بریدههایی از کتاب کرگدن
۳٫۴
(۲۳)
دودار: شما واقعاً رفیق خوبی هستید، مادموازل دزی.
دزی: بله، واقعاً، رفیق خوبی هستم.
دودار: شما آدم خوشقلبی هستید.
دزی: من فقط رفیق خوبی هستم، همین.
Naarvanam
همینطوری حس میکنم که گذشت بیشازحد شما، اغماض سخاوتمندانهٔ شما... در واقع، باور کنید، یهجور ضعفه، یهجور کوریه...
Naarvanam
دودار: نه، نه. دیگه در این حد هم پیش نمیرم. من از اونهایی هستم که فقط سعی دارن مسائل رو همونطوری که هست ببینن، با خونسردی. من دلم میخواد واقعگرا باشم. به خودم میگم هیچ خطای واقعیای در چیزهای طبیعی وجود نداره. بدا به حال کسی که در همهچی خطا رو ببینه. این خصوصیت مفتّشجماعته.
برانژه: به نظر شما این قضیه طبیعیه؟
دودار: دیگه از کرگدن طبیعیتر چیه؟
برانژه: بله، اما آدمی که تبدیل به کرگدن بشه، بیبروبرگرد غیرطبیعیه.
Naarvanam
بههرحال، اول باید با پیشداوریِ موافق جلو رفت، یا حداقل با بیطرفی، با یه زمینهٔ فکری باز که از علائم ذهنیت علمیه. هرچیزی منطقیه. درک کردن، ثابت کردنه.
Naarvanam
دودار: برانژهٔ عزیزم، آدم باید همیشه سعی کنه همهچی رو درک کنه. و برای اینکه یک پدیده و تأثیراتش رو بتونی درک کنی، باید با کوشش فکری صادقانه به عللش رجوع کنی. اما این کار نیاز به سعی وافر داره، چون ما موجودات متفکری هستیم
Naarvanam
فقط، به نظر من، برخورد بوتار مثل همیشه زیادی احساساتی بود و در نتیجه سادهنگرانه.
Naarvanam
دودار: ما از کجا بدونیم؟ انگیزههای مخفی اعمال و تصمیمهای آدمها رو نمیشه فهمید.
Naarvanam
برانژه: بفرمایید، بفرمایید! اگه همهٔ مسئولین و همشهریهای ما مثل شما فکر کنن، هیچوقت تصمیم به اقدام نخواهند گرفت.
دودار: امیدوار ام قصد نداشته باشید از خارج کمک بگیرید. این یه مسئلهٔ داخلیه، فقط به کشور خودمون مربوط میشه.
برانژه: من به همبستگی بینالمللی اعتقاد دارم...
Naarvanam
دودار: شر، شر! این حرف بیمعنیه! مگه آدم میتونه بفهمه کجا شره، کجا خیر؟ هرکی یه چیزهایی رو ترجیح میده.
Naarvanam
دودار: بفرما، وقتی آدم همهچی رو زیادی جدی بگیره اینطوری میشه دیگه. شما خوشتون میآد خودتون رو شکنجه کنید. اعتراف کنید دیگه.
برانژه: قسم میخورم آدم مازوخیستی نیستم.
Naarvanam
دودار: من هم غافلگیر شده بودم، عین شما. اما حالا دیگه غافلگیر نیستم. از همین حالا شروع کردهم به عادت کردن.
برانژه: سیستم عصبی شما متعادلتر از سیستم عصبی منه. از این بابت بهتون تبریک میگم.
Naarvanam
دودار: شما برای خودتون عذر و بهانه میتراشید.
Naarvanam
دودار: شما خودتون رو مرکز جهان فرض میکنید، فکر میکنید هر اتفاقی میافته به شما ربط داره! والّا هدف جهان شما نیستید!
Naarvanam
یه گَلهٔ کامل کرگدن! اونوقت میگفتن این حیوون تنها زندگی میکنه! درست نیست. باید در این عقیده تجدید نظر کرد!
Naarvanam
برانژه: عزیز من، اگه فکر کنید، متوجه میشید که ما فلسفهای داریم که اون حیوونها ندارن، یه سیستم غیرقابل جایگزینی از ارزشها. اون رو قرنها تمدن بشری بنا کرده!...
ژان: (باز در حمام) همهٔ اینها رو اگه خراب کنیم، حالمون بهتر میشه.
Naarvanam
برانژه: اگه درست فهمیده باشم، میخوایید قانون جنگل رو جایگزین قانون اخلاقی کنید!
ژان: میخوام اونجا زندگی کنم، میخوام اونجا زندگی کنم.
برانژه: این رو همه میگن، اما در واقع هیچکس...
ژان: (میرود و میآید؛ میان حرف او) باید اساس زندگیمون رو از نو پیریزی کنیم. باید به اصلیت بدوی برگردیم.
Naarvanam
برانژه: بههرحال ما برای خودمون معیارهای اخلاقیای داریم که به نظر من با ذهنیت اون حیوونها قابلمقایسه نیست.
ژان: اخلاق! اجازه بدید فاتحهٔ هرچی اخلاقه بخونیم، من از اخلاق جونم به لبم رسیده. اخلاق دیگه بسه! باید اخلاق رو انداخت دور.
برانژه: به جاش چی میگذارید؟
ژان: (به همان ترتیب) طبیعت رو!
برانژه: طبیعت رو؟
ژان: (به همان ترتیب) طبیعت قوانین خودش رو داره. اخلاق ضدطبیعیه.
Naarvanam
برانژه: عزیز من، اگه فکر کنید، متوجه میشید که ما فلسفهای داریم که اون حیوونها ندارن، یه سیستم غیرقابل جایگزینی از ارزشها. اون رو قرنها تمدن بشری بنا کرده!...
ژان: (باز در حمام) همهٔ اینها رو اگه خراب کنیم، حالمون بهتر میشه.
Naarvanam
برانژه: بههرحال ما برای خودمون معیارهای اخلاقیای داریم که به نظر من با ذهنیت اون حیوونها قابلمقایسه نیست.
ژان: اخلاق! اجازه بدید فاتحهٔ هرچی اخلاقه بخونیم، من از اخلاق جونم به لبم رسیده. اخلاق دیگه بسه! باید اخلاق رو انداخت دور.
برانژه: به جاش چی میگذارید؟
ژان: (به همان ترتیب) طبیعت رو!
برانژه: طبیعت رو؟
ژان: (به همان ترتیب) طبیعت قوانین خودش رو داره. اخلاق ضدطبیعیه.
برانژه: اگه درست فهمیده باشم، میخوایید قانون جنگل رو جایگزین قانون اخلاقی کنید!
Naarvanam
برانژه: اشتباه میکنید که به پزشکی اعتقاد ندارید.
ژان: دکترها بیماریهایی اختراع میکنن که وجود نداره.
برانژه: این هم با نیت خیره، میخوان از معالجهٔ مردم لذت ببرن.
ژان: اونها از خودشون بیماری درمیآرن، از خودشون بیماری درمیآرن.
برانژه: ممکنه از خودشون دربیارن، اما همون بیماریها رو معالجه هم میکنن.
Naarvanam
حجم
۱۱۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
حجم
۱۱۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
قیمت:
۷۸,۰۰۰
۵۴,۶۰۰۳۰%
تومان