بریدههایی از کتاب فرزانگی در عصر تفرقه
۴٫۰
(۶۶)
وقتی ضرورت گوشدادن به نظرات مختلف را فراموش کنیم، یادگیری هم در ما متوقف میشود. چون در واقعیت چیزِ زیادی از یکریختی و یکنواختی یاد نخواهیم گرفت. معمولاً تفاوتها هستند که چیزهای زیادی به آدم یاد میدهند.
کاربر ۲۰۳۱۴۹۰
اگر من تنها از کتابها، روزنامهها و مجلاتی تغذیه کنم که با آنچه پیشتر خواندم همراستا هستند، اگر تنها وبگاههایی را دنبال کنم که با پیشفرضهای ذهنیام جور درمیآیند، اگر تنها ویدیوها یا برنامههایی را تماشا کنم که اساساً دیدگاه مرا تصدیق میکنند، اگر تمامِ اطلاعاتم از منابعِ محدود و مشابه به دست آیند، معنایش این است که در اعماقِ وجودم، دوست دارم تمامِ روز تصویرم در آینه مرا محاصره کند. این، نهتنها محیطی خفقانآور و کلاستروفوبیک است بلکه مرا به موجودی خودشیفته تبدیل میکند.
simin
زمانی که احساسِ تنهایی میکنید به درونِ خود نگاه نکنید، اطراف را بنگرید و دیگرانی را جستجو کنید که همین احساس را دارند، چراکه همواره دیگرانی هستند که اگر بتوانید با آنها و داستانشان ارتباط برقرار کنید، میتوانید همهچیز را با دیدِ جدیدی بنگرید.
simin
هر روز بیش از دیروز بهنظرم میرسد ما همگی دردها و عذابها و تنهاییهایی هستیم که روی آن را پوستی فراگرفته است.
aliyeh_ansarian
باید تلاش کنیم به خانهبهدوشانی خردمند تبدیل شویم، مدام حرکت کنیم، مدام یاد بگیریم، خود را در زاغههای فرهنگی یا ذهنی محدود نکنیم و زمان بیشتری را نه در مرکز بلکه در حاشیهها صرف کنیم، جایی که تغییر واقعی همیشه از آنجا حاصل میشود.
aliyeh_ansarian
زمانی که احساسِ تنهایی میکنید به درونِ خود نگاه نکنید، اطراف را بنگرید و دیگرانی را جستجو کنید که همین احساس را دارند، چراکه همواره دیگرانی هستند که اگر بتوانید با آنها و داستانشان ارتباط برقرار کنید، میتوانید همهچیز را با دیدِ جدیدی بنگرید.
aliyeh_ansarian
اندکی بدبینی اصلاً چیزِ بدی نیست. باعث میشود ذهن هوشیارتر شود و از آنچه در اینجا، آنجا و هر کجای دیگر دارد اتفاق میافتد، آگاه شود. اما بدبینیِ بیش از حد موجب میشود قلب سنگین شود و انرژی و انگیزهیمان تحلیل برود. همچنین از نظر روحی و جسمی ناتوانمان میکند. شاید در عصری که همهچیز در حال تغییرِ مداوم است، برای فرزانگی، نیاز به ترکیبی از خوشبینیِ آگاهانه و بدبینیِ خلاقانه داشته باشیم.
m.dehnavi
یک فرد پس از آزردگیِ ناشی از تزلزل و آسیبپذیری، سعی میکند از طریق یکسانفرضکردن خود با تعدادِ زیادی از مردم احساسِ امنیت و عزتنفس خود را بازیابد. «او هیچ نیست اما اگر بتواند با ملتِ خود احساس همدردی کند یا خودشیفتگیِ شخصیاش را به آنها انتقال دهد، همهچیز خواهد شد.»
m.dehnavi
آنتونیو گرامشی، روشنفکرِ ایتالیایی و متفکر سیاسی که توسط موسولینی دستگیر شد، در سلولِ زندانِ خود نوشت: «بحرانِ ایجادشده دقیقاً حاکی از این واقعیت است که سنت قدیم دارد میمیرد و سنت جدید نمیتواند متولد شود؛ در این دوران بلاتکلیفی، انواع مختلفی از علائمِ مرض ظاهر میشوند.»
«مرض» در معنایی که گرامشی به کار برده، به معنایِ «ارتباط بیماری» است؛ و ما نیز شاهدِ بیمارشدن خود به سبب عدم اطمینانی هستیم که ما را فراگرفته است. در میانه و درمانده، نه قادریم نظمِ قدیمی را که ما را ناراحت میکرد رها کنیم، نه میتوانیم جهانی جدید با توسل به درسهایی که آموختیم، بسازیم. از اضطراب خستهایم، مملو از خشمیم؛ ذهنها و دفاعیاتمان غالباً در هم شکستهاند.
محسن سفیدگر
همانطور که رنگِ سفید ترکیبی از تمام رنگهاست، بیتفاوتی نیز ترکیبی از احساساتِ بسیاری است: اضطراب، ناامیدی، سردرگمی، خستگی، رنجش...
رضا
اریک فروم در تاکید بر همین موضوع توضیح میدهد که چطور یک فرد پس از آزردگیِ ناشی از تزلزل و آسیبپذیری، سعی میکند از طریق یکسانفرضکردن خود با تعدادِ زیادی از مردم احساسِ امنیت و عزتنفس خود را بازیابد.
رضا
مشکل گروههای هماندیشی یا حبابهای رسانههای اجتماعی این است که تکرار را تشویق و تشدید میکنند
رضا
بیتفاوتی؛ احساسی بهظاهر آرام اما احتمالاً مخربترین احساسِ انسانی. همانطور که رنگِ سفید ترکیبی از تمام رنگهاست، بیتفاوتی نیز ترکیبی از احساساتِ بسیاری است: اضطراب، ناامیدی، سردرگمی، خستگی، رنجش... اگر اینها را سریع و شدید با هم ترکیب کنید، در نهایت فلجِ سراسری و بیحسی را تجربه میکنید.
کاربر ۲۳۱۱۲۶۰
«وقتی این چیزها همگی پایان گرفت، دوست دارم در جهانی متفاوت زندگی کنم که در آن صدایم شنیده میشود.»
پرستو
مادربزرگ گفت: «از من تشکر نکن. تمام حواسات را معطوفِ بهترکردن زندگیِ دخترت بکن. ما شرایطمان را از نسلِ قبل به ارث میبریم اما برای نسلِ بعدی باید بهترش کنیم. من تحصیلاتِ زیادی ندارم، دوست داشتم تو بهتر از من باشی. حالا تو باید مطمئن شوی دخترت بهتر از تو میشود. مگر این همان روندِ طبیعی جهان نیست؟»
terme toranj
سرزمینهای مادری، قلعههایی شیشهای هستند. برای ترکِ آنان، باید چیزی را بشکنید؛ یک دیوار، یک عُرفِ اجتماعی، یک هنجارِ فرهنگی، یک سدِ روانشناختی، یک قلب را. پس مهاجربودن، یعنی همیشه باید در جیبهایتان خردهشیشهها را حمل کنید. ممکن است بهراحتی فراموششان کنید چراکه بسیار کوچک و سبک هستند، بعد به زندگیتان ادامه دهید و به جاهطلبیهایِ کوچک و برنامههای مهمتان برسید اما با کوچکترین تماس، شیشهخردهها حضورشان را اعلام میکنند و برش عمیقی بر بدنتان باقی میگذارند.
terme toranj
بیتردید ما به اطلاعاتِ کمتر، دانش بیشتر و خِرَد خیلی بیشتری نیاز داریم.
marya
خشم در مواجهه با بیعدالتی و سرکوب نه تنها یک واکنشِ انسانیِ موقرانه است بلکه نقطهٔ مقابلِ بیتفاوتی هم هست. خشم همچنین احساسی است که طولانیترین خاطره را به همراه دارد.
marya
«من سراسرِ وجودم درد است که رویش را پوستی گرفته.»
marya
بچهها وقتی میبینند والدینشان در خانه پریشانند، بهمرور آنها هم همین احساس را پیدا میکنند.
marya
حجم
۴۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
حجم
۴۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۱,۷۰۰۷۰%
تومان