بریدههایی از کتاب درمان شوپنهاور
۴٫۱
(۳۱۵)
«... هیچ سخنی بر زبان نیاوردن، بسیار بهتر از انجام دادن گفتگوهایی بیهوده و خستهکننده، یا همان گفتگوی معمول میان افراد دوپا، است. »
@shaparak
«اگر در روابط روزمره، یکی از افراد متعددی که میخواهند بسیار دانا باشند، ولی هیچ نمیدانند، در مورد تداوم هستی پس از مرگ از ما بپرسند، بهترین و صحیحترین پاسخ، چنین خواهد بود که پس از مرگ نیز، همان خواهی بود که پیش از تولد بودهای. »
@shaparak
فرد مستعد را همچون تیراندازی میدانست که هدفی را میزند که سایر افراد نمیتوانند آن را بزنند، ولی نابغه را تیراندازی میدانست که هدفی را میزند که سایر افراد نمیتوانند آن را ببینند، میگفت افراد مستعد، نیازهای زمان خود را میشناسند و برآورده میسازند، ولی کار آنها خیلی زود محو میشود، زیرا نسل بعدی، آن را نمیبیند، ولی نابغه همچون ستارهای دنبالهدار، مسیر زمانه را روشن نگهمیدارد و چون نمیتواند همراه روند منظم و فرهنگ و آداب و رسوم جامعه پیش برود، آثار خود را بسیار جلوتر پرتاب میکند.
@shaparak
مجذوب یکی از عبارات اپیکور شد.
«اگر به فلسفه علاقهای صمیمانه دارید، از همان ابتدا برای مورد تمسخرواقع شدن و مشاهده پوزخند سایر افراد، آماده باشید. همواره به ذهن بسپارید که در صورت استقامت و تداوم در مطالعه فلسفه، مورد تحسین همان افراد قرار خواهید گرفت. از یاد نبرید که اگر برای خوشآیند سایر افراد، از تمرکز بیرون آیید، نظام زندگی شما، به نابودی خواهد گرایید. »
@shaparak
اگر نخواهیم آلت دست هر فرد پست؛ و مورد استهزای هر فرد تهیمغزی باشیم، نخستین اصل، رعایت احتیاط و غیرقابل دسترس بودن است.
@shaparak
مرگ، یعنی ناممکن شدن هر امکان دیگر.
@shaparak
اگر رازی را نهفته نگهدارم، زندانی من میشود؛ اگر افشا کنم، من زندانی آن میشوم. آرامش، میوه درخت سکوت است.
@shaparak
آنچه با منطق به دست نیاید، به فرمان منطق عمل نمیکند. »
@shaparak
آرتور در دوران سالخوردگی، به تدریج از ازدواج کردن ناامید شد و در اواسط دهه چهل عمر، دیگر به این امر نیندیشید. باور داشت که ازدواج دیرهنگام، همچون وضعیت انسانی است که سهچهارم مسیری را پیموده باشد و سپس تصمیم بگیرد بلیتی به بهای پیمودن همه مسیر، برای طی کردن یکچهارم باقیمانده، بخرد.
@shaparak
«باید اطمینان یابی که مبادا قضاوتهای ذهنی، قضاوتهای عینی را از گستره دید تو پنهان سازند. »
@shaparak
همیشه به خاطر میسپارم که همه ما محکوم به زیستن در وضعیت نامطلوب و تحمل بدبختیهای محتوم شدهایم. اگر از روز نخست، چنین واقعیتهایی را میدانستیم، هرگز حاضر نمیشدیم این زندگی را انتخاب کنیم. به قول شوپنهاور، همه ما افرادی رنجور به حساب میآییم و در تمام مدت عمرمان، نیازمند مدارا و دریافت عشق از یکدیگر، هستیم.
@shaparak
میدانم نگریستن به فردی دارای زیبایی فوقالعاده، تحسین برانگیز است، ولی میگویم نظر سایر افراد راجع به من نمیتواند، یا نباید نظر مرا نسبت به خودم تغییر بدهد.
تونی گفت:
ــ حرف خیلی بیاحساسی است و انسانی به نظر نمیرسد.
ــ غیرانسانی این است که اجازه بدهم ارزشهای من با نظرات افراد بیاهمیت و کمعقل، همچون چوبپنبهای سبک در آب، بالا و پایین برود.
@shaparak
افلاطون نتیجه گرفته که عشق، درون فردی میشکفد که عاشق است، نه درون فردی که عاشق او میشوند.
@shaparak
چاره در این است که انتقاد را هدیه فرض کرد. در عین حال، باید مطمئن شوی که این انتقاد، درست و سازنده بوده. همیشه انتقاد را با برداشت شخصی از خودم، مقایسه میکنم و اگر حتی پنج درصد شباهت میان آنها ببینم، میپذیرم. همچنین میکوشم به یاد بیاورم که آیا افراد دیگری نیز چنین انتقادهایی از من کردهاند، یا نه. غیر از این، به سایر افراد مراجعه میکنم و از آنها در این باره نظر میخواهم تا مطمئن شوم آیا کسی توانسته نقاط کور شخصیت مرا ببیند، یا نه.
@shaparak
از نظر جولیوس، کار درمان، دارای دو مرحله بود: نخست تعامل که اغلب همراه هیجان است، و دوم، درک آن تعامل.
@shaparak
فیلیپ، میخواهی بگویی برای کسب محبوبیت، انسان باید یا کم عقل باشد، یا زشت؟
فیلیپ پاسخ داد:
ــ بله، دقیقا. انسان عاقل، نباید زندگی خود را صرف کسب محبوبیت بکند. چنین هدفی، پوچ است. محبوبیت هرگز به مفهوم درست یا خوب بودن نیست، بلکه برعکس، معنای همتراز بودن با سایرین و کمعقل شدن میدهد. بهتر است انسان در درون خویش به دنبال هدف و ارزش بگردد.
@shaparak
یک زن زیبا، تنها به خاطر ظاهر دلپذیر، به قدری مورد توجه است و پاداش میگیرد که از پرورش سایر ویژگیهای وجود خویش امتناع میورزد، اعتماد به نفس و احساس موفقیت سطحی دارد که تنها در پوست او احساس میشود، و در نتیجه به محض از بین رفتن زیبایی به خاطر بالا رفتن سن و سال، احساس میکند دیگر هدیهای برای ارائه کردن به سایر افراد ندارد، زیرا نه هنر فریبندگی را در خود پرورش داده است و نه حتی هنر جلب نظر افراد.
@shaparak
شوپنهاور میگوید سرنوشت زن بسیار جذاب نیز همچون مرد بسیار عاقل و باهوش، تنها زندگی کردن است، چون سایر افراد، از شدت حسادت کور میشوند و نمیخواهند فرد برتر از خود را ببینند. بنابراین چنین زن و مردی، هرگز دوست صمیمی همجنس ندارند.
@shaparak
رنجهای بزرگ، احساسات مربوط به رنجهای کوچکتر را از بین میبرند. برعکس، در غیبت رنجهای بزرگ، حتی کوچکترین دردسر و مزاحمت، عذابی بزرگ همراه دارد.
@shaparak
«چه تفاوتی میان آغاز و پایان ما وجود دارد؟ آغاز ما، با جنون اشتیاق و خلسه لذت جسمانی است، و پایان ما در ویرانی همه اعضا و رایحه تعفن اجساد. در گذرگاه میان تولد و مرگ، سلامت و لذت زندگی، همواره در سراشیب قرار دارد. کودکی رؤیایی سرشار از خوشبختی و شادی؛ نوجوانی پر از سرخوشی، بزرگسالی مملو از سختکوشی و زحمت؛ و سالخوردگی آکنده از رنج و نیاز به ترحم، تحمل عذاب آخرین بیماری و سرانجام سکرات مرگ است. آیا هستی، گامی نادر نیست که پیآمدهای آن به تدریج آشکار میشود؟ »
faezehswifti
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰۳۰%
تومان