نظرات کاربران درباره کتاب نسخه پیچ

واقعا این اثر خوبه به نظر شما؟؟ فقط چون توی همشهری قبلا چاپ شده؟؟؟ ملاکهای خوب بودنش رو هم بگید شما که فکر میکنید خوبه! من که اصلا نمیدونستم توی همشهری داستان چاپ شده(و الانم که میدونم هیچ فرقی واسم نداره) اما هیچ حرف جالب یا جدیدی که باعث لذت ادبی م بشه یا منو به تفکر بندازه برام نداشت. واقعا برام باعث تعجبه که چطور امتیاز این اثردرحال حاضر از بقیه بیشتره. شاید من از داستان کوتاه نوشتن و عناصر و فرمهاش چیزی نمیدونم، اما یه اثر درخشان باید چیزی ورای این عناصر باشه و برای خواننده یه ارزشی رو ایجاد کنه. ممنون میشم اونایی که این اثر به نظرشون خوب اومده، بگن که چه چیزی از این داستان دستگیرشون شده که براشون ارزشمنده؟

پنجاه و یک، یک ستاره به اثر به این خوبی؟فقط چون قبلا تو همشهری داستان چاپ شده؟جالبه بعضی حرکت ها.

یه راوی معمولی بدون زیر و بم خاصی که شاخصه برایش محسوب شود. جوانی که فقط شیوه خاصی برای تفریح یا همان اعتیاد خودش دارد. (استفاده از دارو). رابطه علت و معلولی وجود نداره. راوی صرفا کارهای خودش رو تعریف می کنه و جلو می ره و در نهایت هم در یک نقطه ای به پایان می رسه... بدون این که من خواننده رو درگیر چرایی ماجرا بکنه.

به نظرم خوب نیست رودروی یه داستان این همه جبهه بگیریم . هرکی بیاد نظر خودش رو بده .مگه ما داستان میخونیم که فقط از توش ایراد دربیاریم ؟ داستان نسخه پیچ فقط یه داستانه همین. چیه این همه کمپین راه انداختین ؟ حالا یکی اومده تعریف کرده و نظرش رو داده . این داستان طنز هم داره .نثرش هم خوبه .

امیدوار بودم داستان های جشنواره یکی از یکی دیگه بهتر باشه ولی انگار اشتباه بوده. از داوران محترم جشواره تقاضا دارم چند دلیل راه پیدا کردن این داستان به این مرحله را بگویند.

من این داستانو قبلا توی همشهری هم خونده بودم. داستان بدی نیست اما طبق قانون این جایزه، داستان ها نباید جایی چاپ شده باشن . به نظر من وقتی نویسنده ای داستانش رو میفرسته برای یک جایزه و قانونش رو می دونه، بهتر ه که تا بعد از پایان مسابقه چاپش نکنه. یه جورایی در حق اون بیست داستانی که تو مرحله قبل حذف شدن اجحاف شده. البته شاید پی گیری این قضیه باید از طرف برگزارکنندگان باشه

یعنی اگه بشاشه خوب میشه ؟ طنز خوبی داری !

من با نظر آقای شیرپور مخالفم .پایان داستان بسیار بجا و محکم بود .چیزی که ایراده اینه که به قول یکی از دوستان خاطره گونه است و یک جایی باید ضربه نهایی رو بزنه .

جدی چه گیری دادین به این داستانه.بچه های خوبی باشید.دعوا نکنید.خخخ

پایان این داستان هم شده استقلال پرسپولیس.هردو طرف هم دوآتیشه. :) بالاخره خوبه یا بد؟من که طرفدار همین پایانم.

برعکس خیلی از داستان‌های این دوره قصه‌ی خوبی داشت و جذاب بود ولی پایان داستان خیلی باعجله نوشته شده بود و قدرت ابتدای داستان را نداشت.

ولی داستان بدآموزی داشت.از دید ادبی بدم نیومد ولی از دید پزشکی کمی خطرناک بود.و من نمیدانم آیا درست است آوردن اینها در داستان یا نه؟

خوبه ولی تلخ!

حجم نظرات مثبت ناگهانی برای بعضی داستان ها (آن هم فقط با چند کلمه تکراری خوب بود ، عالی بود، درخشان بود و .... ) آدم را به شک می اندازد که اصلا اینها داستان ها را خوانده اند!؟ و آیا اینها واقعات نظرات "خوانندگان" محسوب می شود!!؟

سلام خیلی خوب بود، تبریک میگم به نویسنده ی داستان برای این همه نبوغ!

سلام و سپاس شرینی شروع و میانه داستان با پایان آن کمی کمرنگ شد. نقاط روشن : داستان نقاط روشن زیادی دارد . زبان مناسب و شخصیت پردازی های قابل قبول . فضا هم دست مخاطب می آید . هیچ چیزی در داستان رها نمی شود و این از هنر نویسنده است که اگرچه از روش خاطره استفاده کرده اما به عناصر و اتمسفر داستان خودش تسلط دارد. گفتگوها گاهی لبخندی به گوشه لب خواننده می اندازد که این امر لزوما به معنای طنز نیست . نقاط نیمه تاریک : اگر نام داروها را از متن داستان برداریم دو امر اتفاق می افتد : 1- ممکن است نظام داستان و روایت به بریزد . 2- ممکن است خواننده بدون هیچ مانعی به خود داستان توجه کند . نکته نیمه تاریکش اینجاست که نام داروها باعث شده گاهی خواننده از خود داستان دور مانده و علیرغم اینکه چشمش به سطور بعدی رسیده اما ذهنش هنوز درگیر نام داروهاست . در واقع ذهن و چشم باهم داستان را به پیش نمی برند . نکته دیگر اینکه پایان بندی داستان بلافاصله داستان را در ژانر داستانهای تیپیک و لطیفه ای قرار داده است . یعنی از متن یک دست که مدام خبر از یک داستان با پایان بندی معنا دار خواهد داد به یکباره شاهد نزول کیفیت هستیم و در پایان احساس می کنیم رو دست خوردیم . از این لحاظ که نویسنده ما را دست کم گرفته و صرفا با انتخاب پایانی لطیفه وار حق کشف و شهود و سفید خوانی را از ما گرفته است. نقاط تاریک : داستان در مرحله اول خوانش نقاط تاریک تاریک ندارد. اما فرض را براین استوار کنید که جامعه داستان خوان اطلاعات دارویی شان بالا باشد .آیا بازهم داستان همین جذابیت را دارد؟ آیا پس از اطلاع خواننده از کارکرد هر دارو بازهم به همین میزان کشش دارد.؟ پس تنها نقط تاریک داستان " تاریخ مصرف دار بودن " و " دستمال یک بار مصرف " بودن آن است . داستان نباید بعد از خوانش مثل دستمال یک بار مصرف به دور انداخته شود . نقط سرخط : به هر صورت داستان استخوان دار – به لحاظ ساختاری – بوده و از نگاه بنده نمره قابل قبولی خواهد گرفت!

تا یه جاهایی داشت خوب پیش میرفت ولی بعد به شدت افت کرد. اصلا درک نکردم هدف نوسنده رو از این پایانبندی

این داستان مانند داستان وی پر از اصطلاحات خاص بود که غیر از این چیز دیگری نداشت .واقعا بعضی از این تعریف ها تعجب آور است!!!!!

اینم مثل چند تا داستان دیگه ای که خوندم. اخرش با خودم گفتم که چی!؟؟ اکثر داستان ها خوب شروع شدن اما آخرش انگار حرفی که می خواستن بزنن رو گم کردن...

بسیار خوب، بسیار عالی!