بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب من ملاله هستم | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب من ملاله هستم

بریده‌هایی از کتاب من ملاله هستم

۳٫۹
(۷۲)
مردان ما گمان می‌کنند که اگر پول به دست بیاورند و دستور بدهند به قدرت دست یافته‌اند. ولی نمی‌دانند قدرت در دستان زنی است که تمام روز از همه مراقبت می‌کند و کودکی را به دنیا می‌آورد.
پریسا
چرا دست از سر من برنمی‌داری؟ تو کی هستی؟ دیوونه! تو باید خودتو به پزشک نشون بدی. گمون می‌کنی من وارد مدرسه می‌شم و لباسامو درمیارم؟ تو وقتی یه دختر و پسرو با هم می‌بینی فقط فکر رسوایی و ننگ به ذهنت می‌رسه. اونا فقط بچه مدرسه‌ای‌اند... همین و بس!
پریسا
اقداماتشان به گونه‌ای بود که گویی تصمیم داشتند نشانه‌های زنان را از زندگی عمومی محو کنند.
پریسا
دولت متحده مجلس عمل فروشگاه‌های موسیقی و فیلم را ممنوع کرد و تصمیم داشت پلیس امنیت اخلاقی مانند طالبان افغانستان راه بیندازد. به طوری که می‌توانستند یک زن و مرد را متوقف کنند و از او بخواهند که ثابت کند آن مرد از بستگان وی است. خوشبختانه دیوان عالی کشور چنین اقداماتی را متوقف کرد. سپس فعالان متحده مجلس عمل به سینماها حمله‌ور شدند و تصاویر زنان را بر روی تبلیغات پاره کرده و یا آن‌ها را سیاه رنگ کردند. آنان همچنین مانکن‌های زن را از فروشگاه‌های لباس ربودند. پی‌درپی به مردانی که لباس‌ها و پیراهن‌هایی به سبک غربی بر تن داشتند حمله می‌کردند و آنان را وادار می‌کردند که شلوار کمیز سنتی بپوشند. آنان زنان را نیز مجبور کردند که سرهای خود را بپوشانند. اقداماتشان به گونه‌ای بود که گویی تصمیم داشتند نشانه‌های زنان را از زندگی عمومی محو کنند.
پریسا
پدرم می‌گوید که که پاکستان گرفتار سیاست‌مدارانی شده است که تنها به پول می‌اندیشند. آنان همیشه میل دارند از صحنه دور باشند و در اتاق خود بنشینند، سپس پرده‌‌ها را می‌کشند و از غذای لذیذ لذت می‌برند. در حالی که مردم زیر فشار مشکلات اقتصادی خود خرد می‌شوند.
پریسا
بسیاری از این دولت‌مردان مالیات نمی‌پردازند ولی این حداقل غارت آنان است. از این گذشته از بانک‌ها وام می‌گیرند و هرگز بازپرداخت نمی‌کنند. مبالغی را از قراردادهای دولتی دوستان خود یا شرکت‌ها دریافت می‌کنند. بسیاری از آنان صاحب آپارتمان‌هایی گران‌قیمت در لندن‌اند. آنان چگونه می‌توانند وجدان خود را زیر پا بگذارند در حالی که مردم ما گرسنه‌اند یا در تاریکی بدون برق زندگی می‌کنند یا کودکان نمی‌توانند به مدرسه بروند تنها به این دلیل که باید برای پدر و مادر فقیر خود کار کنند.
پریسا
اگر هوا گرم باشد این حجاب مانند تنور است. دست کم من نمی‌بایست یکی از این‌ها را بپوشم. او می‌گفت که طالبان حتی زنان را ممنوع کرده است با صدای بلند بخندند یا کفش سفید بپوشند زیرا سفید رنگی بود که از نظر آنان تنها به مردان تعلق داشت. زنان را فقط به خاطر لاک ناخن زندانی کرده و کتک می‌زدند. وقتی پدر چنین ماجراهایی را برای من شرح داد سراپای وجودم لرزید.
پریسا
پدرم می‌گفت که اگر سیاست‌مداران ما برای ساخت بمب‌ هسته‌ای کم‌تر هزینه می‌کردند بودجه بیشتری برای مدارس در نظر گرفته می‌شد.
پریسا
به آنان ‌گفت: «اداره مدرسه جرم نیست. چرا مجبور باشید رشوه بدید؟ شما مدیر روسپی‌‌خانه نیستید، به بچه‌ها آموزش می‌دید. ماموران دولتی رئیس شما نیستند.» او متذکر شد: «اونا خدمتگزارند. حقوق می‌گیرند که به شما خدمت کنند. این شما هستید که بچه‌های اونارو تربیت می‌کنید و آموزش می‌دید.»
پریسا
تشکیلات دانشجویی مهم دیگری به نام «جماعت طلبه اسلامی» بود که قدرت بسیاری در اغلب دانشگاه‌های پاکستان داشت. این تشکیلات به دانشجویان کمک هزینه تحصیلی و کتاب‌های رایگان می‌داد ولی نظریاتش به کلی از روی تعصب بود و سرگرمی مورد علاقه آنان گردش در دانشگاه‌ها و جلوگیری از برگزاری کنسرت‌های موسیقی بود.
پریسا
ناآگاهی مردم این فرصت را در اختیار سیاست‌مداران می‌گذارد که آنان را فریب بدهند و مدیران بی‌کفایت دوباره انتخاب شوند.
پریسا
«هیچ مبارزه‌ای بدون همراهی زنان دوشادوش مردان پیروزی به بار نخواهد آورد. دو قدرت در جهان حکمرانی می‌کند؛ یکی شمشیر و دیگری مداد، از این گذشته قدرتی دیگر با نیرویی بیش از آن دو وجود دارد و آن در دست زنان است.»
پریسا
من دختر سرزمینی‌ام که تفنگ‌ها را برای جشن تولد یک پسر آتش می‌کنند در حالی که دختران پشت پرده‌ای پنهان می‌شوند و تنها نقش آنان تهیه غذا و مراقبت از فرزندان است.
پریسا
«هیچ مبارزه‌ای بدون همراهی زنان دوشادوش مردان پیروزی به بار نخواهد آورد. دو قدرت در جهان حکمرانی می‌کند؛ یکی شمشیر و دیگری مداد، از این گذشته قدرتی دیگر با نیرویی بیش از آن دو وجود دارد و آن در دست زنان است.»
Zeinab Hosseini
طالبان شاید می‌توانست مداد و کتاب را از ما بگیرد ولی امکان نداشت که ذهن ما را از اندیشیدن باز دارد.
فاطمه
«بیایید قلم‌ها و کتاب‌هایمان را در دست بگیریم چرا که تنها اسلحه قدرتمند ما محسوب می‌شوند. یک کودک، یک معلم، یک کتاب، و یک قلم می‌تواند دنیا را دگرگون کند.» در واقع نمی‌دانستم که این سخنرانی چگونه به نظر رسیده است تا این که حضار تشویقم کردند.
afsoonak_n
«وقتی سفرتان را از انتهای دُم مار شروع کنید مقصدتان دنیای زهرآلود سرش خواهد بود.»
afsoonak_n
وقتی می‌خواهید به هدف خود دست یابید موانع و مشکلات بسیاری سر راه شما خواهد بود ولی حقیقت این است که باید بدون نومیدی ادامه دهید.
afsoonak_n
مردان ما گمان می‌کنند که اگر پول به دست بیاورند و دستور بدهند به قدرت دست یافته‌اند. ولی نمی‌دانند قدرت در دستان زنی است که تمام روز از همه مراقبت می‌کند و کودکی را به دنیا می‌آورد.
afsoonak_n
من افتخار می‌کنم که کشورم سرزمینی اسلامی است ولی هنوز به مفهوم حقیقی آن پی نبرده‌ایم. قرآن به ما می‌آموزد که صبور باشیم و انگار کلمه «صبر» را به فراموشی سپرده‌ایم. همچنین همه گمان می‌کنند اسلام یعنی در حالی که مردان جهاد می‌کنند زنان در خانه بنشینند یا برقع بپوشند.
afsoonak_n

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۵۶,۰۰۰
۳۰%
تومان