بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب باران خوبی ها | صفحه ۱۶ | طاقچه
کتاب باران خوبی ها اثر علیرضا پناهیان

بریده‌هایی از کتاب باران خوبی ها

انتشارات:بیان معنوی
امتیاز:
۴.۷از ۱۶۰ رأی
۴٫۷
(۱۶۰)
در زمان جنگ معلمی داشتیم که بعدها به شهادت رسید. ایشان می‌گفت که من بعضی وقت‌ها احساس می‌کنم فلان دانش آموز با یک جملهٔ محبت‌آمیز جذب می‌شود، ولی تا می‌خواهم به او این جمله را بگویم، ناگهان با خودم می‌گویم نکند من فقط به فکر راه انداختن کار معلمی خودم هستم؟! نکند با این جملهٔ من، پدر این بچه که کمی سردمزاج است و او را کمتر تحویل می‌گیرد، از چشم او بیفتد؟! به همین دلیل زبانم را کنترل می‌کنم و به او بیش از حد ابراز محبت نمی‌کنم.
بانو وفا
انسان‌ها با هم متفاوت‌اند ولی با همهٔ این تفاوت‌ها یک فضیلت کلیدی برای همه مؤمنین قابل تصور است و آن تقوا است
نرگس .
نباید رسیدن به فضائل اخلاقی را به عنوان هدف در نظر بگیریم. فضائل اخلاقی، فایده و نتیجهٔ طیّ طریق به سوی فضل الهی هستند، نه هدف آن. وقتی امیرالمؤمنین (ع) متقین را برای ما توصیف می‌کند، باید بدانیم که آنها به سوی این اوصاف حرکت نکردند، بلکه در میانهٔ راهِ رسیدن به یک حقیقت دیگر، به این اوصاف هم نائل شدند. ما زیر باران خوبی‌ها رفتیم ولی نمی‌خواهیم خوبی‌ها را برای خودمان بُت کنیم. باید این خوبی‌ها و فضائل را آیینه‌ای ببینیم برای دیدن روح آن خوبی‌ها و فضائل. روح این فضائل مهم است. روح این فضائل در این است که به دنبال این فضائل نباشیم. فضائل، انعکاس و سایهٔ حقیقتی است که روی دیوار افتاده است. ما نباید روی این سایه متوقف شویم. باید از این سایه به آن حقیقت برسیم. اگر ما در خوبی‌ها متوقف شویم و شروع کنیم به شمردن خوبی‌ها، یک دفعه به جای خدا پرستی، خوبی پرست می‌شویم! نباید خودِ خوب بودن را در نظر بگیریم و به دنبال رسیدن به آن باشیم. باید دنبال رسیدن به تقوا باشیم، خوب بودن از تراوشات تقواست و در میانهٔ راه، خود به خود به آن هم خواهیم رسید.
f.rezazade
وقتی خدا می‌فرماید: «ذلِک فَضْلُ اللَّهِ یؤْتیهِ مَنْ یشاء»، دیگر کسی نمی‌تواند صدایش را بلند کند که خدایا من این همه از تو درخواست کردم، این همه در خانهٔ تو عبادت کردم، چرا به من ندادی؟ خدا می‌فرماید این فضلی که دادم از باب «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکم؛ مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم»، نبود، از باب «من یشاء» بود که به هر کسی که خودم دوست داشته باشم می‌دهم. اینجا اوج خداپرستی بندگان مورد امتحان قرار می‌گیرد. بعضی‌ها هستند که چشم می‌دوزند به این هدیه که فضل و احسان الهی است. می‌گویند: «ما می‌رویم و می‌خواهیم، اگر به ما داد که لطف کرده است و اگر هم نداد اشکالی ندارد، خداست، دوست نداشته به ما بدهد.» اینها کسانی هستند که اگر به جهنم هم بروند صدا می‌زنند که خدایا هرچند مرا عذاب می‌کنی ولی من دوستت دارم. خدا دوست دارد که شما در مقابل فضلی که به دیگران می‌دهد، متواضع باشی و کُرنش کنی. خدا دوست دارد که اگر به کسی از فضل خودش لطفی کرد، شما بپذیری و بگویی: «من هم نوکرش هستم!» البته اگر گفتن این جمله آسان بود، طلحه و زبیر هم این را می‌گفتند. البته فضل خدا همیشه به دلیل امتیازی است که بنده‌اش دارد هرچند ما ندانیم. ولی وقتی خدا از فضلش به کسی چیزی می‌دهد، انسان برای دیدن امتیازهای او کور می‌شود.
f.rezazade
امیرالمؤمنین (ع) هم می‌فرماید: «شما به عمل به چیزهایی که می‌دانید محتاج‌تر هستید از دانستن چیزهایی که نمی‌دانید.»
كوثر
خدای متعال هم برای اینکه خودش را محبوب دل بندگانش قرار دهد، آنها را به خواندن نماز وادار کرده است؛ نمازی که بزرگ‌ترین و محوری‌ترین ذکرش، «الله اکبر» است. نمازی که در آن انسان باید در هر رکعتش سه بار به صورت عملی در مقابل خدا کرنش کند، که دو بار آن سجده است. خدا که با انسان تعارف ندارد تا بگوید: «عزیز دلم! فدایت شوم! بندهٔ خوب من! کوچولوی من!...» تا عزیز دل بندگانش شود. خدا انسان را دقیق می‌شناسد، می‌داند که چگونه می‌تواند عزیز دل بندگانش شود. می‌گوید تو بیا در مقابل من سر به سجده بگذار -آن هم از روی ادب، نه از روی عشق- تا من عزیز تو شوم.
f.rezazade
امام رضا (ع) بسیار مهربان است. اصلاً حضرت معروف هستند به «امام رئوف». اما اگر شما در زمان ورود به حرم امام رضا (ع)، اذن دخول نخوانید و با احترام وارد نشوید، این مهربانی زیاد به قلب شما نمی‌نشیند. همان احترامی که در ورودی حرم به امام رضا (ع) می‌گذارید و برای ورود به حرم ایشان اجازه و اذن می‌گیرید، محبوبیت امام رضا (ع) را در قلب شما بالا می‌برد. آن چیزی که به صورت نامرئی محبت امام رضا (ع) را در قلب شما بالا می‌برد، و معمولاً هم کسی از آن حرفی نمی‌زند، آداب ورود به حرم و آداب زیارت خواندن است.
f.rezazade
چرا ما بیشتر تمایل داریم سؤالات توصیه‌ای بپرسیم تا توصیفی؟ در تحلیل انگیزهٔ بعضی از سؤالات، به علت آن اشاره کردیم. می‌گوید: «من چه کار کنم تا آدم بشوم؟» مگر می‌خواهی واحد پاس کنی که بخواهی از شرّ آن خلاص شوی؟! بعضی وقت‌ها انسان می‌خواهد با سؤالاتش از شرّ بندگی خلاص شود، نمره‌اش را بگیرد، واحدش را پاس کند و کنار بگذارد و از زجرهایی که در این راه به او می‌رسد راحت شود.
کاربر ۱۵۱۹۷۰۸
امام صادق (ع) می‌فرماید: «نگاه (به نامحرم) تیری از تیرهای مسموم شیطان است که اگر کسی به خاطر خدا آن را ترک کند، خدا ایمانی را به او عنایت می‌کند، که شیرینی‌اش را در دل احساس کند.
سپهر
کسی که می‌خواهد از نگاه کردن لذت ببرد، باید به هر چیزی نگاه نکند. کسی که می‌خواهد از غذا خوردن لذت ببرد، باید هر غذایی را نخورد و... در همهٔ ابعاد زندگی انسان این قاعده جریان دارد.
سپهر

حجم

۱۷۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۷۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۱۳,۰۰۰
تومان