بریدههایی از کتاب زندگی در پیش رو
۳٫۹
(۷۸)
زندگی، چیزی نیست که متعلق به همه باشد.
pejman
وقتی در اطرافتان کسی نیست که دیگر دوستتان بدارد، چربی پیدا میشود.
pejman
لاعلاجترین چیزها همیشه مرض نیست
فاطمه.م
راستش میخواهم چیزی را بگویم: نبایست اینجور چیزها وجود داشته باشد. هر چه به فکرم میرسد همان را میگویم. هرگز نفهمیدم که چرا فقط جوانسالها را میشود سَقَط کرد و پیرها را نمیشود. فکر میکنم آن یارویی که رکورد زندگی گیاهان را در آمریکا شکسته، از عیسی هم مهمتر است. چون هفده سال و خردهای روی صلیبش ماند. فکر میکنم هیچچیزی کریهتر از این نیست که به زور زندگی را توی حلق آدمهایی بچپانند که نمیتوانند از خودشان دفاع کنند و نمیخواهند به زندگی کردن ادامه بدهند.
مریآنژ
روی پله نشستم و مثل گاو گریه کردم. البته گاوها هرگز گریه نمیکنند، اما خب، این هم تشبیهی است
یلدا
او هرگز نمیتوانست کاملاً آسودهخاطر باشد چون برای آسودگی کامل باید میمرد. در زندگی همیشه وحشت وجود دارد.
pejman
به او گفتم مثل همیشه مومو از همه بزرگتر است، چون هرگز به قدر کافی بچه نبودم که از گندکاریها دور باشم.
مجنون الرضا
وقتی آدم دلش میخواهد بمیرد، شکلات از مواقع دیگر خوشمزهتر میشود.
مجنون الرضا
من هم لبخند میزدم، اما توی دلم آرزوی مرگ داشتم. گاهی حس میکنم که زندگی این نیست، اصلاً این نیست، تجربه کهنهام را باور کنید. ب
کاربر ۳۴۷۴۹۴۸
وقتی در را با زور باز کردند و آمدند تو تا ببینند بو از کجا میآید و مرا دیدند که کنار او دراز کشیدهام شروع کردند با داد و فریاد کمک خواستن و اینکه چقدر وحشتناک است. اما قبلاً فکر نکرده بودند. باید داد و فریاد میکردند، چون زندگی که بو نمیداد.
کاربر ۳۴۷۴۹۴۸
روی پله نشستم و مثل گاو گریه کردم. البته گاوها هرگز گریه نمیکنند، اما خب، این هم تشبیهی است
یلدا
در درونم چیزی اتفاق افتاده بود و بدترین چیزها همیشه در درون آدم اتفاق میافتد. اگر اتفاق در بیرون بیفتد، مثل وقتی که اردنگی میخوریم، میشود زد به چاک. اما از درون غیر ممکن است. وقتی به این حالت دچار میشوم، میخواهم بروم بیرون و دیگر به هیچکجا برنگردم.
یلدا
قانون برای حمایت از کسانی درست شده که چیزهایی داشته باشند و بخواهند در مقابل دیگران از این چیزها دفاع کنند.
Nafiiis_N__
هیچچیز سفیدِ سفید یا سیاهِ سیاه نیست و سفید گاهی همان سیاه است که خودش را جور دیگری نشان میدهد و سیاه هم گاهی سفید است که سرش کلاه رفته
Nafiiis_N__
«از دیروز پرسیدی؟»
«آقای هامیل، دیروز با امروز فرقی ندارد، این فقط زمان است که میگذرد.»
نیلوفر معتبر
توکلت علیاللّه هوالذی لایموت یعنی به کسی اعتماد کردهام که هرگز نمیمیرد...
نیلوفر معتبر
رُزا خانم میدید که آدمها بیش از پیش با او مهربان میشوند و این هرگز نشانه خوبی نبوده است.
نیلوفر معتبر
هرزه دیدن کسی، فقط به دیدِ بیننده مربوط میشود.
نیلوفر معتبر
وقتی گردش میبردمش، حس میکردم کسی هستم، چون تنها کسی بودم که او در دنیا داشت.
نیلوفر معتبر
«چه مرضی دارم؟»
«برایم نشمرد. چه بگویم، گفت از هر چیزی یک خردهاش را دارید.»
مرتضی بهرامیان
حجم
۱۷۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۱ صفحه
حجم
۱۷۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۳۱ صفحه
قیمت:
۱۱۵,۵۰۰
۹۲,۴۰۰۲۰%
تومان