بریدههایی از کتاب جزء از کل
۳٫۸
(۹۲۰)
گوشی را گذاشتم و به گوشهٔ تاریکم برگشتم و گریه کردم. تا آن لحظه هیچوقت تا این حد به آیندهام بدبین نشده بودم. فکر کنم از دست دادن معصومیت همین است: اولینباری که با حصار محدودکنندهٔ تواناییهای بالقوهات روبهرو میشوی.
فائزه
احمقانه است فکر میکنیم خداوند فقط وقتی صدای افکارمان را میشنود که او را به اسم صدا میزنیم و نه وقتی که مشغول افکار پلید روزمرهمان هستیم. مثلاً اینکه امیدوارم همکارم زود بمیرد تا دفترش مال من شود چون از اتاق کار من خیلی بهتر است. معنای ایمان برای ما این است که تا وقتی از خالق دعوت نکنیم به زمزمههای ذهن ما گوش نمیکند.
فائزه
مشکل مردم این است که به قدری عاشق باورهایشان هستند که تمام الهاماتشان یا باید قطعی و جامع باشد یا هیچ. نمیتوانند این احتمال را قبول کنند که حقیقتشان شاید فقط عنصری از حقیقت را در خود داشته باشد.
فائزه
. وقتی در میانهٔ بحرانی شخصی در شهر ول میگردی، چهرهٔ آدمها کیفیتی بهغایت بیرحم و بیتفاوت پیدا میکند. خیلی افسردهکننده است اینکه هیچکس نمیایستد تا دستت را بگیرد.
فائزه
ادی سرش را کرد تو خشککن و شروع کرد بو کشیدن. من میخندیدم و استرید میخندید و لحظهٔ خوشی بود. بعد استرید گفت باردار است و کلهٔ ادی خورد به بالای استوانهٔ خشککن.
یک بچه! یک بچهٔ لعنتی! یک دوپای مغزنخودی شکلنیافتهٔ پوشککثیفکن! یک کوتولهٔ ترسناک بیدندان! تجسد نفس! افعی طالب نیاز! یک پستاندار کچل زرزرو!
زندگیام تمام شد.
کاربر ۸۹۳۸۴۸۶
ب سال نو است و من هیچ کاری ندارم بکنم و هیچکس نیست که لمس کنم یا ببوسم
کاربر ۸۹۳۸۴۸۶
شب سال نو است و من هیچ کاری ندارم بکنم و هیچکس نیست که لمس کنم یا ببوسم.
کاربر ۸۹۳۸۴۸۶
خجالتآور است تماشای کسی که آخر عمری خود را موشکافی میکند و به این نتیجه میرسد تنها چیزی که با خود به گور میبرد شرمِ زندگی نکردن است.
کاربر ۸۹۳۸۴۸۶
وقتی اینهمه تلاش میکنی یک نفر را فراموش کنی، خود این تلاش تبدیل به خاطره میشود. بعد باید فراموش کردن را فراموش کنی و خود این هم در خاطر میماند.
Stranger10ap1991
گذشته توموری بدخیم و لاعلاج است که تا زمان حال خود را میگسترد.
Stranger10ap1991
همهٔ ما مذبوحانه تلاش میکنیم از گور اجدادمون فاصله بگیریم ولی صدای غمناک مردنشون توی گوشمون طنین میندازه و توی دهنمون طعم بزرگترین ظلمی رو که در حق خودشون روا داشتن حس میکنیم: شرم زندگیهای نزیستهشون. فقط انباشته شدن مداوم حسرتها و شکستها و شرمها یا زندگیهای نزیستهٔ خودمونه که دری رو به فهم گذشتگانمون باز میکنه. اگه به خاطر لغزش سرنوشت زندگی دلربایی نصیبمون بشه و از این موفقیت به اون موفقیت بپریم، هرگز نخواهیم تونست درکشون کنیم، هرگز!»
Stranger10ap1991
گفت «داره کار مهمی میکنه.»
«اون قاتله.»
«ولی به کارش باور داره.»
«خب؟»
«هیچی. اون به یه چیزی باور داره. همین.»
«متجاوزها و کودکآزارها هم به یه چیزی باور دارن. هیتلر هم به یه چیزی باور داشت. هربار که هِنری هشتم سر یکی از زنهاش رو قطع میکرد به یه چیزی باور داشت. باور داشتن کاری نداره. همه به یه چیزی باور دارن.»
«تو نداری.»
«نه، من ندارم.»
Aytuna
نوالیس گفته بیخدایی یعنی باور نداشتن به خود.
Mohammad Developer
ما با بیتوجهی خودمان را در افکار منفی غرق میکنیم و نمیدانیم دائم فکر کردن به اینکه «من مفت نمیارزم.» احتمالاً به اندازهٔ کشیدن روزی یک کارتن سیگار بیفیلتر کمل سرطانزاست.
Mohammad Developer
صداها کم و کمتر شدند تا اینکه فقط یک صدا ماند: صدای مادرم. تمام شهر از این یک تکه چوب ناامید شدند، ولی مادرم همچنان میخواند. مادرم، زنی که فقط چند سال پیشتر جلای وطن کرده بود و به عمرش یک کتاب انگلیسی نخوانده بود، حالا صدتا صدتا میخواند. و نتیجهٔ غیرمنتظرهاش این بود: همانطور که ذهنم را با کلمات، اندیشهها، ایدهها و احساسات پر میکرد خودش هم تحتتأثیر قرار میگرفت. انگار کامیونهایی پر از کلمه بارشان را مستقیم در مغزمان خالی میکردند.
Maedeh
تمام کِرمهایی را دیدم که کودکان کنجکاو و دانشمندان برجسته تشریحشان میکردند. خرسهای قطبی و خرسهای گریزلی و خرسهای کوالا را دیدم که برای توصیف آدمهای چاقی که دوست داریم بغلشان کنیم استفاده میشدند. مردان زشتی را دیدم که به زنان خوشحالی که بهاشتباه بهشان لبخند زده بودند پیله کرده بودند. درون تمام دوازده ماه سال را دیدم و دلم آشوب شد
Maedeh
وقتی اینهمه تلاش میکنی یک نفر را فراموش کنی، خود این تلاش تبدیل به خاطره میشود. بعد باید فراموش کردن را فراموش کنی و خود این هم در خاطر میماند
Maedeh
خائنانهترین خیانتها آنهایی هستند که وقتی یک جلیقهٔ نجات در کمدت آویزان است، به خودت دروغ میگویی که احتمالاً اندازهٔ کسی که دارد غرق میشود نیست.
کاربر ۸۵۱۷۴۱۹
اگر بدون فکر کردن از باور عامهٔ مردم پیروی کنی، مرگی ناگهانی و هولناک در انتظارت است.
کاربر ۸۵۱۷۴۱۹
. در تاریکی مدام دربارهٔ زندگی و چگونه زیستن اظهارنظر میکرد. از حملات کلامی همیشگیاش بغرنجتر و کودکانهتر بودند و به این نتیجه رسیدم هنگام سقوط تنها چیزی که میتوانی دستت را بهش بند کنی وجود خودت است.
کاربر ۲۵۴۵۶۸۳
حجم
۶۷۰٫۵ کیلوبایت
حجم
۶۷۰٫۵ کیلوبایت
قیمت:
۱۴۷,۰۰۰
۷۳,۵۰۰۵۰%
تومان