بریدههایی از کتاب هشت قتل حرفه ای
۳٫۸
(۴۸۹)
با کتاب میتوانیم در زمان سفر کنیم. خوانندههای واقعیِ کتاب این حس را خوب درک میکنند. کتاب تو را فقط به زمانی که نوشته شده نمیبرد؛ بلکه با شخصیتهای مختلفی از خودت نیز آشنا میکند
Ailin_y
هیچوقت تمام حقیقت را از کسی نخواهیم فهمید. زمانیکه با کسی ملاقات میکنیم حتی قبل از اینکه کلامی بین ما ردوبدل بشود دروغ و نیمهدروغ وجود دارد. لباسهایی که میپوشیم حقیقت بدن ما را میپوشاند و البته آنطور که دلمان میخواهد ما را به دنیا معرفی میکند. در اصل، آنها پارچههایی دارای حرکت و کلام هستند.
teddybearinthebed
هیچوقت تمام حقیقت را از کسی نخواهیم فهمید. زمانیکه با کسی ملاقات میکنیم حتی قبل از اینکه کلامی بین ما ردوبدل بشود دروغ و نیمهدروغ وجود دارد. لباسهایی که میپوشیم حقیقت بدن ما را میپوشاند و البته آنطور که دلمان میخواهد ما را به دنیا معرفی میکند. در اصل، آنها پارچههایی دارای حرکت و کلام هستند.
Mozhan122
چشمهایم را بستم تا کلمات در ذهنم شناور بشوند: «گلولای گامهای من بر خاک مردهٔ این کشور ویرانه»
Mozhan122
یک حس صمیمیت عالی. شادی وصفناپذیر، مثل اینکه کلید مناسبی برای یک قفل پیدا کردی. این بهترین استعارهای بود که میتوانم برای این رابطه بهکار ببرم.
Mozhan122
مانند عروسکی ظریف در دنیای پیچیدهٔ کیهانی من جا خوش کرد.
Mozhan122
با کتاب میتوانیم در زمان سفر کنیم. خوانندههای واقعیِ کتاب این حس را خوب درک میکنند. کتاب تو را فقط به زمانی که نوشته شده نمیبرد؛ بلکه با شخصیتهای مختلفی از خودت نیز آشنا میکند.
کاربر ۵۱۲۸۰۴۴
لباسهایی که میپوشیم حقیقت بدن ما را میپوشاند و البته آنطور که دلمان میخواهد ما را به دنیا معرفی میکند. در اصل، آنها پارچههایی دارای حرکت و کلام هستند.
son son
کتاب میتوانیم در زمان سفر کنیم. خوانندههای واقعیِ کتاب این حس را خوب درک میکنند.
فرزاد
کتاب تو را فقط به زمانی که نوشته شده نمیبرد؛ بلکه با شخصیتهای مختلفی از خودت نیز آشنا میکند.
Mozhan122
احساس تنهایی و غصه میکردم. همیشه وقتی با مردم بودم همین حس تنهایی را داشتم.
رها
این گربه درحالیکه صاحبش به قتل رسیده بود بهدنبال ذرهای مهر و محبت بود. بدون کوچکترین فکری خم شدم و گربه را برداشتم و سریع سوار ماشین و از آنجا دور شدم.
آنا
این حس که مهم نیست چه اتفاقی میافتد، فقط در مکثی طولانی گیر کردهای، خودش بهنوعی حس رهایی است.
•R•
هیچوقت تمام حقیقت را از کسی نخواهیم فهمید. زمانیکه با کسی ملاقات میکنیم حتی قبل از اینکه کلامی بین ما ردوبدل بشود دروغ و نیمهدروغ وجود دارد. لباسهایی که میپوشیم حقیقت بدن ما را میپوشاند و البته آنطور که دلمان میخواهد ما را به دنیا معرفی میکند. در اصل، آنها پارچههایی دارای حرکت و کلام هستند.
MariKa
«اگه دلیلی برای دوست داشتنت پیدا کنم بعداً به همون دلیل نباید دوست داشته باشم.»
MariKa
«هر زمان که مرتکب جنایتی کامل میشی پنجاه راه انتخاب میکنی که به خطا میره و نتیجه نمیده. اگه بتونی به بیستوپنج روش هم فکر کنی نابغهای... و تو دیگه نابغه نیستی.»
MariKa
«به نظرم باید دنبال قتلی باشم که مظنون اول گم شده.»
dorsa
پرسید: «چرا من رو دوست داری؟»
«نمیدونم. فقط دوستت دارم.»
«باید دلیلی داشته باشه.»
«اگه دلیلی برای دوست داشتنت پیدا کنم بعداً به همون دلیل نباید دوست داشته باشم.»
الهه میرزائی
«اگه دلیلی برای دوست داشتنت پیدا کنم بعداً به همون دلیل نباید دوست داشته باشم.»
«منظورت چیه؟»
«نمیدونم. خستهم. میخوام بخوابم.»
«نه نمیشه. کنجکاوم بدونم.»
«خُب باشه. یعنی اگه چون زیبایی دوستت دارم پس اگه به هر دلیلی تصادف کنی و صورتت زشت بشه دیگه نباید دوستت داشته باشم...»
«یا اینکه پیر بشم.»
«درسته یا اینکه پیر بشی. اما اگه به این دلیل که آدم خوبی هستی دوستت داشته باشم کار بدی بکنی دوستت نخواهم داشت که این اتفاق هم نمیافته.»
🌱 آونـב
هرچه بیشتر با دیگران تعامل میکردم بیشتر دلم میخواست از آنها دور بمانم.
pari
حجم
۲۱۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۱۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰۵۰%
تومان