بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ماجرای فکر آوینی | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ماجرای فکر آوینی

بریده‌هایی از کتاب ماجرای فکر آوینی

انتشارات:نشر معارف
امتیاز:
۴.۷از ۱۱۸ رأی
۴٫۷
(۱۱۸)
مدرنیته برای توجیه کردن و مشروع کردن خود، دوران پیش از خودش را سیاه‌نمایی می‌کند. تاریخ قرون وسطا بسیاری از این اتفاقات را نفی می‌کند. حتی بعضی حوادثی که مسلّمش می‌دانیم، رخ نداده است. مثلاً در منابع معتبر به کشتن گالیله هیچ اشاره‌ای نشده؛ حال آن‌که به دار آویختنش شهرت یافته است!
Moho Sheba
وزیر ارشاد در آن زمان، یعنی سال ۱۳۷۱، آقای خاتمی بود. شهید آوینی در نهایت می‌گوید که خیلی خوب است دولت اراده می‌کند توسعهٔ فرهنگی ایجاد کند، ولی آنچه در عمل تحقق می‌یابد، فرهنگ توسعه است و نه توسعهٔ فرهنگ.
رضا فاخری
ظهور امری تدریجی است؛ همان‌گونه که غیبت تدریجی است و همان‌طور که بعثتِ حضرت رسول (ص) تدریجی بود، نه دفعی.
Zeinab
ذکر نکته‌ای در این‌جا مفید به نظر می‌رسد؛ این سخن را به یکی از بزرگان معاصر نسبت داده‌اند که: «ظهور آغاز شده است.» معنایش این است که ظهور هم مانند غیبت، صغرا و کبرا دارد. چون جهان ظرفیت ادراک یک‌بارهٔ ظهور حضرت حجت (عج) را ندارد، ظهور ایشان به معنای تبلیغ معانی خاص و ساختن جهان بر اساس آن، باید آرام‌آرام رخ دهد.
Zeinab
آوینی می‌گوید که ما در دوران جاهلیت ثانی هستیم و در چنین دورانی امید بعثت داریم؛ یعنی خداوند کسی را مبعوث خواهد کرد. بعد شفاف‌تر می‌گوید که جهان در آستانهٔ عصر نور است و هر کس دلش با حق است، این حقیقت را درک می‌کند.
Zeinab
تمدن را بشر می‌سازد. انسان‌ها اگر نگرش و درکشان از هستی با یکدیگر فرق داشته باشد، دنیا و تمدنی که می‌سازند، متفاوت خواهد بود؛ اما اراده‌ای در حال شکل دادنِ همهٔ دنیا بر اساس رویکرد واحد است. تمدن بر مبنای توسعهٔ غربی را چه کسی ساخته است؟ بی‌شک انسانِ مسلمان آن را نساخته است. پس چرا ما به راحتی می‌گوییم تمدن انسانی همین تمدن غرب است؟
Zeinab
در دوران ریاست‌جمهوری تکنوکرات‌ها، آقای هاشمی رفسنجانی و دوستانشان، فرهنگ را ذیل توسعه تعریف می‌کردند و در واقع آنچه رخ می‌داد، توسعهٔ فرهنگی نبود، بلکه توسعهٔ فرهنگ توسعه بود. این دو کاملاً متضاد یکدیگرند. شهید آوینی بر این مسئله بسیار حساس است و در چند مقاله به این موضوع می‌پردازد. او حتی سیستم وزارت ارشاد آقای خاتمی را بیشتر سیستم توسعهٔ فرهنگ توسعه می‌داند تا سیستم توسعهٔ فرهنگی.
Zeinab
آوینی هم اعتراضش را چنین شروع می‌کند که کدام سند ثابت می‌کند انسانِ امروز، بهترین بشر تاریخ است؟ چرا تاریخ را خطی نگاه می‌کنند؟ چرا فکر می‌کنند تاریخ کِرمی است که مدام به طولش اضافه می‌شود و آن‌که ته کِرم بوده است، انسانی است که در غار زندگی می‌کرده و هیچ شعوری نداشته و انسانِ امروز سرِ کرم است که خیلی باشعور و فهمیده است؟! فلاسفه بر سر خطی دیدن تاریخ بحث کرده‌اند.
Zeinab
«ماتریالیسم» یعنی چه؟ ماتریالیسم به معنای اعتقاد نداشتن به خدا نیست. مسلمانِ ماتریالیست هم وجود دارد. مسلمان است، اما در حوزهٔ معرفت‌شناسی، ماتریالیست است؛ یعنی فقط می‌تواند ابزار مادی را تحلیل کند. هیچ چیز دیگر را نمی‌فهمد. دست خدا را اصلاً نمی‌بیند.
Zeinab
آوینی می‌گوید: به راستی چرا در جوامع توسعه‌یافته «کار» به عنوان شرّی واجب و امری مُصدِّع تلقی می‌شود و در مقابل آن، فراغت و تفریح و تفنن ارزشی مطلق پیدا کرده است؟
Zeinab
نیهیلیسم در واقع پوچ انگاشتن حقایق باطنی عالم است. این به آن معنا نیست که ضرورتاً نیهیلیست‌ها ملحدند و خدا را باور ندارند. آوینی معتقد است روح دنیایی که ما در آن تنفس می‌کنیم، نیهیلیستی است؛ یعنی در آن التفاتی به حقایق تغییرناپذیر الهی و ارزش‌های اخلاقی وجود ندارد.
Zeinab
«عنوان بَصری» نزد امام صادق (ع) می‌رود و از ایشان می‌خواهد که از علم خویش به او ارزانی کند. امام (ع) به او می‌فرمایند: «لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ»؛ علم به آموختن نیست. «إنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی أَنْ یَهْدِیَهُ»؛ علم، نوری است که در قلب کسی جای می‌گیرد که خداوندِ عزیز و بلندمرتبه بخواهد هدایتش کند. «فَإنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلاً فِی نَفْسِک حَقِیقَةَ الْعُبُودِیَّةِ»؛ اگر طالب علمی، نخست حقیقتِ بندگی را در درونت بجو.
Zeinab
پیامبر (ص) این واژه را که در قرآن بارها آمده است، تشریح می‌کنند: «إنّما العلم ثلاثةٌ.» ایشان (ص) می‌فرمایند که علم سه گونه بیش نیست: «آیَةٌ مُحْکمَةٌ، أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ، أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ»؛ این علم است. «إِنَّمَا» در این روایت، ادات حصر است؛ یعنی این است و جز این نیست. «وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ»؛ غیر از این «فضل» است. اسمش علم نیست
Zeinab
کلمهٔ «ثار» را شریعتی چنین تعریف کرده است: «ثار» یعنی خونی که طلب می‌شود و نه خونی که ریخته شده است.
Zeinab
تعابیری است که چپ‌ها بیشتر استفاده می‌کردند؛ مثلاً توده‌های ستم‌کشیده، توده‌های رنج‌دیده، خلقِ ستم‌کش که بعد امام خمینی این‌ها را معادل‌سازی کرد. یکی از هوشمندی‌های امام خمینی این بود که در ادبیات چپ نماند. در مواقعی از آن‌ها استفاده کرد، اما در ادبیات چپ نماند. امام از واژه‌هایی چون «پابرهنه‌ها»، «مستضعفان» و «مستکبران» استفاده کرد.
Zeinab
در دوران دکارت و امثالش هنوز تمدن غرب، به معنای مادی‌اش، شکل نگرفته بود؛ لذا در این طرفِ عالم هم هنوز کسی مدهوش عالم تمدنی دیگری نشده بود. تفکر آن‌ها هم در نگاه مردم این سوی عالم، ارجی نداشت. البته ارتباطی بین مجامع علمی ایران و شرق با مجامع علمی اروپایی هم برقرار نبود، یا بهتر است بگوییم که ما چندان علاقه‌ای به وضع فکری اروپایی‌ها از خود نشان نمی‌دادیم، چون احساس می‌کردیم آن‌ها قدر و مرتبه‌ای ندارند. برخلاف ما، اروپایی‌ها سال‌های سال بود از طریق آندلس، که تمدن اسلامی به آن‌جا راه یافته بود، با فلسفهٔ ما آشنا شده بودند. بزرگ‌ترین فلاسفهٔ قرون وسطا کسانی‌اند که خود را شاگردان ابن‌رشد و ابن‌سینا دانسته‌اند و رسماً فلسفهٔ خود را بر چارچوب نظری فلسفهٔ ابن‌سینا بنیان گذاشته‌اند.
Zeinab
مفهوم «خلوت» که نزدیک‌ترین مفاهیم به «ذکر» است در مدرنیته حذف می‌شود، چون خلوت برای انسان مدرن دلهره می‌آورد و موجب یادآوری می‌شود. حتی معماری مدرن هم خلوت‌گریز است. برخلاف آن در معماری و شهرسازی اسلامی، معانی ویژهٔ حریم، حیا و خلوت قابل رؤیت است.
Zeinab
اگر مواد مخدر و الکلیسم با تغییرات فیزیولوژیک زمینهٔ غفلت و فراموشی را فراهم می‌کنند، سینما، ورزش مدرن، موسیقی‌های خاص و... بستر روان‌شناختی و روحیِ فراموشی را از طریق تولید لذت و هیجان فراهم می‌کنند. عارضه و اثر فراموشی، لذت و هیجان است. نقطهٔ مقابل فراموشی «یادآوری» است که مفهوم دینی آن «ذکر» است، و ذکر همان است که به انسان یادآوری کرده و متذکر حقایق می‌شود؛ چه بودن و چگونه بودن را یادآوری می‌کند.
Zeinab
در فلسفهٔ تاریخ می‌گویند که تبدیل فرهنگ به تمدن، چندصد سال زمان می‌برد؛ یعنی زمان درازی لازم است که بتوان با مجاب کردن همهٔ ساکنان کشور یا عالمی، به لحاظ ذهنی و قلبی، آن‌ها را به فضای واحدی وارد کرد که دنیایشان را دگرگون کند. در دوران رنسانس، مردم قرون وسطایی زندگی می‌کنند، ولی قرون وسطایی نمی‌اندیشند و قرون وسطایی تفریح نمی‌کنند. کم‌کم ذائقه‌ها و معنای زیبایی و زشتی تغییر می‌کند
Zeinab
امام خمینی در این باره انتقادات تندی می‌کند؛ مثلاً در جایی از تعبیر «روحانیت احمق» استفاده می‌کند و می‌فرماید: «خونِ دلی که پدر پیرتان از این دستهٔ متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است.»
#دور_از_ذهن

حجم

۲۵۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۰ صفحه

حجم

۲۵۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۰ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰
۵۰%
تومان