بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چراغ سبزها | صفحه ۲۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چراغ سبزها

بریده‌هایی از کتاب چراغ سبزها

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۳۴۷ رأی
۴٫۲
(۳۴۷)
من بی‌نقص نیستم؛ نه، همیشهٔ خدا پا توی لجن می‌گذارم و تازه وقتی به کثافت کشیده شدم می‌فهمم! اما یک چیزی را خوب یاد گرفته‌ام، و آن این است که چطور کفش‌هایم را پاک کنم و به راهم ادامه بدهم.
behnaz johary
هیچ‌چیز به اندازهٔ تُف‌کردن توی صورتِ خودتان، شما را متواضع و خاکی نمی‌کند.
maahnegah
ولی درنهایت همه ایستگاه بودند، نه مقصد
maahnegah
تیر نیست که هدف را می‌جوید، هدف است که تیر را به‌سمت خودش می‌کشد
maahnegah
زمان و حقیقت. دو ثابتی که می‌توانید به آن‌ها تکیه کنید.
maahnegah
جای زخم‌های واقعی، تتوهایی اصیل‌اند.
maahnegah
خدایا، وقتی حقیقت سرِ راهم قرار می‌گیرد کمک کن هوشیاریِ لازم را برای پذیرش‌اش داشته باشم که حضورِ ذهنِ کافی برای شناختن‌اش داشته باشم
محمدرضا
هدف از تفکر آشکار و واضح‌کردنِ حقیقت است، تا بتوانید چیزهایی را که واضح‌اند از دیدگاه‌های مختلف ببینید. تفکر باید باعث ساده‌ترشدنِ مسائل شود، نه این‌که آن‌ها را پیچیده‌تر کند.
محمدرضا
من قبایلِ زیادی را در صحراهای افریقای شمالی دیده‌ام که با نُه فرزند و بدون برق، از تمام مردم ثروتمندی که تابه‌حال ملاقات کرده‌ام، شادی، عشق، شرافت، و خندهٔ بیش‌تری داشته‌اند.
محمدرضا
وقتی می‌فهمی کی هستی که آن‌قدر مستقل شده باشی تا افکارت را باور کنی و مسئولیت کارهایت را به عهده بگیری... و نه‌تنها به چیزی‌که می‌خواهی «باور» داشته باشی، بلکه باورهایت را زندگی کنی. باورهایت را زندگی کن! اول سؤال‌ها را زندگی کن... بعد چیزی را که به آن باور داری (با یک سِری تغییراتِ جزئی)... آن‌وقت است که تو سبْکِ مخصوصِ خودت را داری...
zahra baqeri
حقیقت فقط زمانی ناراحت‌کننده است که دروغ می‌گوییم
محمدرضا
هیولا هیولا آینده است نه لولوی زیر تختخواب. گذشته فقط چیزی‌ست که می‌خواهیم فردا آن‌را پشت سر بگذاریم. هیولا خودِ آینده است، ناشناخته‌ها... مرزهایی که هنوز کسی از آن عبور نکرده. جدالی که هنوز کسی با آن روبه‌رو نشده. توانی که هنوز محقق نشده. اژدهایی که هنوز رام نشده. و در مسیرِ یک‌طرفهٔ برخوردی بدون بازگشت، آینده ـ این هیولا ـ همیشه منتظرِ ماست و همیشه آمدن‌مان را می‌بیند.
zahra baqeri
اگر در ترکیبِ ثابت نیستید و فکر می‌کنید لیاقتِ حضور در آن‌را دارید، حق انتخاب را از مربی‌ها بگیرید؛ آن‌قدر خوب بازی کنید که انکارناپذیر شوید.
هادی
با خودم فکر کردم خب، من سه‌تا از چهارتا رو دارم و حالا دارم می‌رم چهارمی رو هم بگیرم. بعد با صدای بلند گفتم: ردیفه ردیفه ردیفه این سه کلمه، سه بار تصدیقِ آن‌چه من ـ وودرسن ـ داشتم، سه کلمهٔ اولی بود که جلوی دوربین گفتم.
هادی
معمولاً اولین قدمی که ما را در زندگی به هویت‌مان می‌رساند، گفتنِ «من خودم رو خوب می‌شناسم» نیست، بلکه گفتنِ «می‌دانم چه‌کسی نیستم» است. فرآیندِ حذف.
zahra baqeri
بعضی آدم‌ها چرندگویند و بعضی آدم‌ها دروغگو. فرق‌شان این است که دروغگو سعی می‌کند چرندش را پنهان کند، اما چرندگو نه. برای همین است که چرندگوها را ترجیح می‌دهم.
zahra baqeri
مشکلاتی که امروز با آن‌ها مواجه‌ایم، درنهایت به نعمتِ زندگی‌مان تبدیل می‌شوند. بالاخره چراغ‌قرمزهای دیروز، ما را به یک چراغ‌سبز می‌رسانَد. هر تخریبی نهایتاً به ساختن ختم می‌شود، هر مرگی نهایتاً به تولد، و هر رنجی نهایتاً به آرامش. در این زندگی یا زندگیِ بعدی، هر پایین‌رفتنی بالاآمدنی در پیش دارد.
zahra baqeri
هدفِ روح یافتنِ یگانه‌نقطه‌ی‌پایان است؛ یافتنِ نقطهٔ پایان درحالی‌که تنها نقطهٔ ورود دیده می‌شود. این همان چیزی‌ست که ما را کنار هم نگه می‌دارد.
zahra baqeri
وقتی توی ذهن‌مان به کسی، جایی، یا نقطه‌ای از زمان، بیش‌تر از خودمان اعتبار می‌دهیم، سقفی خیالی برای خودمان متصور می‌شویم
maahnegah
«خب ما در جایگاهی نیستیم که قضاوت کنیم یه نفر چیکار باید بکنه یا چیکار نکنه. ما از شرایطِ اون چیزی نمی‌دونیم رفیق.»
Mehrdel

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۲۱,۶۰۰
۷۰%
تومان