بریدههایی از کتاب درمان شوپنهاور
۴٫۱
(۳۱۵)
شوپنهاور برای حفظ حریم و جدا ماندن، ارزش زیادی قائل است و برای شاد بودن، به بیرون از خویشتن وابستگی ندارد.
مژگان
من هم از افراد دوپا میترسم و این اعتقاد را قبول دارم که هر انسانی، با پرهیز کردن از همنوعان، میتواند شاد باشد.
مژگان
«هیچ انسانی، طعم واقعی زندگی را احساس نخواهد کرد، مگر زمانی که برای ترک کردن آن، آمادگی داشته باشد».
کاربر ۵۴۱۱۴۶۲
«اگر میخواهی خوب زندگی کردن را بیاموزی، باید خوب مردن را یاد بگیری»
کاربر ۵۴۱۱۴۶۲
«انسانها همچون گوسفندانی محسوب میشوند که در کشتزار، زیر نگاه قصابی که آنها را به نوبت برمیگزیند، جست و خیز میکنند، زیرا در روزهای خوش زندگی، از مظالمی همچون بیماری، جور، فقر، نقص عضو، فقدان بینش محتوم، جنون و مرگ، که سرنوشت برای آنها رقم خواهد زد، غافل میمانند. »
زهرا موحد
زندگی، سرازیری مصیبتبار، گریزناپذیر، بیرحم، ظالمانه، بیثبات، و فاقد اعتماد و اطمینان است.
زهرا موحد
«... انسان در اصل، هرگز خوشبخت نمیشود، در عوض همه مدت عمر، سرگرم تلاش و مبارزه برای دستیابی به پدیدهای است که تصور میکند برایش خوشبختی به ارمغان میآورد. به ندرت به هدف دست مییابد و پیآمد دستیابی نیز جز ناامیدی بیشتر، ناکامی، شکستگی کشتی زندگی، و رسیدن به بندر، بدون دکل و بادبان نیست. در این صورت، تفاوتی ندارد که انسان، خوشبخت باشد یا بدبخت، زیرا زندگی او، تنها همین زمان حال است که همواره از دست میرود و به پایان میرسد. »
زهرا موحد
هستی انسان، جز چرخه پایانناپذیر خواستن، برآوردن، دچار ملال شدن و دوباره خواستن، چیست؟ آیا این واقعیت، برای همه شکلهای حیات مصداق دارد؟ شوپنهاور میگوید برای انسان، بدتر از همه موجودات است، زیرا هرچه میزان هوش بالاتر باشد، شدت بیشتری از رنج را باید تحمل کرد.
زهرا موحد
کار، هراس، سختکوشی، و گرفتاری، سرنوشت همه انسانها در مدت زندگی است. اگر همه نیازها به محض احساس شدن، برآورده شوند، انسان چگونه میتواند زندگی خود را پر کند و وقت بگذراند؟ اگر بنا به فرض، انسان را به آرمانشهر، مکانی که امکان رویش خودکار، یافتن معشوق در همهجا، فقدان مشکل در حفظ معشوق و کباب شدن کبوتر حین پرواز وجود دارد، میبردند، از مواجهه با ملال و یکنواختی، یا خود را حلقآویز میکرد و میمرد، یا میجنگید، همنوع را خفه میکرد و میکشت و در نتیجه رنجی بیشتر از آنچه طبیعت امروز برای او تدارک دیده است، متحمل میشد.
زهرا موحد
اسپینوزا نیز برای ابراز صریح عقاید خویش، پیشنهاد کار در رتبههای والای دانشگاه را نپذیرفت و عدسیتراش باقی ماند.
زهرا موحد
مذهب؟ شوپنهاور نخستین فیلسوف بزرگی محسوب میشود که اندیشهها و افکاری سرشار از الحاد داشته، با صراحت، ماوراءالطبیعه را انکار و در عوض استدلال کرده است که انسان، کاملاً در زمان و مکان زندگی میکند و موجود غیرمادی، جز مفهومی دروغین و غیرضروری نیست. هرچند تعداد زیاد دیگری از فیلسوفان همچون هابز، هیوم، و حتی کانت، گرایشهایی الحادی داشتهاند، ولی هرگز به خود جرأت ندادهاند آشکارا از بیاعتقادی خود حرف بزنند. این امر، دلیلی جز آن نداشت که آنها وابسته به مؤسسات و دانشگاههای دولتی بودهاند و مجوزی برای دینستیزی نداشتهاند. آرتور هرگز به استخدام دولتی درنیامد، زیرا نیازی به این کار نداشت، بنابراین آزادی کامل داشت که هرچه میخواهد، بگوید و بنویسد.
زهرا موحد
و احساسات جنسی؟ او باور دارد که احساسات جنسی، نقشی اساسی در رفتار انسانها ایفا میکنند. در این زمینه نیز میتوان او را پیشگامی سرشار از شهامت به حساب آورد. هیچ فیلسوف دیگری، بیشتر از شوپنهاور، بصیرت یا به تعبیر صحیحتر، شهامت لازم برای توصیف اهمیت اساسی احساسات جنسی در زندگی درون انسان را ندارد.
زهرا موحد
چگونه میتوان این نیروهای ناخودآگاه را شناخت؟ چگونه میتوان آنها را به سایر افراد انتقال داد؟ این نیروها را نمیتوان مفهوم سازی کرد اما این قابلیت را دارند تا به باور شوبنهاور، تجربه و بدون نیاز به واژهها، به طور مستقیم، از طریق هنر، منتقل شوند. به همین دلیل نیز شوپنهاور، بیشتر از هر فیلسوف دیگری به هنر، و بویژه موسیقی، توجه نشان داده است.
زهرا موحد
هنگامی که فروید و نیچه، در اواسط قرن نوزدهم به مدرسه میرفتند، آرتور شوپنهاور فیلسوفی آلمانی محسوب میشد که بیشتر از هر دانشمند دیگری، آثار او را میخواندند.
زهرا موحد
هرچند شوپنهاور نیز میپذیرفت که هرگز نمیتوان پدیده واقع در سرشت خویش را درک کرد، ولی در عین حال، نزدیک شدن بیشتر از کانت به آن را باور داشت، زیرا معتقد بود که کانت در ارائه نظریات خود، یکی از اصول دریافت اطلاعات موجود راجع به جهان پدیداری، یعنی بدن را نادیده انگاشته است. بدن، پدیدهای مادی به حساب میآید، در زمان و مکان وجود دارد، و دانش انسان در مورد آن، کافی به نظر میرسد. دانشی که نه از دستگاه ادراکی نظری، که از درون انسان، و از احساسات او منشأ میگیرد.
زهرا موحد
علاوه بر این، نمیتوان نسخه پردازششده آنچه را موجود است دید و هیچ روشی برای شناختن آنچه واقعا وجود دارد، را یافت. نخستین موجود ملقب به «پدیدهای در سرشت خویش» توسط کانت، هرگز از سوی انسان درک نمیشود و البته باید چنین باشد.
زهرا موحد
کانت باور داشت که همه اطلاعات مربوط به حواس ما، از دستگاه عصبی میگذرد، با دقت بررسی میشود، و دوباره به هم میپیوندد تا تصویری به نام واقعیت را ایجاد کند که در اساس، تخیل و افسانهای است که از ذهن خلاق و طبقهبندیشده انسان بیرون میآید. در این میان، حتی علت و معلول پیوستگی، کمیت، مکان، و زمان، موجودیت و ماهیت مستقل ندارند و مفاهیمی ساختهشده، و نه موجود، دارند.
زهرا موحد
شوپنهاور اثر بزرگ خود را با عنوان «دنیا همچون اراده و ارائه» در دهه سوم زندگی نوشت
زهرا موحد
. در واقع، نثر و سبک شوپنهاور را برتر از همه فیلسوفان، البته پس از نیچه میدانست و هوشمندی، میزان دانش و شجاعت او را در مبارزه با باورهای ماورای طبیعی میستود،
زهرا موحد
تنها راه حفظ برتری در روابط انسانی، حفظ استقلال فردی است.
بیاعتنایی موجب کسب احترام است.
میتوان مردم را با برخورد مؤدبانه و دوستانه، مطیع کرد. رفتار مؤدبانه با طبیعت انسان، همان نسبت گرما با موم را دارد.
زهرا موحد
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰۳۰%
تومان