بریدههایی از کتاب درمان شوپنهاور
۴٫۱
(۳۱۵)
انقلاب شکل گرفته در زمینه فلسفه توسط کانت، با این نظریه عالی بود که تجربه واقعیت به مفهوم درست، برای انسان ممکن نیست، زیرا همه اطلاعات مربوط به حواس، از دستگاه عصبی تشریحی میگذرد و پردازش میشود. همچنین همه دادهها، از طریق بنیانهایی مطلق، همچون مکان و زمان، برای انسان معنا میشوند...
زهرا موحد
گاهی که به پم و فیلیپ میاندیشید، یکی از قوانین یهودی را با این مضمون به یاد میآورد: نجات یک فرد، یعنی نجات همه دنیا! شاید نجات دادن رابطه آن دو نفر نیز میتوانست نجات دادن رابطه همه دنیا باشد و به همین دلیل، به علت وجودی او تبدیل شد، گویی با بیرون کشیدن زمینهای انسانی از ویرانههای آن رابطه هراسآور چندین سال پیش، موفق میشود زندگی خود را نیز نجات دهد.
زهرا موحد
گاهی که به پم و فیلیپ میاندیشید، یکی از قوانین یهودی را با این مضمون به یاد میآورد: نجات یک فرد، یعنی نجات همه دنیا! شاید نجات دادن رابطه آن دو نفر نیز میتوانست نجات دادن رابطه همه دنیا باشد و به همین دلیل، به علت وجودی او تبدیل شد، گویی با بیرون کشیدن زمینهای انسانی از ویرانههای آن رابطه هراسآور چندین سال پیش، موفق میشود زندگی خود را نیز نجات دهد.
زهرا موحد
گاهی که به پم و فیلیپ میاندیشید، یکی از قوانین یهودی را با این مضمون به یاد میآورد: نجات یک فرد، یعنی نجات همه دنیا! شاید نجات دادن رابطه آن دو نفر نیز میتوانست نجات دادن رابطه همه دنیا باشد و به همین دلیل، به علت وجودی او تبدیل شد، گویی با بیرون کشیدن زمینهای انسانی از ویرانههای آن رابطه هراسآور چندین سال پیش، موفق میشود زندگی خود را نیز نجات دهد.
زهرا موحد
گاهی که به پم و فیلیپ میاندیشید، یکی از قوانین یهودی را با این مضمون به یاد میآورد: نجات یک فرد، یعنی نجات همه دنیا! شاید نجات دادن رابطه آن دو نفر نیز میتوانست نجات دادن رابطه همه دنیا باشد و به همین دلیل، به علت وجودی او تبدیل شد، گویی با بیرون کشیدن زمینهای انسانی از ویرانههای آن رابطه هراسآور چندین سال پیش، موفق میشود زندگی خود را نیز نجات دهد.
زهرا موحد
ــ یکی از سه اصل شوپنهاور که کمک زیادی به من کرده، این است که خوشبختی نسبی از سه منبع منشعب میشود: آنچه هستی، آنچه داری، و آنچه به نظر دیگران میآیی. آرتور اصرار دارد که تمرکز باید تنها بر نخستین مورد باشد و نباید بر دومی و سومی، یعنی آنچه داریم و آنچه به نظر دیگران میآییم، سرمایهگزاری کرد، زیرا تسلطی بر آنها نداریم و آنها از ما گرفته میشوند، درست همچون سالخوردگی محتومی که زیبایی را از ربهکا میگیرد. در واقع شوپنهاور میگوید داشتن، عملی وارونه انجام میدهد و اغلب اوقات، صاحب ما میشود.
زهرا موحد
هرگاه به فردی دارای تواناییهای ذهنی نادر و والا، حرفهای نامناسب واگذار شود، همچون ظرفی ارزشمند و تزیینشده با نقشهایی زیبا و بکر است که از آن به جای دیگ در آشپزخانه استفاده میکنند.
کاربر ۵۴۱۱۴۶۲
همیشه خودکشی، آثاری همچون ضربه ناگهانی، احساس خشم، و احساس گناه بر بازماندگان میگذارد
مژگان
هرچه دلبستگیهای انسان بیشتر باشد، زندگی برای او سختتر و رنجی که برای جدا شدن از آن دلبستگیها میبرد، بسیار شدیدتر میشود. شوپنهاور و بودا هر دو باور دارند که انسان باید خود را از دلبستگیها جدا کند
مژگان
هرچند همگان میدانند زندگی مفهومی جز فقدان پیاپی ندارد، ولی کمترکسی اطلاع دارد که یکی از فقدانهای بد دهههای پایان عمر، فرو نرفتن به خواب خوش شبانگاهی است.
مژگان
اغلب انسانها هنگامی که در انتهای عمر، به گذشته نگاهی میاندازند، متوجه میشوند که زندگی ناپایداری را گذراندهاند. هنگامی که میبینند آنچه را از دست دادهاند، بدون اینکه ارزش آن را بدانند یا از آن لذت ببرند، جز زندگی نبوده، دچار شگفتی میشوند. چنین انسانی، فریب خورده از امید واهی، رقصان به آغوش مرگ میرود.
مژگان
«هرکس میخواهد همه چیز بشود، نمیتواند هیچ چیز باشد. »
مژگان
بیشتر رنجهای انسان، ناشی از جذب شدن به سوی آرزوها و امیال است. به محض برآورده شدن یکی از آنها، لحظاتی احساس لذت و رضایت میکند، ولی خیلی زود، ملال به سراغ او میآید و تا برآورده شدن یکی دیگر از آرزوها، از بین نمیرود. شوپنهاور این ویژگی را در انسانها، چنین توصیف میکند: آرزو، رضایت ناپایدار، و آرزوهای دیگر
مژگان
نیچه تفاوت انسان و گاو را در این میدانست که گاو میداند چگونه باید فارغ از هراس، در زمان مقدس حال، بدون احساس سنگینی بارهای زمان گذشته و بیخبر از وحشتهای زمان آینده زندگی کند، در حالی که انسان بیچاره، چنان اسیر زمان گذشته و آینده است که تنها میتواند لحظاتی کوتاه در زمان حال پرسه بزند
مژگان
کودکی، دوران بیگناهی و شادی، و بهشت گمشده زندگی انسان است که در بقیه مدت عمر، پیوسته نگاهی حسرتبار و سرشار از آرزو و امید به آن میاندازد
مژگان
مرگ که دربرگیرنده همه علایق است، همیشه و در همهجا حضور دارد. سقراط آشکارا میگوید: «اگر میخواهی خوب زندگی کردن را بیاموزی، باید خوب مردن را یاد بگیری». از سنهکا هم چنین نقل میشود: «هیچ انسانی، طعم واقعی زندگی را احساس نخواهد کرد، مگر زمانی که برای ترک کردن آن، آمادگی داشته باشد».
مژگان
به اندازهای به زندگی کردن واقعی درمدتی که زندهام علاقه دارم که نمیخواهم به مرگ بیندیشم.
مژگان
شوپنهاور میگوید درک این موضوع که افراد دیگر، بیشتر از ما رنج میبرند، همیشه میتواند لذتبخش باشد.
مژگان
ــ هر بار تصمیم گرفتم به کسی نزدیک بشوم، از خودم دور شدم
مژگان
شوپنهاور باور دارد که هر انسانی برای انسان دیگر، گرگ است
مژگان
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰۳۰%
تومان