۴٫۱
(۳۰)
احساس میکردم کتابهایش از خود من میگویند؛ از رابطهام با دیگران، از پیچیدگیهای زندگی، از آسیبپذیری انسانها و نیز در اختیار داشتن زندگی.
zohreh
به نظر من، سبک یک نویسنده، حرف اول و آخر را نمیزند. هر نویسندهای باید در درجهٔ اول بتواند توجه خوانندهاش را بهخوبی جلب کند. باید داستانش بهگونهای باشد که خواننده را از همان صفحات اول درگیر کند.
zohreh
«همهٔ کار شما باید بر اساس زبان جلو بره نه داستان. داستان برای خدمت به زبانه. تنها خدمت یه کتاب، تلاش برای احیای زبان و ریتمه. اصل کار همینه. از زمان شکسپیر به بعد، همهٔ داستانها بهنوعی روایت شدهن و حالا فقط تکرارشون میکنیم.»
zohreh
باوجود عزم راسخم، نوشتن برایم سخت شده بود. احساسم این نبود که نمیتوانم بنویسم، بلکه فکر میکردم نوشتنم راه به جایی نمیبرد. دیگر خیلی خوب نمیدانستم به کجا میخواهم بروم.
zohreh
ناراحتی یا افسردگیام، هیچوقت چندان به طول نینجامید. همیشه موفق شده بودم خودم را متقاعد کنم که این شکستها مقدمهایست بر پیروزی.
zohreh
همهٔ نامههایی که خبر رد شدن رمانم را میدادند با پونز به تابلوی بالای تختم چسبانده بودم. هر بار که نامهای جدید را به دیوار میچسباندم، احساس میکردم که سوزنی در قلبم فرو میرود. چراکه نوشتن، تنها عشق زندگیام بود.
zohreh
درواقع این ستارگان هستند که از آن بالا، تکلیف زندگی همهٔ ما انسانها را مشخص میکنند.
zohreh
برای خوشبخت بودن، باید مخفیانه زندگی کرد
zohreh
هر چقدر بیشتر سعی در پنهان کردن چیزی داشته باشید، بیشتر توجه دیگران را به آن جلب خواهید کرد.
zohreh
پیوو: به نظرتون تصویر چه مرد یا زنی میتونه روی یه اسکناس جدید بخوره؟
نیتن: الکساندر دومایی که قبل از اونکه همهچیزش رو از دست بده، خیلی چیزها رو به دست آورد. کسی که خیلی خوب نشون داد پول میتونه یه خدمتکار خوب باشه، اما اصلاًوابداً رئیس خوبی نیست.
Fa
فیلیپ راث خیلی خوب در این مورد حرف زده: یه نویسنده به کمک کتابش، میتونه در قالب دروغ، حقایق رو بیان کنه.
Fa
نوشتن به نظرتون کار سختیه؟
بله، بدون شک از خیلی از شغلهای دیگه سادهتره. چیزی که میتونه پیچیده و نگرانکننده باشه، بخش غیرمنطقی این حرفهست. مثلاً اینکه شما سه تا رمان خوب توی پروندهتون دارین، اصلاً دلیلی نیست که بتونین چهارمی رو هم همینطوری بنویسین. در نویسندگی هیچ قانون، روش و یا مسیر مشخصی نیست. هر بار که رمان جدیدی رو شروع میکنین، وارد یه دنیای ناشناخته میشین.
Fa
بله بله! بازهم این واژه! ادبیات واقعی! همیشه با اینجور افراد روبهرو میشدم. کسانی که صحبت از ادبیات واقعی، نویسندههای واقعی و... میکردند. هیچگاه بهدرستی آنها را درک نمیکردم. اصلاً نمیفهمیدم این افراد چطور به خود اجازه میدادند تصمیم بگیرند که بقیه چه نویسندهای را دوست دارند و یا سبک موردعلاقهشان چیست. اصلاً چطور به خودشان اجازه میدهند قضاوت کنند که چه ادبیاتی خوب است؟
Fa
اثر استریساند را همه میشناسند. هر چقدر بیشتر سعی در پنهان کردن چیزی داشته باشید، بیشتر توجه دیگران را به آن جلب خواهید کرد.
Fa
سرنوشت همیشه بازیهای جالبی دارد. وقتی آدم واقعی زندگیات را پیدا کنی، همانی که قرار است عاشقش باشی و همیشه باهم بمانید، مطمئن باش او هم دقیقاً همین حس را به تو دارد.
n re
فکر کردی حقیقت باعث میشه کامل از شرّ گذشته رها بشی و همهچی رو از اول شروع کنی؟ شرمنده ولی دنیای واقعی این نیست.
n re
برای همین هم کتاب خواندن را خیلی دوست داشتم. برای آنکه بتوانم زندگیهای گوناگونی را تجربه کنم. اگر کتابها قرار نباشد زندگیِ ما را تغییر دهند، پس اصلاً چه سودی دارند؟
n re
اندام زیبایش، بههیچعنوان سنخیتی با روح و روانش نداشت. اصلاً چه کسی گفته است که این دو باید الزاماً باهم مرتبط باشند؟
n re
زندگی خیلی پیچیدهتر از اونه که بشه توی کتاب جاش داد.
n re
الف: شخص مصاحبهکننده سؤالاتی را مطرح میکند که برای خودش جالب هستند، ممکن است این سؤالات برای شما جذاب نباشند.
ب: او از پاسخهای شما، تنها قسمتهایی را مورد استفاده قرار میدهد که به کارش میآید.
پ. او همهٔ حرفهای شما را با ادبیات خودش ترجمه کرده و منعکس میکند.
میلان کوندرا
n re
حجم
۱۸۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۸۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۲۴,۰۰۰
تومان