دانلود و خرید کتاب شکسته در باد فلورا نعمت‌اللهی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب شکسته در باد اثر فلورا نعمت‌اللهی

کتاب شکسته در باد

انتشارات:نشر داستان
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب شکسته در باد

کتاب شکسته در باد نوشتهٔ فلورا نعمت‌اللهی در نشر داستان چاپ شده است. این رمان دربارهٔ زنانی است در شرایط متفاوت که مشکلات مشابهی دارند.

درباره کتاب شکسته در باد

کتاب شکسته در باد سرگذشت زنی است تحصیل‌کرده که روان‌شناس است و به زنان محکوم زندانی کمک می‌کند اما در زندگی شخصی‌اش با پیدا‌شدن سروکلهٔ خواستگار دچار چالش می‌شود. در این داستان مشکلات و اتفاقاتی روایت می‌شود که برای همهٔ زنان فارغ از تحصیلات و سطح اجتماعی آن‌ها مشترک است.

کتاب شکسته در باد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به دوستداران رمان‌های ایرانی با محوریت زنان پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب شکسته در باد

«سروان شبنم را به سمت اتاقی که در ضلع جنوبی راهرو بود راهنمایی کرد. دو نگهبان، که یکی از آنها سرباز وظیفه بود، کنار درایستاده بودند. هردوی آنها سلام دادند. سروان به دری که گوشهٔ سالن بود اشاره کرد و از شبنم خواست در آن اتاق منتظر بماند. شبنم نگاهش بر روی تک و توک ملاقات کننده‌ای که هنوز در آن ساعت در سالن بودند چرخید و بعدبه اتاق گوشهٔ سالن رفت. اتاقی که به آن وارد شده بود اتاقی سه در چهار با یک پنجره که در ارتفاع دو متری از زمین قرار داشت و دری دیگر که روبروی همان پنجره به بیرون باز می‌شد بود. یک میز چهار گوش و سه صندلی و کمدی که از ظاهر آن معلوم بود روزگار طولانی را گوشهٔ آن اتاق یا جایی دیگر گذرانده بود نیزدیده می‌شد. شبنم به طرف میز رفت و یکی از صندلی‌هایی که مقابل پنجره بود، بیرون کشید و روی آن نشست. نگاهی به گوش در گوش اتاق انداخت و چون چیز قابل توجهی ندید دست زیر چانه زد و به قسمتی از آسمان که از پنجرهٔ مقابلش پیدا بود خیره شد.

چند دقیقه‌ای در اتاق تنها ماندوبعد در باز شد و سروان به همراه یک نگهبان زن و زنی که چادری رنگی روی سرش بود و از طرز پیچیدن چادر به دور خودش معلوم بود قبلاًچادر به سر نمی‌کرده وارد اتاق شدند. شبنم مقابل سروان بلند شدوبرای تشکر لبخندی تحویل او داد. سروان به خانم مأمور اشاره‌ای کردومأمور با فشاری که بر شانهٔ زن کنار دستش آورد او را وادار کرد قدمی به جلوبردارد نزدیک میز، صندلی را عقب کشید و به او اشاره کرد بنشیند. شبنم نگاه خیره‌اش را به صورت زنی که مقابلش نشسته بود دوخت و سعی کرد در همان نگاه اول چیزی از این چهرهٔ غبار گرفته بفهمد. صدای سروان که باخانم مأمور در مورد این ملاقات توضیح می‌داد او را به خود آورد. سروان از خانم مأمور تقاضا کرد شبنم و زندانی را تنها بگذارد و پشت در منتظربماند. بعد هم با سر اشاره‌ای به شبنم کرد و از اتاق خارج شد.

زندانی وقتی اتاق خلوت شد، نگاهی سرد به شبنم انداخت و با لحنی معترض که رگه‌های خشم از ته آن مشخص بودگفت:"خوب خانم، زودتر شروع کن ببیینم برای چی من رو اینجا کشوندی. وکیل مکیل که نیستی؟ نکنه خبرنگارهستی،هان؟"

شبنم لبخندی زد و گفت:"خبرنگار؟ نه، این یکی روکه اصلاًدوست ندارم. البته قبلاً یه چند وقتی کار وکالت انجام می‌دادم؛ بعد از مدتی به خاطر علاقه‌ام به روان شناسی کار و مطالعاتم رو به همان سمت کشوندم و در رشتهٔ روان شناسی ادامه تحصیل دادم؛ الان هم در یک کلینیک بیماران روانی کار می‌کنم. اومدنم به اینجاهم به خاطر... ..‌"»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۳۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۶۵ صفحه

حجم

۴۳۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۶۵ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان