بریدههایی از کتاب علی (ع) از زبان علی(ع)
۴٫۵
(۱۹۱)
کنار مزار فاطمه (ع)
( به زیارت مزار فاطمه رفته بودم. در کنار مرقدش این اشعار را زمزمه کردم:)
به یاد دوست و محبوبم، شب را به روز آوردم.
گویی که بار اندوههای گذشته بر دوشم سنگینی میکند.
پایان دوستیها هجران است.
ولی همهٔ غمها در مقابل مرگ عزیز، اندک مینماید.
ازدستدادن فاطمه بعد از رسول خدا
گواه ناپایداری الفتها در این دنیاست.
من نیز روزی از یادها خواهم رفت و فراموش خواهم شد.
یاران یکی پس از دیگری، راهی دیار خاک خواهند شد.
و هنگامی که روزهای زندگی من نیز سپری شود، نالهٔ سوگواران چندان نخواهد پایید.
العبد
زیارت هر روز مزار فاطمه
( هر روز بر سر قبر فاطمه (ع) حاضر میشدم و او را زیارت میکردم. یک روز تحمل از دست دادم و بر روی قبرش افتادم و این اشعار را سرودم:)
مرا چه شده که بر مزار دوست میایستم و بر او سلام میکنم، ولی او جواب سلام مرا باز پس نمیدهد؟!
ای دوست، تو را چه شده که جواب سلام دوست را نمیدهی؟!
مگر از دوستی دوستان ملول شدهای؟!
العبد
از گفتن سخن حق و ارائهٔ مشورت عادلانه کوتاهی نکنید؛ زیرا من خود را برتر از خطا و مصون از آن نمیدانم، مگر آنکه خداوند مرا حفظ کند ـ او که از من تواناتر و بر من، از خودم مسلطتر است ـ و من و شما همگی بندگان مملوک او هستیم و پروردگاری جز او نداریم.
Vfan
از او پرسیدم:) تو را به خدا سوگند، آیا این کلام رسول خدا (ص) که فرمود: «تو صاحب پرچم من در دنیا و آخرتی»، در حق من بود یا دربارهٔ تو؟
( ابوبکر: دربارهٔ شما بود.
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، هنگامی که رسول خدا (ص) دستور داد بهجز یک در، تمام درهایی که از خانهٔ نزدیکان و اصحاب به مسجد باز میشد بسته شود، آیا آن درِ خانهٔ من بود یا درِ خانه تو؟
( ابوبکر: درِ خانهٔ شما بود.
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، بنا بر آیهٔ ( أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ)
(آیا ترسیدید فقیر شوید که از دادن صدقات قبل از نجوا خودداری کردید؟!)
آیا تو بودی که پیش از سخنگفتن با رسول خدا (ص) صدقه دادی یا من بودم؟
( ابوبکر: شما بودید.
العبد
ای علی، تو جانشین من هستی و بعد از من مظلوم واقع خواهی شد و صدمات فراوان خواهی دید. آنکسیکه همراه تو ثابتقدم بماند، همانند کسی است که با من همراهی کرده است و کسانی که از تو فاصله بگیرند و جدا شوند، درحقیقت از من جدا شدهاند.
mh
ای مردم، دنیا آزمندان و دنیاطلبان را فریب میدهد و برای شیفتگان خود که با دیگران رقابت میکنند، ارزشی قائل نیست و آنکس را که در این رقابت پیروز شود، بر خاک میافکند.
حقیقت دنیا چنان است که آدمی را فقط مشغول خود میسازد و فرصتی برای توجه به غیر آن باقی نمیگذارد و دنیا اینگونه است که آدمی به هر مقداری از آن دست یابد، بازهم فزونتر میخواهد و حریصتر میشود! اهل دنیا با داشتن هر مقداری از دنیا، هرگز احساس بینیازی نمیکنند و البته پایان همهٔ جمعکردنها و دستیافتنها جدایی است. خوشبخت کسی است که از سرنوشت دیگران درس بگیرد.
🐝 Mina 📚
آنگاه که خداوند این آیات را نازل کرد:
( الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ)
(آیا مردم خیال میکنند چون که گفتند «ایمان آوردیم»، بدون آزمایش رها میشوند؟)
دانستم که تا پیامبر در میان ما هست، آزمایش نمیشویم. پرسیدم: ای رسول خدا، این فتنه و آزمایش کدام است که خدا شما را بدان آگاهی داده است؟
فرمودند: «علیجان، پس از من امت اسلامی به فتنه و آزمون دچار میشوند.»
کاربر ۳۵۴۱۳۰۶
زیرا آن حضرت فرمودند: «هرگاه دیدید کسانی ازسر تملّق، زبان به مدح و ثنای فردی گشودهاند، پس خاک بر سروصورت آنها بپاشید.
کاربر ۳۵۴۱۳۰۶
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، آیا رسول خدا (ص) در جنگ خیبر، پرچم را به دست تو سپرد تا آنکه خداوند پیروزی را نصیب مسلمانان ساخت یا به دست من پرچم را سپرد؟
( ابوبکر: به دست شما داد.
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، آیا در جنگ خندق تو با کشتن عمروبنعبدود غم و اندوه را از رخسار رسول خدا (ص) و سایر مسلمانان برطرف کردی یا من؟
( ابوبکر: شما بودید.
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، آیا تو مورد اعتماد رسول خدا (ص) و مأمور ابلاغ پیام آن حضرت به جنّیان شدی یا من؟
( ابوبکر: شما این مأموریت را بر عهده داشتی.
العبد
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، آیا رسول خدا (ص) در لوای کسا برای تو و خانواده و فرزندان تو دعا کرد یا برای من و خانواده و فرزندان من دعا کرد که «خداوندا، اینان اهلبیت من هستند. آنان را بهسوی خود رهنمون ساز و نه بهسوی آتش»؟
( ابوبکر: برای شما و اهلبیت و فرزندان شما دعا کرد.
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، آیا مراد از آیهٔ ( یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً)
(آنها به نذر خود وفا میکنند و از روزی که شرّ و عذابش گسترده است میترسند) من هستم یا تو؟
( ابوبکر: آیه دربارهٔ شماست.
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، آیا تو آن جوانمردی هستی که از آسمان برای او ندای «لا سیف إلّا ذوالفقار و لا فتی إلّا علی» سر داده شد یا من؟
( ابوبکر: برای شما بود.
العبد
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، آیا ولایت من بهدلیل آیهٔ انفاق انگشتر، در کنار ولایت پروردگار متعال و ولایت رسول خدا (ص) واقع شده یا تو؟
( ابوبکر: ولایت شما.
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، مقام وزارت رسول خدا (ص) همچنانکه هارون ازطرف حضرت موسی داشت، برای تو بود یا من؟
( ابوبکر: برای شما بود.
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، آیا رسول خدا (ص) با تو و فرزندان و خانوادهٔ تو در برابر مسیحیان، مباهله کرد یا با من و فرزندان و خانوادهٔ من؟
( ابوبکر: با شما و فرزندان و خانوادهٔ شما.
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، آیا آیهٔ تطهیر دربارهٔ من و خانواده و فرزندان من نازل شد یا برای تو و خانوادهٔ تو؟
( ابوبکر: برای شما و خانوادهٔ شما نازل شد.
العبد
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، آیا من از طرف رسول خدا (ص) به ابلاغ و خواندن سورهٔ برائت در موسم حج و اجتماع بزرگ امت در مکه مأمور شدم یا تو؟
( ابوبکر: شما مأمور این کار شدید.
از او پرسیدم:)
ای ابوبکر، تو را به خدا سوگند، آیا هنگام خروج رسول خدا (ص) از مکه به مدینه در شب هجرت، من با جان خویش آمادهٔ فداکاری برای حفظ جان وی شدم یا تو؟
( ابوبکر: شما.
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، مطابق حدیث رسول خدا (ص) در روز غدیر، من مولای تو و تمام مسلمانانم یا تو؟
( ابوبکر: شما.
العبد
به ابوبکر گفتم:)
بسیار خوب، ولی به این پرسش من پاسخ بده که یک فرد با داشتن چه ویژگیهایی میتواند شایستهٔ امر خلافت شود؟
( ابوبکر: شروط لازم عبارتاند از: خیرخواهی امت، وفای به عهد، صراحت لهجه، استقامت و حسن سیرت، عدالت، آگاهی از کتاب و سنت، داشتن حکمت و معرفت، زهد و تقوا، یاری مظلومان و طرفداری از ستمدیدگان دور و نزدیک. به اینجا که رسید، ساکت شد. پرسیدم:)
و همچنین پیشگامی در اسلام و نزدیکی به رسول خدا (ص)؟
( ابوبکر: آری، سابقه و قرابت نیز مطرح است.
از او پرسیدم:)
ای ابوبکر، تو را به خدا سوگند میدهم، آیا در وجود خود این خصوصیات را میبینی یا در من؟
( ابوبکر: البته در شما میبینم ای اباالحسن.
از او پرسیدم:)
تو را به خدا سوگند، آیا این من بودم که پیش از تمام امت به دعوت رسول خدا (ص) پاسخ مثبت دادم یا تو؟
( ابوبکر: شما بودید.
العبد
همچنین آیا آن گروهی که از بیعت با تو خودداری کردهاند، مانند سلمان، ابوذر، عمار، مقداد، سعدبنعباده و انصارِ همراه وی، از امت بهشمار میآیند یا نه؟
( ابوبکر: آری، همه از امت بودند. از او پرسیدم:)
پس بااینکه این افراد حاضر نشدند با تو بیعت کنند، چگونه به حدیث رسول خدا (ص) استدلال میکنی و میدانی که در میان امت، کسی در صلاحیت آنها تردیدی ندارد و همگان اعتراف میکنند که آنان از یاران رسول خدا (ص) بودهاند و با آن حضرت رابطهٔ خوبی داشتهاند؟!
( ابوبکر گفت: پس از تحقق بیعت بر من متوجه مخالفت این افراد با خلافتم شدم و ترسیدم اگر از پذیرش خلافت سر باز زنم و خود را کنار بکشم، اوضاع مسلمانان بههم خورَد و حتی غالب مردم از دین خارج شوند. پذیرش این کار برایم بهتر از آن بود که امت مسلمان، به هرجومرج گراییده و به کفر سابق خودشان برگردند. علاوهبراین، فکر میکردم شما نیز دراینباره با من موافق باشید.
العبد
من از او پرسیدم:)
اگر به زمامداری علاقه و رغبتی نداشتی و بدان حریص نبودی و اطمینانی به خود احساس نمیکردی که از عهدهٔ آن برآیی، پس چرا آن را پذیرفتی و در جایگاه زمامداری نشستی؟!
( ابوبکر در پاسخم گفت: بهدلیل حدیثی بود که از رسول خدا (ص) شنیدم: «خداوند امت مرا بر گمراهی و خطا همرأی نمیکند.» و چون اجتماع امت را دیدم، از همان فرمایش پیروی کردم و هرگز گمان نبردم که اجماع امت خلاف هدایت و مبتنی بر گمراهی باشد؛ بههمین دلیل تن به این تکلیف سپردم و اگر میدانستم حتی یک نفر هم از موافقت با خلافت من سر باز خواهد زد، بهطور مسلم از پذیرش آن خودداری میکردم.
به او گفتم:)
دربارهٔ حدیثی که از رسول خدا (ص) نقل کردی، آیا من نیز یکی از افراد این امت هستم یا نه؟
( ابوبکر گفت: آری. به او گفتم:)
العبد
گفتوگویی مستدل با ابوبکر
شروط زمامدار
( ابوبکر ناراحتی مرا از چهرهام میخواند و هرچه تلاش میکرد که با خوشرویی و اظهار علاقه نظر مرا بهسوی خود جلب کند، موفق نمیشد. تا اینکه یک روز مرا در خلوتی پیدا کرد و شروع کرد به عذرخواهی دربارهٔ آنچه اتفاق افتاده بود و از دلایلش برای پذیرش خلافت، سخن گفت. او به من گفت: ای اباالحسن، به خدا سوگند که این جریان از روی تبانی و اقدام و رغبت و حرص من صورت نگرفت و هیچ اعتمادی به خود نداشتم که بتوانم از پس این امر بربیایم و امور امت را آنطور که باید، اداره کنم. من از هرگونه قدرت مالی و خویشان و خاندان زیاد دستم خالی بود؛ لذا نمیتوانستم از آن طریق اساس نقشهٔ خود را استوار سازم. پس برای چه از من دلتنگ و ناراحت شدهای و آنچه شایستهٔ من نیست، دربارهٔ من تصور میکنی و با بغض و عداوت به من مینگری؟!
العبد
رسول خدا (ص) مرا بهطور ویژه، وصی خود قرار داد و برای جانشینی در میان امتش انتخابم کرد. در گردهمایی انبوهی از مهاجران و انصار، دربارهٔ من فرمود: «ای مردم، علی برای من همچون هارون است برای موسی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست.»
مؤمنان در پرتو عنایت الهی، گفتار رسول خدا (ص) را فهمیدند؛ زیرا میدانستند که هارون برادر تنی موسی بود، اما من برادر تنی محمّد (ص) نیستم، چنانکه من پیامبر نیستم تا درخواست پیامبری کنم. مقصود رسول خدا (ص) این بود که مرا جانشین خود در میان امت قرار دهد، چنانکه موسی هارون را جانشین خود قرار داد:
( اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ)
(جانشین من در میان قومم باش و آنها را اصلاح کن و از روش مفسدان پیروی مکن.)
العبد
نمیدانم آیا اصحاب من (مهاجران از قریش) از اینکه حق مرا ضایع کردهاند، هیچ نگرانی ندارند و احساس امنیت میکنند؟! یا اینکه من بهعنوان نزدیکترین فرد به رسول خدا (ص) در امر خلافت حقی نداشتهام و آنان که با شعار قرابت، حق را به مهاجران داده و از انصار دریغ کردهاند، درحقیقت به انصار ستم روا داشتهاند؟! آنچه میدانم این است که حق من زیر پا گذاشته شد؛ هرچند من آن را برای همانها واگذاشتم و از خداوند میخواهم که از آنها بگذرد.
العبد
شیعیان و یاران علی
یک روز قبل از اینکه رسول خدا (ص) از دنیا بروند، سر مبارکشان را به سینهام گرفته بودم. آن حضرت آهسته به من فرمودند: علیجان، به این آیهٔ قرآن و سخن خدا توجه کردهای:
( إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ)
(آنان که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مردم هستند.)
آیا میدانی «خیر البریّه» چه کسانی هستند؟
عرض کردم: خدا و رسولش بهتر میدانند.
پیامبر (ص) فرمودند:
مقصود از این افراد، شیعیان و یاران تو هستند. وعدهٔ من با آنان کنار حوض کوثر است. در روز قیامت، روز سختی که امتها از شدت هراس به زانو درمیآیند و خداوند همهٔ خلق را برای عرضهٔ اعمالشان به پیشگاه خود فرامیخواند و آدمیان ناگزیر به حضور در آن خواهند بود، در آن شرایط سخت، منادیان الهی تو و شیعیان تو را فرامیخوانند و شما با چهرهای نورانی و غرق در سرور و شادی و بهرهمند از کرامتهای الهی پاسخ میدهید و به بارگاه خداوند حاضر میشوید.
العبد
حجم
۶۸۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۲۴ صفحه
حجم
۶۸۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۲۴ صفحه
قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۷۰,۰۰۰۵۰%
تومان