بریده‌هایی از کتاب چنین کنند مدیران؛ تمام آنچه نومدیران باید در مورد مدیریت بدانند

وقت‌تان را برای انجام دادن کارها صرف نکنید بلکه بکوشید تا بر وظایف رهبری، راهنمایی و نظارتی خود تمرکز کنید.

یک مدیر موفق مدیری است که کارها را خودش انجام نمی‌دهد بلکه به دیگران برای انجام کارهایشان "کمک می‌کند"

هر مدیری برای موفقیت در کارش و تحقق اهداف سازمانی به مشاوره و مساعدت کلیه افرادش نیازمند است و احساس بی‌نیازی به مشورت کردن با دیگران به ویژه کارکنان به طور حتم به ناکامی و تزلزل مدیران منتهی خواهد شد

اغلب مدیران موفق را کسانی تشکیل می‌دهند که در راه کسب دانش جدید همیشه تشنه و مشتاق هستند.

واقعیت آن است که دانش آکادمیک تفاوت‌های بسیاری با دانش عملی دارد و تمرکز انحصاری بر هر کدام از آنها می‌تواند آسیب زا باشد.

استیو جابز بزرگ در سخنرانی معروفش در جمع دانشجویان دانشگاه استنفورد جمله‌ای را ادا کرد که می‌تواند سرلوحه هر مدیری باشد و آن جمله این است:"در ره علم تشنه و نادان باش".

یک مدیر خوب سعی می‌کند همیشه یک فضای مناسب و اختیار در تصمیم‌گیری و عمل کردن برای کارکنانش ایجاد کند تا کارکنان احساس اطاعت و فرمانبرداری محض نداشته باشند. چنین اختیار عملی می‌تواند به ارتقای کیفیت محیط کار و علاقه مندتر شدن افراد به کارشان کمک شایانی نماید

یک رئیس خوب کسی است که به کارکنانش این امکان را می‌دهد تا زمانی که به کمک فکری او نیاز دارند به او مراجعه کنند و از او کمک بخواهند و پس از آن هر طور که خودشان صلاح می‌دانند عمل کنند.

بخشی از بی‌میلی مدیران جوان برای تفویض اختیارات به بی‌اعتمادی‌شان نسبت به کارکنان‌شان مربوط می‌شود که همین محافظه کاری نابجا موجب بروز خسارات بسیاری می‌گردد.

موفقیت هر سازمانی مستقیم یا غیرمستقیم در سایه مدیریت درست شکل می‌گیرد و مدیریت آن عامل محرکه پیشرفت‌ها شناخته می‌شود.

بایستی سبک مدیریتی و رهبری خاص خود را انتخاب کرده و آن را با خلاقانه‌ترین روش اعمال نمایید. نوآوری و خلاق بودن در این زمینه می‌تواند جایگاه شما در میان کارکنان را ارتقا دهد و به آنها ثابت کند که با مدیری قابل اعتماد و مقتدر روبرو هستند که اختیار امور را در دستانش دارد.

هر مدیر تازه کاری لازم است که استراتژی‌های جدید و هدفمندی را پس از آغاز به کارش تدوین نماید. واقعیت این است که اگر عملکرد مدیران پیشین بی‌نقص و عالی بود لزومی به تغییر دادن آنها نبود و آنها همچنان بر مسند مدیریت باقی می‌ماندند.

هیچ چیز برای کارکنان ارزشمندتر و جذاب‌تر از شنیدن عبارت " شما چه فکر می‌کنید؟" از زبان مدیر مافوق‌شان نیست چرا که آنها احساس می‌کنند مورد توجه و اطمینان مدیرشان قرار دارند و او از آنها نظرخواهی می‌کند و برای آنها ارزش قائل است. پس در خرج کردن این جمله جادویی به هیچ عنوان کوتاهی نکنید.

تجربه ثابت کرده مدیری که از کارکنانش نظر می‌خواهد و به بازخورد کارهایش نزد آنها اهمیت می‌دهد می‌تواند به موفقیت‌های چشمگیری دست یابد.

همه می‌دانیم گرفتن بازخورد از دیگران تا چه اندازه می‌تواند به بهبود کیفیت کار مدیران کمک کند و چه فرصت یادگیری بی‌نظیری را برای آنها به وجود می‌آورد.

مدیران بزرگ هیچ‌گاه ابایی ندارند که افرادی را استخدام کنند که از آنها باهوش‌تر و کارآمدتر هستند چرا که آنها به خوبی می‌دانند که موفقیت و درخشش زیردستان‌شان در نهایت به موفقیت و درخشش خودشان کمک خواهد کرد

به جای به حاشیه راندن نیروهای توانمند خود و حسادت کردن به آنها سعی کنید به آنها پر و بال داده و از کارآمدی‌هایشان در جهت پیشبرد اهداف مورد نظرتان بهره حداکثری ببرید.

هر چه یک مدیر راحت‌تر و بیشتر در دسترس کارکنان باشد و افراد او را بیشتر در محل کارشان ببینند از او بیشتر کمک خواهند گرفت و موقعیت او به عنوان مدیر و رهبر مجموعه را به رسمیت خواهند شناخت. پس لطفا خود را از کارکنان‌تان پنهان نکنید و همیشه خود را در دسترس آنها قرار دهید. شما به مانند ناخدای کشتی هستید که ملوانان با دیدن او که پشت سکان هدایت کشتی است قوت قلب می‌گیرند و بهتر کار می‌کنند.

کارکنان هر سازمانی اگر چه میزان مشخصی آزادی عمل و اختیار در تصمیم‌گیری و اجرا نیاز دارند اما حتما باید با مدیریت‌شان تعامل داشته باشند و از آنها راهنمایی بخواهند.

بعضی از مدیران کم تجربه به اشتباه فکر می‌کنند که فاصله گرفتن از کارکنان‌شان و کمتر روبرو شدن با آنها به معنای با صلابت بودن و حفظ فاصله بین مدیریت و کارکنان است