نظرات کاربران درباره کتاب بچه مردم

خیلی تاثیر گذار و تلخ بود واقعا بغض تو گلومه الان

من غربزدگی جلال رو زیاد دوست نداشتم..واین کتاب دومش بود که خوندم و فوق العاده بود...

تلخ ....... واقعا انقدر شوهرش مهم بوده...

چقدر تلخ بود!

این اولین نظریه که میدم و به نظرم خیلی خوب بود :)

وای خدا اشکم دراومد...شخصیت پردازی های جلال آل احمد عالیه و به زیبایی اون احساسات رو منتقل میکنه واقعا درد رو احساس کردم😔

چه تلخ ... واقعا اون مرد چه ارزشی داشت ... چطور دلش اومد

چقدر زیبا شخصیت پردازی کرده بود و چقدر زیبا فقر رو به تصویر کشیده بود به شکلی که زن بخاطر فقر حاضر میشه از فرزندش بگذره. ممنون از طاقچه

داستان تلخی بود.

جایی که تعصبات بر مهر مادری که قوی ترین عنصر بشری است پیروز می شوند ... انتخاب بر سر طلاق دوباره در جامعه ای که حکم طلاق اول مرگ است و لباس سفید کفن، چه برسد به طلاق دوم ! یا رها کردن جگر گوشه سه ساله در غریب ترین خیابان های شهر ... در این داستان تلخ تر از اجبار شوهر دوم و تشویق های مادر زن برای رهایی فرزند ، اجبار و ادبار درونی خود زن و سطح فکر و دغدغه های اوست که در سرتاسر داستان مانند پتکی بر سر خواننده کوبیده می شود که در صورت نداشتن صلاحیت های پدر و مادری و یا غرق شدن در تفکرات نادرست اجتماعی شما هم روزی فرزند خود را در دل خیابان های خلوت، تنها و بی کس رها خواهید کرد... هر چند خودتان مانند این داستان و به صورت فیزیکی و در سه سالگی این کار را نکنید! و چه حقیقت قریبی است این امر در جامعه ما... امتیاز من به این داستان ۲/۵ از ۵ بود و چون طاقچه امکان ثبت کردن این نمره رو نداره به ۲ بسنده کردم و دلیلش هم بیشتر این بود که جا داشت که این ایده در چراغدان ذهن جلال آل احمد، بیشتر از نور خلاقیت و قوه حیات بخش ادبیات این نویسنده بزرگ استفاده کنه... و بسیار پخته تر و بالغ تر پا به عرصه ادبیات بگذاره ... برای همین تنها نمره روانی و خوش قلمی و ایده خوب رو به این داستان میدم ، اما به نظرم ارزش یکبار خوندن رو داره و بسنده کردن به همون یکبار زیبنده این داستانه

باخوندن این کتاب واقعا خیلی ناراحت شدم و واقعا خیلی دلم برای اون طفل معصوم سوخت که باید بخاطر یک مادر بی ملاحظه تاوان پس بده 2️⃣

خیلی ناراحت شدم از جهل و ضعف زنهای قدیم.نه میتونستن در برابر همسر بایستن و نه میتونستن خودشون با هنر و استعدادی که دارن کسب و کاری داشته باشند.متاسفانه قدیم طلاق رو یک کار ناپسند میدونستن و اکثر خانواده ها پناه و مرهم برای دختر نمیشدند.زن ها مجبور بودند برای ادامه ی حیات تن به هر خواسته ای که همسرشون داشته بدن.متاسفانه داستان کاملا حقیقت داره. اما چیزی که بیشتر من رو ناراحت کرد، بی مهری اون مادر نسبت به فرزندش بود. شما وقتی بچه دار میشی نسبت بهش مسئولیت داری؛ حیوان هم همچین کاری نمیکنه بعد ما اسم خودمون رو گذاشتیم اشرف مخلوقات!!

ما،در زندگی با مشکلات زیادی روبه رو میشویم مثل این خانم که بخاطر همسر و فرزندش امتحان داد.امتحانی که شاید مورد قبول افراد زیادی نباشد ولی توجه داشته باشیم همین مشکلات باعث پختگی و در خیلی جاها باعث این سنگدلی ها میشه. امید وارم در تمامی مراحل زندگی‌مان بتوانیم مشکلاتمان را به راحتی حل کنیم و از این امتحان سر بلند بیرون بیایم

به نظر من این داستان احساس یک مادر بی رحم که جز خودش به کسی فک نمی کرده و حتی قید بچشو هم میزنه و کسی که می‌دونه این مادر یک بچس می تونست باهاش ازدواج نکنه که بعداً واسش دردسر بشه این داستان باعث میشه که درک آدم بالا بره

من مادر نیستم ولی بازم میدونم که هیچ مادری نمیتونه از بچش اینطوری دل بکنه چقدر طرز فکر این شخصیت پست و نیازمند و ضعیف و وابسته‌اس که بخاطر قهر شوهرش از بچه‌ سه ساله خودش بگذره و تمام وحشت و نگرانیش این باشه که مبادا کسی اونو دیده باشه/:

سکوتی غم بار :) سعی کردم حال بچه رو تصور کنم ولی نتونستم! حتی فکرشم دردناکه..

بعد از تمام شدن داستان بچه مردم یکدفعه ذهنم سکوت کرد. کشش داستان آنقدر بود اگرچه از همان سطرهای اول پایان رو می فهمیم باز هم میل به ادامه و میل به تغییر پایان تا سطر آخر با ما همراه است. داستانی که از بطن یک فرهنگ میاد. فرهنگی که اگرچه مدتهاست دست و پا می زنه که خودش رو در لا به لای سردرگمی مدرنیته کمی به روز کنه ولی هنوز الکن باقی مونده. تاسف برانگیزه. تا مدتها بعد از تمام شدن ش ذهنم سکوت کرد.

من همین الان کتاب خوندن و شروع کردم،شروع غمگینی بود

سلام این کتاب را به هیچ عنوان توصیه نمیکنم چون برگرفته از عقاید نویسنده هست و اعصابتون خورد میکنه اگه واقعا یک ذره انسانیت داشته باشید ناراحت میشید توصیه نمیشود.

من تقریبا همه نوشته های جلال آل احمد رو خونده ام مدیر مدرسه خسی در میقات داستان های کوتاه غریزدگی یه جورایی سرمشق من شده اما حیف که زود از دنیا رفت خدایش بیامرزاد روحش شاد.