بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جزء از کل | صفحه ۲۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جزء از کل

بریده‌هایی از کتاب جزء از کل

نویسنده:استیو تولتز
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۹۱۹ رأی
۳٫۸
(۹۱۹)
نباید تمام گناهان خود را بخشید. نباید همیشه به خود آسان گرفت. گاهی بخشیدن خود کاری نابخشودنی است.
negar🦋
عشق ربطی به طرف مقابل ندارد و آن چیزی که درونت است اهمیت دارد ــ برای همین است که مردها ماشین، کوه، گربه یا عضلات شکم‌شان را دوست دارند، برای همین است که ما عاشق حرام‌زاده‌ها و پتیاره‌های بی‌احساس می‌شویم. عاشق استرید هستم ولی حتا به اندازهٔ ذره‌ای از عشقم دوستش ندارم.
فرزانه
به‌هرحال خاطره شاید تنها چیز روی زمین باشد که ما می‌توانیم آن را به نفع خودمان دستکاری کنیم، به این منظور که وقتی به عقب نگاه کردیم به خودمان نگوییم عجب عوضی بی‌شرفی!
فرزانه
اگه فهمیدی مسیر رو اشتباه رفتهٔ هیچ‌وقت برای برگشت دیر نیست. حتا اگه برگشتن ده سال هم طول بکشه باید برگردی. نگو راه برگشت طولانی و تاریکه. نترس از این‌که هیچی به دست نیاری.»
فرزانه
می‌دانی بار توانایی شاد کردن کسی به صِرف حضور داشتن یعنی چه؟
فرزانه
همزمان باد مرا تهدید به سقوط می‌کرد. همان لحظه متوجه شدم تفکر دربارهٔ معنای یک عمل در میانهٔ عمل کار درستی نیست.
فرزانه
چرخ‌های عدالت ممکن است آرام بچرخند ولی وقتی دولت می‌خواهد تو را از خیابان جمع کند چرخ‌هایی که تو را با خود می‌برند به سرعتِ شهاب به حرکت درمی‌آیند.
negar🦋
تا وقتی وحشت از زندگی‌ات رخت نبسته نمی‌فهمی ترس تا چه اندازه زمان‌بر است.
فرزانه
وقتی این‌همه تلاش می‌کنی یک نفر را فراموش کنی، خود این تلاش تبدیل به خاطره می‌شود.
negar🦋
حق با بودایی‌ها است. آدم‌های گناهکار به مرگ محکوم نمی‌شوند، به زندگی محکوم می‌شوند.
fateme
فروید گفته انسان تمایلی شدید به اقتدار دارد.
fateme
آدم‌ها در جعل خوشی استادند. می‌شود گفت برای‌شان یک جور طبیعت ثانویه است، مثل گشتن دنبال سکه در تلفن عمومی بعد از تلفن کردن.
fateme
آدم‌ها رازهای‌شان را جایی غیر از صورت پنهان می‌کنند. چهره جایگاه درد است. اگر هم جایی باقی بماند، ناامیدی.
fateme
بیماری وضعیت طبیعی وجود ماست. ما همیشه مریض‌ایم و خودمان خبر نداریم. منظورمان از سلامتی دوره‌ای است که زوال پیوستهٔ جسم‌مان برای‌مان قابل ادراک نیست.
fateme
«مردم همیشه بر کسی که برای زندگی‌اش الگوهای شخصی اختیار می‌کند خشم می‌گیرند؛ چون مَنِش خلاف عرفی که برمی‌گزیند باعث می‌شود مردم احساس خفت کنند، همانند موجودات عادی.»
fateme
می‌دانم که هرگز نمی‌شود از دست خود گریخت، نمی‌شود از گذشته فرار کرد، آدم هر جا برود گذشته‌اش را با خود می‌بَرَد،
Fatemeh
به جای این‌که به شاگردات یاد بدی باید چه‌جوری فکر کنن به‌شون یاد می‌دی باید به چی فکر کنن
Mohammad Ahmadi
هرگز حاضر نیستی عقایدت رو یه جای عمومی اعلام کنی تا به چالش کشیده بشن، فقط به خودت می‌گی‌شون و بعد وقتی حرف خودت رو قبول کردی به خودت تبریک می‌گی
Mohammad Ahmadi
داستانم را از کجا شروع کنم؟ مذاکره با خاطرات کار آسانی نیست: چه‌طور می‌شود بین آن‌هایی که نفس‌نفس می‌زنند تا بازگو شوند و آن‌هایی که تازه دارند پا می‌گیرند و آن‌هایی که هنوز هیچی نشده چروک خورده‌اند و آن‌هایی که کلام آسیاب‌شان می‌کند و تنها گردی ازشان باقی می‌ماند انتخاب کرد؟
کاربر ۶۰۱۶۱۷۹
«مردم زیادی به خودشون اعتماد دارن. به چیزی که به‌نظرشون حقیقته اجازه می‌دن به زندگی‌شون حکمرانی کنه و اگه من دست‌به‌کار بشم تا راهی پیدا کنم زندگیم تحت کنترل خودم باشه بالاخره کنترل از دستم خارج می‌شه چون چیزی که برای اون عزم کرده‌م، حقیقت شخصی خودم، بالاخره تبدیل به حکفرما می‌شه و من بدل می‌شم به خدمتکارش. و چه‌طور می‌تونم آزادانه تکامل پیدا کنم وقتی خودم رو به دست یه حکمران سپرده‌م؟ هر حکمرانی، حتا اگه اون حکمران خودم باشم.»
کاربر ۴۹۸۶۴۱۸

حجم

۶۷۰٫۵ کیلوبایت

حجم

۶۷۰٫۵ کیلوبایت

قیمت:
۱۴۷,۰۰۰
۷۳,۵۰۰
۵۰%
تومان