بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ماجرای فکر آوینی | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ماجرای فکر آوینی

بریده‌هایی از کتاب ماجرای فکر آوینی

انتشارات:نشر معارف
امتیاز:
۴.۷از ۱۱۸ رأی
۴٫۷
(۱۱۸)
تاریخ، سیر نزولی دارد. بشر دارد نابود می‌شود. آوینی می‌گوید که چرا واقعیات را وارونه جلوه می‌دهند. ما با بشری مواجهیم که به تعبیری ناتوان‌ترین بشر تاریخ است، نه تکامل‌یافته‌ترین بشر تاریخ. با جامعه‌ای مواجهیم که کثیف‌ترین جامعهٔ تاریخ بشر است، نه تکامل‌یافته‌ترین؛ جامعه‌ای است پر از تجلّی شیطان، پر از پلیدی و فساد: (ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ). در واقع در جاهلیت ثانی هستیم؛ در دورانی که طاغوت غلبه کرده است. طبق آمار هم در هیچ دورانی به اندازهٔ قرن بیستم، آدم‌کشی و خون‌ریزی وجود نداشته است. آن‌ها می‌پندارند دوران ما دورانی است که بشر به بلوغ رسیده است. آوینی اعتراض می‌کند که چرا بشر امروز این‌قدر اعتمادبه‌نفس دارد. انسانِ امروز خود و خانواده‌اش و کرهٔ زمین را فاسد کرده است.
abasgmm
در جامعه‌ای که معنا هنوز افول نکرده، هریک از افراد تشخص اجتماعی دارند و لازم نیست تشخص اجتماعی‌شان را با کارت پایان خدمت و مدرک دانش‌آموختگی و شغل و مانند این‌ها، به دیگران ثابت کنند.
مصطفی پندار
تفاوتی بنیادی در کار است: دنیای توسعه‌یافته مبتنی بر رهایی و لذت است، و دنیای متدین مبتنی بر تکلیف.
مصطفی پندار
بررسی‌های دقیق نشان می‌دهد، یکی از عوامل اصلی طلاق این است که زنان درک تازه‌ای از خود پیدا کرده‌اند. دیگر خود را مادر یا همسر نمی‌بینند و حاضر به پذیرفتن الزامات مادری و همسری نیستند. بیشتر تمایل دارند همدمی برای لحظه‌های عاشقانه باشند.
مصطفی پندار
می‌گویند نسبت آمریکا به اروپا، شبیه نسبت روم به یونان است. مقایسهٔ هوشمندانه‌ای است، چون روم باستان در واقع اغراق‌شدهٔ یونان باستان است؛ چه از نظر شئون تمدنی و چه زیاده‌روی در تمتعات تمدنی.
شباهنگ
می‌گویند نسبت آمریکا به اروپا، شبیه نسبت روم به یونان است. مقایسهٔ هوشمندانه‌ای است، چون روم باستان در واقع اغراق‌شدهٔ یونان باستان است؛ چه از نظر شئون تمدنی و چه زیاده‌روی در تمتعات تمدنی.
شباهنگ
آوینی معنای اومانیسم را «خودخداپنداری و اصالت نفس امّاره» می‌داند.
khaki.narges
در نیهیلیسم فعّال، انسان معنا را تولید می‌کند. از این منظر، عالم باطنی ندارد که انسان معنایش را از آن‌جا بگیرد. این‌گونه است که انسان «خودبنیاد» می‌شود. دمکراسی، تجلی نیهیلیسم فعال است:
khaki.narges
«تنها در اعصار جاهلی است که باید امید بعثت داشت.»
khaki.narges
تمدن، مونتاژکردنی نیست. تمدن را فرهیختگان نمی‌سازند. البته مؤثرترین آدم‌های قوم در حرکت به سمت تمدن‌سازی، فرهیختگان آن قومند.
khaki.narges
مفهوم «اوقات فراغت» مولود دنیای مدرن است؛
khaki.narges
عده‌ای هرگاه سخن از نمودهای تمدن غرب به میان می‌آید، ادعا می‌کنند که ما مسلمانان آن را از قبل داشته‌ایم و غرب آن را از ما گرفته است. این ساده‌انگاری و ژستی تبلیغاتی است. این‌که تمدن غرب وام‌دارِ تمدن اسلامی است، قطعاً سخنی بی‌پایه است.
khaki.narges
آغاز غرب مدرن را قرن چهاردهم و پانزدهم می‌شناسند؛ اما اصلاً این‌طور نبوده است که در قرن چهاردهم و پانزدهم اگر کسی به فرانسه و ایتالیا سفر می‌کرده، با تمدنی جدید مواجه می‌شده است. اروپایی‌ها در قرن چهاردهم، پانزدهم، شانزدهم و هفدهم، یعنی تا چهارصد سال بعد از دورانی که نامش «رنسانس» است،
fatemeh homayoni
اما چرا اروپایی‌ها به این دوران «قرون وسطا» می‌گویند؟ قرون وسطا، وسطِ کدام دو دوره است؟ ظاهراً چیزی قبل از این دوره اصالت داشته است و چیزی بعد از آن اصالت یافته است و حال در این میان، دوره‌ای هست که از جنس قبل و بعدش نیست و دوران وسط است. قبل و بعدش اصالت دارد، اما وسطش اصالت ندارد. دقیقاً با همین نگاه، این دوران قرون وسطا شناخته شده است. برای بشر مدرن غربی، تاریخ، هزار سال دچار وقفه شده است. اروپای مدرن برای خود این‌طور تحلیل می‌کند که این هزار سال، هزار سالی است که شرم‌آور است. دوران حاکمیت دین، دوران امت واحد مسیحی، دوران شرم‌آوری برای اوست
fatemeh homayoni
اگر این‌طور کسی را محکوم کند، برکت دارد؛ یعنی طوری دشنام دهد که مبدأ تغییر در عرصهٔ تفکر شود. این بسیار فرق دارد با اتفاقاتی که در این سال‌ها در حال رخ دادن است. ما بدوبیراهی می‌گوییم که مبدأ کور شدن تفکر است. وقتی از همان که جریان‌شناسی می‌کند
Aliakbar
مدرنیته در دهه‌های اخیر، خود را با ایده‌ای معنوی ترمیم کرده است و به تعبیر شهید آوینی، این رنگ و لعابِ دین به الحاد زدن، غفلت و حجاب ظلمانیِ مدرنیته را بیشتر می‌کند. این بدترین رخدادی است که ممکن است واقع شود.
zahra ehtesham
حجابی که مشهورات بر فکر و ذکر می‌اندازد و فشاری که عوام‌زدگی بر گُرده اندیشه وارد می‌آورد، مانع نورانی شدن فکر و مایه جهالت و سطحی‌نگری است؛ اما آوینی تحت ظلمت‌زدگی دوران معاصر قرار نگرفت و مشهورات زمانه او را فریب نداد.
narges
ما امروز درگیری کلامی چندانی با مسیحیان نداریم. ما باهم مسئلهٔ مشترکی داریم و آن «مدرنیته» است. آن‌ها هم مثل ما ارزش‌هایی مثل خانواده، کرامت انسانی، پالایش روح و اخلاق اجتماعی پاکیزه برایشان مهم است و همهٔ این ارزش‌ها زیر چرخ‌های سبک زندگی مدرن در حال له شدن است. آوینی تأکید دارد که رسانه‌های غرب جدید، در تعمیق این‌گونه ارزش‌ها در کار خود بسیار جدی‌اند. رسانه‌ها پیام واحد جهانی برای ماندگاری و پایداری ارزش‌های مدرنیته منتشر می‌کنند
من زنده ام و غزل فکر میکنم
شورای نگهبان را بدین روی، پایه گذاشتند که خروجی مجلس کنترل شود. شورای نگهبان از کانون‌های مهمّ نظام جمهوری اسلامی است؛ به طوری که اگر نباشد، نمی‌توان این نظام را جمهوری اسلامی نامید و نتیجه‌اش چیز دیگری خواهد بود. آن‌ها هم البته خوب می‌دانستند و از همان آغاز، فشارشان را متوجه نظارت استصوابی کردند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
معنای دمکراسی را «حکومت مردم بر مردم» می‌دانند؛ یعنی منبع اعتباربخشی به خوبی و زشتی و حقانیت و بطلان هر گزاره‌ای، ارادهٔ جمعی مردم است. معنی‌اش نسبیت است؛ یعنی حقیقتی فی‌نفسه وجود ندارد. آن‌ها قائل به گزاره‌های وحیانی در حیات اجتماعی نیستند. انسان حتی اگر سکولار باشد، متدینی بی‌اعتقاد به ولایت فقیه باشد، نمی‌تواند دمکراسی را بپذیرد، چون دمکراسی مبتنی بر نسبیتِ اخلاق و اندیشه است؛ به این معنا که ارادهٔ افراد، تعیین‌کنندهٔ بایدها و نبایدهاست. ما چنین فهمی از گزاره‌ها و مفاهیم و افعال نداریم. این نسبی‌اندیشی اگر در کشوری حاکم شود، از جنبهٔ اجتماعی و سیاسی منشأ آثار سوء می‌شود؛ مثلاً قانونی شدن ربا یا ازدواج هم‌جنس‌بازها. یکی از مشکلات ما با حقوق بشر همین است.
من زنده ام و غزل فکر میکنم

حجم

۲۵۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۰ صفحه

حجم

۲۵۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۰ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰
۵۰%
تومان