بریدههایی از کتاب هوش عاطفی در محیط کار
۳٫۹
(۱۰)
ریشهٔ خشمهای شدیدمان این است که برخی اتفاقات با تصورمان در مورد قواعد بنیادینِ هستی همخوانی ندارند.
هدی✌
زیرا دوست یعنی کسی که دوستدار شماست، نه به این دلیل که متوجه جنبههای ناکامل شما نشده است، بلکه به این دلیل که وجوه مثبت و شایستهٔ شما را تصدیق میکند و همیشه با نقایص و ضعفهای شما همدلی دارد. بهترین نوع فروشندگی آن نوعی است که به ما یاری میکند ارزش زندگیای را تصدیق کنیم و به درستی آن را ارج بنهیم که تقریباً همهٔ ما ملزم به زیستنِ آن هستیم: یعنی یک زندگی عادی.
کاربر ۴۰۰۷۷۷۶
اولین گام برای حرکت به سوی آرامش بیشتر این است که بدبینتر باشیم. باید بیاموزیم که هنگام آسودگی نومیدی بیشتری داشته باشیم؛ یعنی پیش از آنکه جهان فرصت پیدا کند یکباره حالمان را بگیرد، یعنی درست موقعی که سپر دفاعیمان از همیشه ضعیفتر است. فرد عصبانی را باید همان موقعی که هنوز حد خوبی از کنترل عقلانی وجود دارد، به شکلی نظاممند با تاریکترین واقعیتهای زندگی آشنا کرد، او را با حماقتهای دیگران مواجه کرد، نقصها و کاستیهای چارهناپذیر فناوری را به او نشان داد و نقصهای ضروریِ زیرساختها را به وی یادآوری کرد
کاربر ۴۰۰۷۷۷۶
در زندگیِ فردِ کمحرف و جدی لحظاتی بوده است که دلش میخواسته کتابها را در رودخانه بیندازد و معلمش را زیر رگبار ناسزا بگیرد، اما این لحظات را خیلی زود از یاد برده است. همهٔ ما جمعیتی از خویشتنهای گوناگون در درونمان داریم که جرئت شناختشان را نداریم.
مرتضی چرخزرین
استانداردهای بیش از حد بالا فقط هنگامی مشکلساز میشوند که تصور کنیم انجام کار مورد نظرمان میتواند و حتی باید اساساً سادهتر از آن چیزی باشد که در واقع هست، و تقلاها و مبارزههای خودمان را نشانهٔ بیعرضگیِ خودمان بدانیم و نه جزئی ضروری از سفری دشوار و طولانی.
ar
یکی از راههایی که افراد دارای اعتمادبهنفسِ پایین میتوانند اضطرابشان را کمتر کنند این است که بپذیرند همهٔ ما پیشاپیش تا حدی احمقیم و از این رو چیز چندانی هم نداریم که از دست بدهیم. در این صورت بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد صرفاً این است که دیگران متوجه چیزی شوند که خودمان پیشاپیش درستیاش را پذیرفتهایم.
مرتضی چرخزرین
در سراسر تاریخ، بچهٔ خوب بچهای بود که رک و بیپرده حرف نمیزد. اگر اندوهگین بودیم، شبها سرمان را در متکا فرو میکردیم و بیصدا میگریستیم. اگر سهواً شیشهٔ جوهر را میشکستیم، سعی میکردیم شواهد این اتفاق را پنهان کنیم. برای اینکه یک بزرگسال کودکی را عاجز کند اصلاً ضرورتی نداشت یک قلدر تمامعیار باشد. اگر والدین اغلب عصبانی بودند، اگر درگیر مسائل کاری بودند، اگر به نظر بیحوصله و در شرف فروپاشی روانی بودند، یا اگر ایدئالهای بسیار سختگیرانهای بر فرزندان خود اعمال میکردند، کودک در هر صورت باید زیپ دهانش را میکشید.
مرتضی چرخزرین
دیپلماسی یعنی هنر مطرح کردنِ یک ایده یا موضوع بدون آنکه عواطف التهابآور و بیوجه بروز کنند یا فاجعهای به بار آید.
Mohamad Faraji
باید بکوشیم با دیوانگیهای متعددمان نسبتی عاقلانه، قابل فهم و خویشتندارانه برقرار کنیم؛
هدی✌
عشق هیچ وقت کافی نیست، شکاف بین امیدهای ما و واقعیت هیچ گاه پر نخواهد شد.
هدی✌
حجم
۶۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۶۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰۵۰%
تومان