بریده‌هایی از کتاب زندگی پنهان نویسنده‌ ها

زخم‌هایی که در زندگی ما پدید می‌آیند درمانی ندارند

یعنی شما دارین بهم می‌گین ندونستن بهتر از دونستن حقیقته؟ نه همیشه، ولی از من می‌شنوی، یه موقع‌هایی بهتره از هیچ‌چی خبر نداشته باشی.

نوشتن به زندگی‌ت و به افکارت شکل می‌ده

به‌جای اینکه نوشیدنی بخورین، سعی کنین بفهمین دقیقاً چی شده!

حداکثر خلافی که مرتکب شده بودم، دزدیدن دو جلد کتاب از کتاب‌فروشی محله‌مان بود. بعدها که آن کتاب‌فروشی ورشکسته و بسته شد، هر بار از جلوی آن رد می‌شدم از خودم می‌پرسیدم که آیا من هم نقشی در این مسئله داشته‌ام یا خیر.

الف: شخص مصاحبه‌کننده سؤالاتی را مطرح می‌کند که برای خودش جالب هستند، ممکن است این سؤالات برای شما جذاب نباشند. ب: او از پاسخ‌های شما، تنها قسمت‌هایی را مورد استفاده قرار می‌دهد که به کارش می‌آید. پ. او همهٔ حرف‌های شما را با ادبیات خودش ترجمه کرده و منعکس می‌کند.

من خیلی بیشتر از اونی برای شما احترام قائلم که بخوام اذیتتون کنم. ولی داری این کار رو می‌کنی. اگه واقعاً برام احترام قائل بودی، حریم شخصی‌م رو هم رعایت می‌کردی.

هنر طولانی و موندگاره و زندگی کوتاه.

دیگه کسی به ادبیات واقعی علاقه نشون نمی‌ده.

ملت دیگه کتاب نمی‌خونن که. باید این حقیقت رو قبول کرد. حرفتون رو قبول ندارم. مردم هنوز هم کتاب می‌خونن. ولی حالا به شیوه‌های مختلف.

دیگه دخل‌وخرجم جور درنمی‌آد. توی این چند سالم کاروکاسبی‌م هی بدتر شده. می‌دونین، همین شبکه‌های اجتماعی و شرکت‌های بزرگ دارن مردم رو کلاً از کتاب خوندن دور می‌کنن.

آنها یک چیز را در نظر گرفته بودند، اینکه هیچ‌گاه قرار نبود روند مدرنیزه کردن جزیره، باعث اذیت و آزار ساکنان آن شود. آنها به‌خوبی می‌دانستند که روند مدرنیزه کردن جزیره، دو خطر را به‌دنبال خواهد داشت: هجوم کسانی که برای تماشا می‌آمدند و نیز گردشگران.

سبک یک نویسنده، حرف اول و آخر را نمی‌زند. هر نویسنده‌ای باید در درجهٔ اول بتواند توجه خواننده‌اش را به‌خوبی جلب کند. باید داستانش به‌گونه‌ای باشد که خواننده را از همان صفحات اول درگیر کند.

اولین ویژگی یک نویسنده، داشتن شجاعت است.

برای خوشبخت بودن، باید مخفیانه زندگی کرد

اصلاً برای همین هم کتاب خواندن را خیلی دوست داشتم. برای آنکه بتوانم زندگی‌های گوناگونی را تجربه کنم. اگر کتاب‌ها قرار نباشد زندگیِ ما را تغییر دهند، پس اصلاً چه سودی دارند؟

به نظر شما اینکه از یه نویسنده درمورد معنا و مفهوم کتابش سؤال کنین، کار صحیحی نیست؟ نه اصلاً. تنها رابطهٔ درست با یه نویسنده، خوندنشه.

برای خوشبخت بودن، باید مخفیانه زندگی کرد

سرنوشت همیشه بازی‌های جالبی دارد. وقتی آدم واقعی زندگی‌ات را پیدا کنی، همانی که قرار است عاشقش باشی و همیشه باهم بمانید، مطمئن باش او هم دقیقاً همین حس را به تو دارد.

نیرویی در درونم شکل گرفت که من را وادار به عمل کرد. یونانی‌ها معتقدند اگر این لحظات حساس زندگی‌ات را از دست بدهی و هیچ اقدامی نکنی، کل زندگی‌ات به باد می‌رود. دلم می‌خواست برای یک بار هم که شده سعی کنم تغییری اساسی در سرنوشتم بدهم.