بریده‌هایی از کتاب به دنیای مدیریت خوش آمدید

به محض این‌که مدیر می‌شوید، چه بخواهید و چه نخواهید متفاوت با آن‌چه به‌عنوان فردی مشارکت‌کننده بودید، دیده می‌شوید. برای ساختن مؤثر فرهنگ تیم تازهٔ خود نمی‌توانید این واقعیت را نادیده بگیرید.‌

من شخصی هستم که اشتیاق به بازخورد دارد ــ و هر چه خاص‌تر، بهتر. وقتی چیزی را می‌گویم که کسی با آن مخالف است، از او می‌خواهم دلیل‌اش را به من بگوید و می‌خواهم بدانم چرا.

کسانی که فقط دریافت‌کننده هستند این احساس را بدهید که وقت آن است که تغییر کنند یا زمان ترک گروه فرا رسیده است.‌

تجلیل پیروزی‌ها به بخش بزرگی از کاری که ما به‌عنوان تیم انجام می‌دادیم تبدیل شد. من ایمیل‌های تجلیل را در مورد پیروزی بزرگ هر کارمندی برای تیم ارسال می‌کردم و سپس از آن شخص می‌خواستم که نحوهٔ انجام آن کار را به اشتراک بگذارد.

پی‌گیری دست‌آوردهای کوچک باعث افزایش انگیزه و اعتماد به نفس می‌شود.

اگر شما و تیم‌تان همیشه فقط سخت‌کوشی کنید، به‌سرعت بینش‌تان به هدف را از دست می‌دهید. لازم به ذکر نیست که احتمال فرسودگی کارمندان خود را نیز افزایش می‌دهید. محیط‌های کاری سمی تأثیراتی بیش‌تر از آن‌چه بر روی اعتماد به نفس شما می‌گذارند دارند. آن‌ها نه تنها بر بازدهی و حضور در شغل تأثیر می‌گذارند، بلکه سلامتی کم‌تر، هزینه‌های بیش‌تری را هم برای کارفرما و هم برای کارمند در بر دارد

اگر شما و تیم‌تان همیشه فقط سخت‌کوشی کنید، به‌سرعت بینش‌تان به هدف را از دست می‌دهید. لازم به ذکر نیست که احتمال فرسودگی کارمندان خود را نیز افزایش می‌دهید. محیط‌های کاری سمی تأثیراتی بیش‌تر از آن‌چه بر روی اعتماد به نفس شما می‌گذارند دارند. آن‌ها نه تنها بر بازدهی و حضور در شغل تأثیر می‌گذارند، بلکه سلامتی کم‌تر، هزینه‌های بیش‌تری را هم برای کارفرما و هم برای کارمند در بر دارد

تجلیل پیروزی‌ها به بخش بزرگی از کاری که ما به‌عنوان تیم انجام می‌دادیم تبدیل شد. من ایمیل‌های تجلیل را در مورد پیروزی بزرگ هر کارمندی برای تیم ارسال می‌کردم و سپس از آن شخص می‌خواستم که نحوهٔ انجام آن کار را به اشتراک بگذارد.

به کسانی که فقط دریافت‌کننده هستند این احساس را بدهید که وقت آن است که تغییر کنند یا زمان ترک گروه فرا رسیده است.‌

سخاوتمندها بیش‌تر بر موفقیت گروه تمرکز دارند و نه فقط موفقیت خودشان. این ذهنیت در انگیزه‌های هر شخصی اعتماد می‌سازد و محیطی را ایجاد می‌کند که در آن مقدار بی‌حد و حصری از بهترین شیوه‌های به‌اشتراک‌گذاری بدون ترس از سوءاستفاده (دزدیدن اعتبار از سوی یک گیرنده) یا تلافی (هنگامی که گیرنده‌ها از هر ایده‌ای که متعلق به خودشان نیست انتقاد می‌کنند) وجود دارد.‌

کتاب بده‌بستان آدام گرانت مرا با تحقیقی آشنا کرد که نشان می‌دهد چرا آن‌ها که دستِ بده دارند یا بخشنده‌ها (کسانی که دوست دارند بیش‌تر از آن‌چه که می‌گیرند، بدهند) در مقایسه با کسانی که دستِ بگیر دارند یا دریافت‌کننده‌ها (افرادی که دوست دارند بیش‌تر از آن‌چه که می‌دهند، بگیرند) و یا افراد تبادل‌گر (کسانی که تعادل در دادن و گرفتن را رعایت می‌کنند، یا معامله‌گرند) در طول دورهٔ کاری‌شان بیش‌تر موفق می‌شوند

من فکر می‌کنم که «[گفتن] حقیقت به صاحبان قدرت» فضایی را ایجاد می‌کند که... در آن نه تنها افراد با انجام‌دادن آن کار احساس راحتی می‌کنند، بلکه حس می‌کنند مجبورند آن را انجام دهند.

فهمیدم که وقتی افراد با یک‌دیگر آشنا می‌شوند و دربارهٔ خانواده‌ها، شخصیت‌ها و علایق یک‌دیگر بیش‌تر می‌دانند، تمایل بیش‌تری برای ارتباط با هم‌دیگر پیدا می‌کنند، احساس دلسوزی بیش‌تری در آن‌ها به هم ایجاد می‌شود و تمایل بیش‌تری برای دیدن موفقیت یک‌دیگر خواهند داشت.

روند استخدام برای موفقیت طولانی‌مدت هر تیمی ضروری است.

ما سخت‌کوش بودیم و مایل به انجام هر کاری که برای موفقیت لازم بود.

تغییر باید با افراد حاضر در تیم آغاز شود: همین افراد.

رفاقت تیم‌هایی که من در آن‌ها بازی کرده‌ام بزرگ‌ترین عامل تعیین‌کنندهٔ موفقیت ما بود.

بهترین تیم‌هایی که تاکنون در آن‌ها حضور داشته‌ام، چه در زمینهٔ کار و چه در زمینهٔ ورزش، آن‌هایی هستند که در آن بازی‌کنان‌شان به‌شدت از یک‌دیگر مراقبت می‌کنند، از موفقیت هم‌دیگر حمایت می‌کنند و یک‌دیگر را پاسخ‌گو نگه می‌دارند. علاوه بر استعداد و اخلاق کاری، رفاقت تیم‌هایی که من در آن‌ها بازی کرده‌ام بزرگ‌ترین عامل تعیین‌کنندهٔ موفقیت ما بود. می‌خواستم آن نوع رفاقت را به محیط کار و تیم‌ام نیز القا کنم.

داوطلب شدم که به دیگران راهنمایی و کمک کنم تا آن‌چه را که آموخته‌ام به آن‌ها بیاموزم، و بهترین شیوه‌هایی را که در موفقیت من نقش داشته است به اشتراک بگذارم. می‌خواستم محیط کار خوبی را از درون پرورش دهم و یک اثر موجی در حال گسترش را به بقیهٔ سازمان برسانم.‌

رقابت می‌تواند برتری ایجاد کند، و من با رقابت شدید غریبه نیستم. شاید من در آن محیط عملکرد خوبی داشته‌ام، اما لطمه‌ای را که به افراد می‌زد می‌توانستم ببینم، و می‌دانستم که این فضا محیطی نیست که بخواهم طولانی‌مدت در آن کار کنم.