما نرده از دیوار هم بدتره.»
n re
«بعضی از چیزا باید توی رؤیا بمونن و نیاریشون توی واقعیت. وقتی بیاریشون بیرون دوده می‌گیرن.
n re
به من چه که اکسیژن و هیدروژن قراره با هم وصلت کنن و آب تولید بشه. من چه درس بخونم و چه نخونم اون دو تا کار خودشون رو می‌کنن.
n re
«امید داشتن به اومدن یه روزِ خوب از خودِ اون روز هم بهتره.»
anahita.bdbr
«آدم هرچی رفیق پیدا می‌کنه، یا تو دانشگاس یا تو اجباری
anahita.bdbr
«امید داشتن به اومدن یه روزِ خوب از خودِ اون روز هم بهتره.»
anahita.bdbr
مازیار، من که حتی سوسک‌های خانه را نمی‌کشتم. دستشان را می‌گرفتم و لی‌لی‌کنان تا حیاط می‌رساندمشان. چه بلایی سرم آمده بود؟
anahita.bdbr
اصلاً بذار روز جدایی که رسید دلخور بشو. می‌دونی مشکل تو چیه؟ تو واسه همه‌چیز تعریف دقیق و مشخصی می‌خوای. دوس داری واسه هرچیزی یه چهارچوب سفت و محکم تعریف کنی. تقصیر این فرمول و محاسباته که مخت رو شرطی کرده. اگه تو هم کمی می‌رفتی توی عالم هنر و موسیقی، مغزت انعطاف‌پذیرتر می‌شد. می‌تونستی راحت‌تر زندگی رو تجزیه و تحلیل کنی. دیگه لازم نبود فقط از یه راه برای رسیدن به خواسته‌هات استفاده کنی. اون‌جوری دنیات هم بزرگ‌تر می‌شد.»
anahita.bdbr
«ولک، ای که گفتی قلب اتاق بود یا مثانه اتاق؟ خوُ یه‌هو بده شورت‌ها رو هم بشورُم.»
anahita.bdbr
هیلمن برای پدر پرهام حکم ناموس را داشت و هیچ بخششی در مقابل تعرض به آن وجود نداشت.
anahita.bdbr

حجم

۳۵۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

حجم

۳۵۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

قیمت:
۹۲,۰۰۰
تومان