بریدههایی از کتاب درمان شوپنهاور
۴٫۱
(۳۱۵)
معمولاً انسان در ساعت سه بامداد، از به یاد آوردن هر رویدادی، ناراحت میشود.
"هلاله"
اگر زندگی به تکه پارچهای گلدوزیشده تشبیه شود، در نیمه نخست، رویه پارچه، و در نیمه دوم، پشت آن مورد توجه قرار میگیرد. پشت پارچه، شاید زیباتر نباشد، ولی آموزندگی بیشتری دارد، زیرا به هم پیوستگی رشتههای نخ به خوبی ملاحظه میشود.
"هلاله"
«باید اطمینان یابی که مبادا قضاوتهای ذهنی، قضاوتهای عینی را از گستره دید تو پنهان سازند. »
"هلاله"
شادمانی و خوشی جوانی انسان، بخشی به دلیل آن است که در حال بالا رفتن از تپه زندگی، مرگ را که در سوی دیگر دامنه آن حضور دارد، نمیبیند.
"هلاله"
«هربار که با انسانها بیرون میروم، در بازگشت احساس میکنم کمتر انسان به حساب میآیم. »
"هلاله"
تحت تأثیر قدرت و صحت چهار حقیقت برتر بودا قرار گرفت:
۱ـ زندگی رنج است.
۲ـ رنج، تحمل دلبستگیهای متعدد به اجسام، عقاید، افراد، و زنده ماندن است.
۳ـ ترک آرزوها، دلبستگیها و خویشتن، درمان رنج است.
۴ـ پیمودن مسیری دارای هشت مرحله به سوی وارستگی، راهی ویژه برای دستیابی به زندگی فاقد رنج است.
"هلاله"
«... قلم،
به خلق نوشتهای جاودان،
قادر نیست،
مگر اینکه،
در سرشت شب،
فرو برده شود... »
"هلاله"
شد. پم احساس میکرد هیچ مردی چنان خوب، او را نشناخته، تسلی نداده، و با ذهن او آشنایی نداشته است.
"هلاله"
انسان عاقل، نباید زندگی خود را صرف کسب محبوبیت بکند.
"هلاله"
هرگاه نیمهشب از خواب میپریم، دشمنانی که چندین سال پیش از ما شکست خوردهاند، بازمیگردند و به سراغ ما میآیند.
"هلاله"
رنجهای بزرگ، احساسات مربوط به رنجهای کوچکتر را از بین میبرند. برعکس، در غیبت رنجهای بزرگ، حتی کوچکترین دردسر و مزاحمت، عذابی بزرگ همراه دارد.
"هلاله"
اگر نخواهیم آلت دست هر فرد پست؛ و مورد استهزای هر فرد تهیمغزی باشیم، نخستین اصل، رعایت احتیاط و غیرقابل دسترس بودن است.
کاربر ۵۴۱۱۴۶۲
«باید به جای هراس از مواجهه با مرگ، برخلاف آنچه مرسوم است، همچون رویدادهای لذتبخش و شاد، به آن خیر مقدم گفت. »
باید به هستی، به دلیل برهم زدن نیستی سعادتآمیز، دشنام داد. در همین زمینه، ادعای بحث برانگیز خود را چنین مطرح میکند:
«اگر بر سنگ قبرها بکوبیم و از مردگان بپرسیم آیا میخواهند دوباره برخیزند، به نشانه پاسخ منفی، سر تکان خواهند داد. »
سخنان او، مشابه گفتههای افلاطون، سقراط و ولتر است.
زهرا موحد
کامو، سارتر، و نیچه برخلاف شوپنهاور، به جای بدبین شدن و عقبنشینی کردن، با زندگی درگیر شدند. در این میان، نیچه را به خوبی میشناسم. پس از اینکه تشخیص دادند مبتلا به سرطان شدهام، مستغرق در دلهره و اضطراب شدم. ناگهان کتاب چنین گفت زرتشت نیچه را گشودم و به آرامش رسیدم. در ضمن، از آن الهام گرفتم. بویژه پس از مطالعه سخنان او در مورد بزرگداشت زندگی، با این مضمون که باید به گونهای زیست که اگر فرصت دوباره زیستن پیشنهاد شود، بتوان پاسخ مثبت داد و پذیرفت.
زهرا موحد
هیچ انسانی در پایان عمر، در صورتی که سالم و دارای قدرت ذهنی مناسب باشد، هرگز آرزو نمیکند که زندگی را از سر گیرد و ترجیح میدهد نیستی کامل را انتخاب کند.
زهرا موحد
هیچ انسانی در پایان عمر، در صورتی که سالم و دارای قدرت ذهنی مناسب باشد، هرگز آرزو نمیکند که زندگی را از سر گیرد و ترجیح میدهد نیستی کامل را انتخاب کند.
زهرا موحد
سرانجام، شهرت
افراد زیادی نمیتوانند زنجیر خویش را بگسلند، ولی میتوانند زنجیر دوستان را بگشایند. «نیچه»
زهرا موحد
انسان از بدن خویش به دانشی دست مییابد که نمیتوان آن را به بیان درآورد و به سایرین منتقل کرد، زیرا بخش اعظم زندگی درونی او، برای خودش هم هنوز ناشناخته، سرکوبشده و ناتوان از راه یافتن به خودآگاهی است، زیرا شناخت ژرف از سرشت انسان، یعنی بیرحمی، هراس، حسادت، شهوت، سودجویی، و خشونت، بیشتر از حد تحملش، او را دچار آشوب میسازد.
زهرا موحد
«کامل زندگی کن»؛ «در زمان مناسب بمیر»!
کاربر ۵۴۱۱۴۶۲
انسانهای واقعا ارزشمند و بویژه افراد نابغه، هیچ نیازی به گرما یا صمیمیت دیگران ندارند
زهرا موحد
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰۳۰%
تومان