بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جزء از کل | صفحه ۴۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جزء از کل

بریده‌هایی از کتاب جزء از کل

نویسنده:استیو تولتز
ویراستار:قهرمان عسکری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۲از ۱۱۰ رأی
۳٫۲
(۱۱۰)
طبق گفتهٔ کارشناسان، شما نمی‌توانید بدون ترس «عاشق» شوید، اما عشق بدون ترس، یک عشق خالص و بالغ است.
صدف
به دنبال ستایش مخلوق هستم چون جرئت پرستیدن خالق را ندارم.
صدف
«خب اولش این‌که از خوشحالی اونا حسودیم می‌شه. و دومیش اینه که عصبانی میشم وقتی می‌بینم بدون فکرکردن تصمیم می‌گیرن
کاربر ۱۲۰۸۷۰۰
این بچه یک بنای یادبود از رابطهٔ سرد و بی‌عاطفه‌ای است که ما به دست خود ساخته‌ایم - ما نماد چیزی را ساخته‌ایم که ارزش نمادینه شدن را نداشت: یک عمارت از گوشت انسان، که به همان نسبتی که عشق ما کوچک‌تر می‌شود و به زمان مرگ خود نزدیک‌تر، او هم رشد می‌کند و قد می‌کشد.
yasinds
واضح بود که انتقاد آتش جدیدی است که نخواهد مرد. داشتن فرزند به معنای چهارمیخ‌شدن روی میلهٔ مسئولیت‌پذیری است.
yasinds
چیزی بدتر از این نیست که تو را صدا بزنند و تو با شنیدن نامت لرزش ناامیدکننده‌ای بر تن و بدن خود حس کنی، و یا وقتی نام خود را روی کاغذ می‌بینی حسی به آن نداشته باشی، به همین دلیل بیش‌تر امضاها خرچنگ قورباغه‌ای و به سختی خوانا هستند: شورشی ناخودآگاه بر علیه نام خود، تلاشی برای خردکردن آن.
yasinds
کبریتی که فیتیلهٔ انسانی را روشن می‌کند. در قصر خالی از عشق، بچه‌ای ساخته بودیم
yasinds
مار ابلیسی که همه چیز را خواهد بلعید! پستاندار کچلی که زبانی جز گریه بلد نیست! زندگی من به پایان رسید.
yasinds
در این حین حس عجیبی به سراغم آمد که با من به زبانی نه متشکل از واژه‌ها بلکه انرژی و ارتعاش صحبت می‌شود.
yasinds
او می‌دانست در بیرون کردن کسی که خودش با یک اشاره پا به فرار می‌گذارد، هیچ لذتی وجود ندارد.
yasinds
«غمگین بودم - بچه‌های دیگر شاد و پرحرف بودند. حس برتری نسبت به آن‌ها داشتم - اما فرومایه تلقی می‌شدم: حسادت کردم. من آماده بودم تا به همهٔ دنیا عشق بورزم - هیچ کسی من را نمی‌فهمد: و من تنفر ورزیدن را آموختم.»
yasinds
این عشق حاصل هم‌زمانی یک مکان اشتباه در یک زمان اشتباه بود. عشق او نسبت به من مثل عشق یک مرد گرسنه نسبت به هر غذای آشغالی است که جلویش می‌گذاری، پس برای رفع گرسنگی‌اش، هیچ شکایتی از آشپزی نمی‌کند. در این قیاس من همان غذای آشغالی هستم
yasinds
سرم زمزمه می‌کرد نه ولی دهانم گفت: «آره.»
yasinds
در این حین بسیاری از افکار معقولم به‌محض خارج شدن از دهان و تبدیل شدن به کلمه ناقص و معیوب می‌شدند.
yasinds
به چشمانش خیره شدم که پر شده بود از چشم‌اندازهای سرزمینی که تاکنون ندیده است.
yasinds
ترحم برادر خودسر و گمشدهٔ دلسوزی است. ترحم نمی‌داند که باید با خود چکار کند و درنهایت می‌گوید آخی.
yasinds
خدا می‌گوید که زندگی یک هدیه بوده است که تو حتی زحمت باز کردن آن را به خودت نداده‌ای. سپس مرا محکوم به نابودی می‌کند.
yasinds
زمان سفر برای رفتن به سرزمین‌های جدید و تکرار همان عادت‌های قدیمی بود. آرزوهای جدید! ناامیدی‌های جدید! تلاش‌ها و شکست‌های جدید! سؤال‌های جدید
yasinds
تقریبا هیچ شرایطی وجود ندارد تا خودت را درگیر موقعیت‌هایی این چنین نکنی، موقعیت‌هایی که در آن خواستار چیزی باشی که متعلق به دیگری است.
yasinds
آتش همیشه چندین حقه در آستین‌های شعله‌ور خود پنهان کرده است: خاکسترهای گداخته را به هوا پرتاب می‌کند. گداخته‌ها مثل پیک‌هایی سوار بر باد شده و در مقصدی با چندین کیلومتر فاصله فرود می‌آیند با هدف شروع آتش‌سوزی‌های جدید، در همین حین آتش اصلی سرفه می‌کند و بچه‌هایش طغیان‌کنان برای زنده ماندن تلاش می‌کنند. آتش احمق نیست. او مثل دیوانه رشد می‌کند و شعله‌ور می‌شود.
yasinds

حجم

۷۵۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۶۷۲ صفحه

حجم

۷۵۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۶۷۲ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
۱۹,۰۰۰
۵۰%
تومان