بریدههایی از کتاب شاد بودن کافی نیست
۳٫۸
(۶۷)
«الان از لذتم چشمپوشی میکنم تا جلوی درد بزرگتری رو در آینده بگیرم.»
Ahmad
زندگی در دنیایی که همهچیز در آن دادوستد میشود از شما بردهای برای افکار و خواستههای دیگران میسازد، بیآنکه بتوانید آزادانه بهدنبال افکار و خواستههای خودتان باشید. برای ایستادن روی پاهای خودتان گاهی لازم است تنها بایستید.
Ahmad
انحرافاتمان فقط راههایی ناسالم برای جبران احساسِ بدیاند که نسبتبه خودمان داریم.
Ahmad
مردم بهخاطر اینکه چیزی مزخرف است شکایت نمیکنند. آنها شکایت میکنند چون بهدنبال همدردی و ارتباط با اطرافیاناند.
Ahmad
مجموع چیزهای کوچک بیشاز چیزهای بزرگ اهمیت دارد
Ahmad
مجموع چیزهای کوچک بیشاز چیزهای بزرگ اهمیت دارد
Ahmad
«وقتی بفهمید دیگران بهندرت در موردتان فکر میکنند، از نگرانبودن دربارهٔ اینکه دیگران چه فکری دربارهتان میکنند دست برمیدارید.»
Ahmad
کشف «هدف» شخصی در زندگی نهایتاً مبتنیبر پیداکردن یک یا دو چیزِ بزرگتر از خودتان و اطرافیانتان است.
Ahmad
فرهنگ عامهپسند سرشار از افراط است؛ میانهروی را تمرین کنید
وقتی متوجه شدم اطلاعاتی که بهصورت آنلاین مصرف میکنیم عمدتاً از پنج درصد افراطیترین و تفریطیترین دیدگاهها تشکیل شدهاند، و نود درصدِ زندگیِ واقعی در فضای آرامِ دیدگاههای میانهرو اتفاق میافتند که اکثراً سروصدایی ندارند، همین باعث شد زندگیام پانصدوچهلودو درصد بهتر شود.
احسان رضاپور
تقریباً هرچیز بدی در زندگی از اطمینان نشئت میگیرد: خودخشنودی، غرور، تعصب و قضاوتهای غیرمنصفانه. افراد به این دلیل که از چیزی نامطمئناند از یکدیگر فاصله نمیگیرند و فرقههای مذهبی تشکیل نمیدهند و سیانور نمیخورند، آنها این کارها را انجام میدهند چون در مورد چیزی مطمئناند. دولتها میلیونها نفر از شهروندانِ خود را بهخاطر اینکه از چیزی نامطمئناند گرسنگی نمیدهند یا نمیکشند، آنها این کار را به این خاطر انجام میدهند که از چیزی مطمئناند. مردم بهخاطر اینکه از چیزی نامطمئناند دچار افسردگی نمیشوند یا همسر خود را تعقیب نمیکنند یا در مدرسه تیراندازی نمیکنند، آنها این کارها را به این خاطر انجام میدهند که از چیزی مطمئناند.
آنها از اعتقادی مطمئناند که مانند بسیاری از عقایدِ دیگر غلط است.
شکگرایی این توانایی را در شما تقویت میکند که بتوانید گزینههای مختلف را در نظر بگیرید، قضاوتی درست داشته باشید، خود را زیر سؤال ببرید و به چالش بکشید و از خودتان فردی بهتر بسازید.
FerFerism
امروزه فرمانبرداریِ کورکورانه بیشاز اینکه راهحل باشد مشکلساز است؛ تفکر خلاقانه را میکشد، تقلید طوطیوار را تقویت میکند و به ایجاد اطمینانی پوچ میانجامد. این موضوع مزخرفات تلویزیونی را روی آنتن نگه میدارد.
اما این به این معنا نیست که قدرت همیشه مضر است. به این معنا نیست که قدرت هیچ هدفی را دنبال نمیکند. قدرت همیشه وجود خواهد داشت و برای جامعهای با عملکردی کارآمد مفید است.
اما همهٔ ما باید بتوانیم در زندگیمان قدرت را انتخاب کنیم. تبعیت از قدرت هیچگاه نباید اجباری و کورکورانه باشد، حال میخواهد واعظ، رئیس، معلم یا بهترین دوستتان باشد. هیچکس بهاندازهٔ شما نمیداند چهچیز برایتان خوب است.
FerFerism
شکست به ما کمک میکند. اینگونه است که یاد میگیریم. شکست در تقاضای کار بهمان میآموزد که متقاضیانِ بهتری باشیم. شکست در روابط بهمان میآموزد شریکِ بهتری باشیم. عرضهٔ محصولات و خدماتی که گند میزنند بهمان میآموزد محصولات و خدمات بهتری ارائه دهیم. شکست راهی برای رشد است. اما ما همچنان دائماً به مغزمان القا میکنیم که شکست غیرقابلقبول است، که اشتباهکردن شرمآور است، که شما تنها یک شانس دارید و اگر گند بزنید، دیگر تمام است، مردود میشوید و تمام.
اما زندگی اصلاً اینطور نیست.
FerFerism
جاییکه ایدهٔ چیزی که هستین از اینکه واقعاً چی هستین مهمتره. و تازمانیکه همهٔ مردم همزمان چشمک بزنن، مشکلی پیش نمیآد. ولی اگه یه نفر چشمک نزنه، یهجوری اون آدم رو میزنیم که یا دوباره چشمک بزنه یا پاشه بره یه جای دیگه. ولی مثل بیشترِ دانشآموزای من، فقط میخوان بشنون که چقدر حق با اونهاست و چقدر کارشون درسته، بدون اینکه حاضر باشن تلاش کنن تا واقعاً مستحق این حرفها باشن.
تأکید بر کسب موفقیت ازطریق عاملی خارجی از تأثیرات دنیای صنعتی است؛ اینکه کودکان را برای تبدیلشدن به زنبورهای کارگر پرورش میدهد، و نه افرادی خوشحال. اما این موضوع دیگر معنایی ندارد.
تأییدیهٔ عامل خارجی بد نیست و شاید گاهی لازم هم باشد، اما دیگر کافی نیست. باید نقطهٔ شروع جدیدی وجود داشته باشد. باید در هر مقطعی اهداف شخص وارد آموزش شوند. نیاز است که چراییِ آموختن با چیزی که میآموزیم همسو شود.
FerFerism
دنیا به شما اهمیت نمیدهد
این تفکر در نگاه اول بسیار ترسناک است: «هیچکس به من اهمیت نمیده؟!» اما وقتی کسی معنای واقعیِ آنرا درک کند، بسیار آزادیبخش است؛ همانطورکه دیوید فاستر والاس گفته است: «وقتی بفهمید دیگران بهندرت در موردتان فکر میکنند، از نگرانبودن دربارهٔ اینکه دیگران چه فکری دربارهتان میکنند دست برمیدارید.»
من، شما و هر کاری که میکنیم روزی به فراموشی سپرده میشود. گویی هیچگاه وجود نداشتهایم
احسان رضاپور
هرچه تصمیم مهمی در زندگی بیشتر شما را بترساند، بهاحتمال زیاد شما بیشتر نیاز دارید آنرا انجام بدهید.
Masih 22
همیشه نامطمئن باشید، زیرا نامطمئنبودن شما را بهسمت آزمودن، کشفکردن، آموختن و پیشرفت سوق میدهد و بهسمت ارتباط، صبر و پذیرش هدایتتان میکند، که همهٔ اینها به اتفاقات خوب منجر میشوند.
Faraneh Razazian
فنِ ترکِ سیگار (یا تغییر هر عادتی) پذیرشِ این موضوع است که هویت شما ـ منظور چهارچوب ذهنیای که در مغزتان بهعنوان «من» بر آن برچسب میزنید ـ درحقیقت وجود ندارد. موضوعی قراردادی است. تنها نوعی نماست. بنابه خواست شما برافراشته میشود و فرومیپاشد. شما سیگاری نیستید، شما کسی هستید که انتخاب میکند سیگار بکشد. شما شبزندهدار نیستید، فردی هستید که انتخاب میکند درطول شب فعال باشد و درطول روز بخوابد. شما فرد ناکارآمدی نیستید، فردی هستید که تصمیم گرفته کارهایی بکند که مفید نیستند. شما منفور نیستید، فردی هستید که درحال حاضر حس میکند به او توجه نمیشود.
و تغییر این اعمال بهآسانیِ... تغییر اعمال خودتان است؛ هر بار یک عمل. برچسبزدن را فراموش کنید.
FerFerism
تنها یک راه برای تهدیدِ نظامِ دموکراتیک وجود دارد: درخواست این امر که خواستهها و لذتهای یک فرد مهمتر از سایرین است، یعنی بچگانه رفتار کردن.
این دقیقاً همان چیزی است که افراطگرایان هستند: بچگانه رفتار کردن. آنها یک مشت بچهٔ لعنتیاند. افراطیها لجوجاند و معاملهکردن با آنها غیرممکن است. آنها بهمعنای واقعی بچهاند؛ میخواهند جهان بهشیوهٔ خاصی باشد و از تأیید هر مصلحت و ارزشی که ورای مصلحت و ارزش خودشان باشد ابا دارند. آنها معامله را نمیپذیرند. آنها با اجرای هر قاعده یا فضیلتِ برتری که مغایر با خواستههای خودخواهانهٔ خودشان باشد امتناع میورزند. بنابراین، هرآنچه را اطرافشان است به نابودی میکشانند.
FerFerism
باید بنشینید و منتقدانه در مورد خودتان و چیزهایی که انتخاب کردهاید و به آنها اهمیت میدهید فکر کنید، نهفقط در حرف، بلکه در عمل.
درنهایت، این همان «خودشناسی» است: شناخت ارزشهای خود، داشتن درکی روشن از اعمال خودتان و عوامل محرک آنها و شناخت سطح بلوغی که در آن هستید. هر زمان که با رواندرمانگر، مربی یا دوستی مینشینید، این همان فرایندی است که اتفاق میافتد. اعمالتان و تفاسیری را که از اعمالتان دارید توصیف میکنید. با همیاریِ رواندرمانگر، مربی یا دوستتان مینشینید و بررسی میکنید که آیا تفاسیر شما از اعمالتان واقعاً عقلانیاند یا خیر. یا اینکه دارید خودتان را فریب میدهید؟ آیا اعمالتان منعکسکنندهٔ چیزهایی هستند که فکر میکنید اهمیت دارند؟ اگر نه، اشکال از کجاست؟
این فرایندِ تطبیقدادنِ تفاسیرِ خودتان با اعمالتان است که بهتان قدرت میدهد زندگی و اعمالتان را کنترل کنید. همین همسوکردن است که بهتان امکانِ کامل و معنادار بودن در زندگی را میدهد تا شاد و سالم باشید.
FerFerism
مجبور نیستید تسلیمِ بازیِ دادوستد بشوید، اگر خودتان نمیخواهید. شما همیشه برای انتخابکردن آزادید و نهتنها آزادید، بلکه موظفید انتخاب کنید میخواهید چهکسی باشید، خواه این امر آگاهانه باشد خواه نه. تنها سؤال این است: آیا شجاعت انجام این کار را دارید؟ آیا شجاعت دارید فرد بالغی باشید؟ شجاعت اینرا دارید که برای خودتان تصمیم بگیرید ارزشهایتان چهچیزهاییاند؟
FerFerism
حجم
۳۰۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۳۰۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان