بریدههایی از کتاب جزء از کل
۳٫۸
(۹۱۹)
دوباره برگشته بودم به همان جایی که ازش آغاز کرده بودم! دردناکترین بخشِ دوباره مریض شدن همین بود، درک اینکه یک دایره را کامل گشتهام،
avajahangiry
حتا نمیتوانستم اسم یک چیز را بیاورم که به آن باور داشته باشم. برای من یک درصد شک، همان تأثیر صد درصد شک را داشت. چهطور میتوانستم به چیزی باور داشته باشم وقتی چیزی که ممکن بود درست باشد احتمال داشت درست نباشد؟
avajahangiry
از نردبون خائن حذر کنین!
avajahangiry
فهمیده بودم بیشتر مردم کِرم پولدار شدن دارند، وگرنه بلیت لاتاری نمیخریدند و برنامهٔ سریع پولدار شدن نمیریختند و روی اسبها شرط نمیبستند. برایم هیچ معنایی نداشت که مردم دقیقاً از همان چیزی متنفر باشند که برای رسیدن بهش لهله میزنند.
avajahangiry
تمام نسخههای جعلی نقاشیهای بزرگ را دیدم ولی حتا یک نسخهٔ جعلی از کتابی بزرگ ندیدم. تمام تابلوهایی را که ورود و خروج را ممنوع اعلام میکردند دیدم ولی حتا یک تابلو ندیدم که جنایت یا آتش افروختن را نهی کند.
avajahangiry
بورخس یک داستان کوتاه دارد به اسم الف. در داستان، الف که زیر پلهٔ نوزدهم یک سردابه پنهان است، مدخلیست باستانی و اسرارآمیز به تمام نقاط کهکشان ــ شوخی نمیکنم، تکتک نقاط ــ و اگر به آن نگاه کنی همهچیز را میبینی، همهچیز.
avajahangiry
وقتی مردم فکر میکنند چند روز بیشتر به پایان عمرت نمانده با تو مهربان میشوند. فقط موقعی که در زندگی پیشرفت میکنی به تو چنگودندان نشان میدهند.
البته فقط آدمبزرگها میآمدند. بچههای شهر تحمل نمیکردند با من در یک اتاق باشند. همین به من چیز قابل توجهی یاد داد: سالم و بیمار، هر چهقدر هم نقطهٔ اشتراک داشته باشند، باهم برابر نیستند.
avajahangiry
خائنانهترین خیانتها آنهایی هستند که وقتی یک جلیقهٔ نجات در کمدت آویزان است، به خودت دروغ میگویی که احتمالاً اندازهٔ کسی که دارد غرق میشود نیست. اینجوری است که نزول میکنیم و همینطور که به قعر میرویم، تقصیر همهٔ مشکلات دنیا را میاندازیم گردن استعمار و کاپیتالیسم و شرکتهای چندملیتی و سفیدپوست احمق و امریکا، ولی لازم نیست برای تقصیر اسم خاص درست کرد. نفع شخصی: ریشهٔ سقوط ما همین است و در اتاق هیئتمدیره و اتاق جنگ هم شروع نمیشود. در خانه آغاز میشود.
hesam droodgar
خائنانهترین خیانتها آنهایی هستند که وقتی یک جلیقهٔ نجات در کمدت آویزان است، به خودت دروغ میگویی که احتمالاً اندازهٔ کسی که دارد غرق میشود نیست. اینجوری است که نزول میکنیم و همینطور که به قعر میرویم، تقصیر همهٔ مشکلات دنیا را میاندازیم گردن استعمار و کاپیتالیسم و شرکتهای چندملیتی و سفیدپوست احمق و امریکا، ولی لازم نیست برای تقصیر اسم خاص درست کرد. نفع شخصی: ریشهٔ سقوط ما همین است و در اتاق هیئتمدیره و اتاق جنگ هم شروع نمیشود. در خانه آغاز میشود.
payize.htr@gmail.com
«سلام! چرا هیچوقت نمیگویی اگر فقط یکبار دیگر انسانی یک انسان دیگر را عذاب دهد همهچیز را تمام میکنم؟ چرا هیچوقت نمیگویی اگر یک نفر دیگر زاری کند چون انسان دیگری پایش را روی گلویش گذاشته، دوشاخه را از برق میکشم؟ امیدوارم اینها را بگویی، سر حرفت هم بایستی. قانونِ سهبار ارتکاب جرم مساوی است با مرگ، تنها چیزی است که باعث میشود آدمیان رفتارشان را اصلاح کنند. خداوندا، الان وقت سختگیری است. ارفاق فایدهای ندارد. سیلهای مبهم و رانشهای غیرشفاف دیگر پاسخگو نیستند. تحمل صفر. سه جرم. اخراج.»
Raya
هیچوقت نمیشنوید ورزشکاری در حادثهای فجیع حس بویاییاش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسانها بدهد، که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آیندهمان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش.
نرگس :)
پرسیدم «چرا اینقدر از پولدارها بدت میآد؟»
چشمان سبزش را باریک کرد و گفت «چون هر چی فرصته مال اونهاست. چون وقتی فقرا دارن جون میکنن اونها از دمای استخرشون شکایت دارن. چون وقتی آدمهای معمولی دچار مشکل میشن قانون دهنشون رو سرویس میکنه ولی وقتی پولدارها مشکلدار میشن قانون بهشون حال اساسی میده.»
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
. آدمهای گناهکار به مرگ محکوم نمیشوند، به زندگی محکوم میشوند.
کاربر ۳۳۹۶۰۵۸
تفکر دربارهٔ معنای یک عمل در میانهٔ عمل کار درستی نیست.
محمد
وسط مدیتیشن یک چشمش را باز کرد و گفت «میدونی منکن راجع به بدن انسان چی گفته؟ گفته خطاها و ناتوانیها در انسان به اوج رسیدهن. به عنوان یک مکانیسم بین موجودات بدترینه، در قیاس با انسان، ماهی آزاد یا حتا یه استافیلوکوک مکانیسم بهینه و درستتری دارن. انسان در جانورشناسی تطبیقی بدترین کلیهها رو داره، بدترین ریهها و بدترین قلب. چشمش، با توجه به کاری که مثلاً باید انجام بده، از چشم کرم خاکی ناکارآمدتره.»
گفتم «درست گفته.»
کاربر ۲۶۵۵۲۳۲
نگاهی داشت که میتوانست یک دولت را سرنگون کند.
mahboob
خداوند میگوید زندگی هدیهای بود که ارزانیات کردم ولی تو حتا به خودت زحمت ندادی کاغذش را باز کنی. بعد هلاکم میکند.
ftm81
(نه اینکه با بدبختی مشکل داشته باشم، چون میدانم تا آخر عمر دست از سرم برنمیدارند، فقط نمیخواهم مشکلات آیندهام از جنس مشکلات فعلیام باشند. امیدوارم بتوانم هر سالم را با یک مصیبت وحشتناک متفاوت به یاد بیاورم)
ftm81
بهنظرم ارزش واقعی آدم همون مقداریه که از بقیه انتظار داری بابتش پول بدن.
ftm81
فکر کردم ستارگان نقطه هستند. بعد فکر کردم هر انسان هم یک نقطه است. ولی بعد متأسفانه به این نتیجه رسیدم که اغلب ما حتا توانایی روشن کردن یک اتاق را هم نداریم. ما کوچکتر از آنایم که نقطه باشیم.
ftm81
حجم
۶۷۰٫۵ کیلوبایت
حجم
۶۷۰٫۵ کیلوبایت
قیمت:
۱۴۷,۰۰۰
۷۳,۵۰۰۵۰%
تومان