بریده‌هایی از کتاب چنین کنند مدیران؛ تمام آنچه نومدیران باید در مورد مدیریت بدانند

استعداد به خودی خود یک چیز خاص و خارق‌العاده نیست، بلکه در صورت همراه شدن با ایفای نقش مرتبط است که خاص و تاثیرگذار می‌شود.

خلاقیت، مخصوص افراد و مناصب خاصی که ریسک پذیرهستند، نیست.

در دنیای کسب و کار، خلاقیت در تمام کسانی که به بلوغ کاری رسیده اند، قابل شکل‌گیری است.

آگاه باشید که لازمه خلاق بودن، باهوش بودن و برخورداری از استعدادهای خاص و درخشان نیست و هر کسی با هر بهره هوشی می‌تواند خلاق باشد و دست به خلاقیت بزند.

دادن فرصت حرف زدن به افراد باعث افزایش چشمگیر انگیزه کاری آنها خواهد شد.

مدیران باید هوشیار باشند که اگر سیاست قدرت بخشی به افرادشان را دنبال می‌کنند نباید انجام کارهای کوچک و معمول را به مجوز مدیریت منوط کنند.

مدیران بایستی همیشه به یاد داشته باشند که نه با بچه‌هایشان بلکه با افرادی بالغ و فهمیده سر و کار دارند که بد و خوب را تشخیص می‌دهند و نیازی به یادآوری همه چیز به آنها نیست.

این عقیده قدیمی و نادرست که پول و مشوق‌های پولی تنها عامل برانگیزاننده کارکنان به کار بیشتر است باید به طور کلی فراموش شود.

آنها از امر و نهی شنیدن‌های پی در پی بیزارند و اگر خود را در محیطی ببینند که به اندازه کافی به آنها اختیار عمل برای کار کردن داده شد حاضرند بسیار بیشتر از وظایف محوله به خود را انجام دهند.

در شرکت‌ها وسازمان‌هایی که در راس آنها یک مدیر محبوب و موفق و خوشنام قرار دارد وجود مدیر می‌تواند بهترین محرک برای کار و بهره‌وری بیشتر کارکنان آنجا محسوب گردد به شرطی که ارتباط نزدیک و صمیمانه‌ای بین مدیر و کارکنان وجود داشته باشند و کارکنان افتخار کنند که در کنار چنین مدیری در حال کار کردن هستند.

حقیق اخیر موسسه رهبری و مدیریت ILM در مورد میزان تاثیرگذاری مشوق‌های پولی بر کارکنان نشان داده است که تنها ۱۳ درصد از ۱۰۰۰ کارمندی که در این تحقیق مورد سوال قرار گرفتند با هدف دریافت مشوق‌های پولی اقدام به کار بیشتر و سخت‌تر می‌کردند و بقیه دارای اهداف و انگیزه‌های دیگری برای کار بیشتر بودند که مهم‌ترین آنها وجود محیط کاری لذت بخش‌تر و شادتر برای آنهاست.

به یاد داشته باشید که پرداخت‌های اضافی و برنامه‌های انگیزشی مالی درون سازمانی اگر به طور کامل با عملکرد و رفتار کاری افراد در ارتباط و وابسته نباشند به طور قطع به شکست خواهند انجامید و اوضاع را بدتر می‌کنند و وجهه و جایگاه سازمان یا شرکت در میان عموم مردم را به عنوان یک سازمان عادل و عدالت محور زیر سوال خواهند برد

همه افراد سازمان به طور مداوم به دریافت محرک‌های جدیدی نیاز دارند که برای یافتن این محرک‌ها باید برنامه ریزی‌های مدیریتی و استراتژیکی صورت پذیرد.

بعضی از مدیران فکر می‌کنند که کارکنان موفق و کاردان، نیازی به دریافت انگیزه و محرک از دیگران ندارند و کارشان را به صورت اتوماتیک به خوبی و در حد کمال انجام می‌دهند. در حالیکه واقعیت آن است که چنین کارکنانی به شدت به تشویق شدن و دریافت انگیزه‌های جدید نیاز دارند و در غیر این صورت دیر یا زود به افرادی ناکارآمد و بی‌انگیزه تبدیل خواهند شد.

و کاردان، نیازی به دریافت انگیزه و محرک از دیگران ندارند و کارشان را به صورت اتوماتیک به خوبی و در حد کمال انجام می‌دهند. در حالیکه واقعیت آن است که چنین کارکنانی به شدت به تشویق شدن و دریافت انگیزه‌های جدید نیاز دارند و در غیر این صورت دیر یا زود به افرادی ناکارآمد و بی‌انگیزه تبدیل خواهند شد.

کارکنان و پرسنل بخش‌های مختلف سازمان به انگیزه‌ها و محرک‌های متفاوتی نیاز دارند و برای موفق شدن در فرایند انگیزه بخشی به کارکنان می‌بایستی در وهله اول از سلایق و توقعات آنها به طور دقیق آگاهی یافت و سپس برای دادن انگیزه به آنها اقدام نمود.

مدیران تازه کار باید بدانند که در شرایط ترس و وحشت از تنبیه شدن، کارکنان فقط ادای کار کردن را در می‌آورند و در بلند مدت نبز با ترفندهای مختلف از زیر بار کار کردن در چنین شرایطی به شکل‌های گوناگون می‌گریزند.

مدیران باید هوشیار باشند که فقط با دادن وعده پاداش‌های مادی و یا افزایش حقوق نمی‌توانند به افرادشان انگیزه کافی برای کار مضاعف بدهند.

پول و مزایای مادی فقط می‌توانند از کاهش انگیزه کارکردن و فعالیت در افراد جلوگیری کنند اما تاثیر چندانی بر افزایش انگیزه آنها نخواهند داشت.

چون که شناخت هر کدام از کارکنان از خود و همکارانشان بسیار بیشتر از شناخت مدیر از آنهاست پس آنها بهتر می‌توانند بهترین روش انگیزه بخشی را پیدا کنند.