بریدههایی از کتاب درمان شوپنهاور
۴٫۱
(۳۱۵)
زیستن در ناامیدی به بهانه فانی بودن زندگی، یا به بهانه اینکه هدف درونی والاتری وجود ندارد، ناسپاسی ناشی از بیخردی است. چرا باید آن همه عشق را صرف یک تصور واهی کرد، در حالی که عشق اندکی در زمین وجود دارد؟ بهتر است از راهکار اسپینوزا و اینشتین پیروی شود: سرها را خم کنیم، در برابر قوانین و رمز و رازهای ظریف طبیعت، کلاه از سر برداریم، و سپس به دنبال زندگی کردن برویم.
زهرا موحد
جولیوس نیز همچون سایر افراد، رویدادهای زشت و زیبای زندگی را میدانست. او، هم با رواقیون موافق بود که «مرگ به محض تولد، آغاز میشود»، را شعار خود قرار داده بودند و هم با اپیکور که ادعا میکرد «جایی که من باشم، مرگ حضور ندارد و جایی که مرگ باشد، من نیستم، پس چرا باید از آن بترسم» و همواره به عنوان پزشک و روانپزشک، چنین عباراتی را در گوش بیماران در حال احتضار زمزمه میکرد و به آنها تسلای خاطر میبخشید.
زهرا موحد
که باید چنان زندگی کرد که برای تکرار ابدی زندگی مشتاق ماند
مسعود
زیستن در ناامیدی به بهانه فانی بودن زندگی، یا به بهانه اینکه هدف درونی والاتری وجود ندارد، ناسپاسی ناشی از بیخردی است.
مسعود
«ابتدا از راه منطق و خرد، مرگ را میشناسیم. مرگ سایر افراد را میبینیم و با قرینهسازی درمییابیم که به سراغ ما نیز خواهد آمد. از راه منطق و خرد نتیجه میگیریم که مرگ، توقف خودآگاهی و نابودی بازگشتناپذیر خویشتن است. »
ali joon
جستجو برای یافتن روشی متفاوت برای درمان، مقاومت در برابر ایجاد تغییر است.
"هلاله"
نیچه تفاوت انسان و گاو را در این میدانست که گاو میداند چگونه باید فارغ از هراس، در زمان مقدس حال، بدون احساس سنگینی بارهای زمان گذشته و بیخبر از وحشتهای زمان آینده زندگی کند، در حالی که انسان بیچاره، چنان اسیر زمان گذشته و آینده است که تنها میتواند لحظاتی کوتاه در زمان حال پرسه بزند.
"هلاله"
«احساس دو دوست هنگام دیدار پس از عمری دوری، یکی از سرخوردگیهای بزرگ زندگی است.
"هلاله"
کودکی، دوران بیگناهی و شادی، و بهشت گمشده زندگی انسان است که در بقیه مدت عمر، پیوسته نگاهی حسرتبار و سرشار از آرزو و امید به آن میاندازد.
"هلاله"
«هیچ انسانی، طعم واقعی زندگی را احساس نخواهد کرد، مگر زمانی که برای ترک کردن آن، آمادگی داشته باشد».
"هلاله"
«اگر میخواهی خوب زندگی کردن را بیاموزی، باید خوب مردن را یاد بگیری».
"هلاله"
مرگ که دربرگیرنده همه علایق است، همیشه و در همهجا حضور دارد.
"هلاله"
هدف از گروهدرمانی، کمک به هریک از اعضا، به منظور برقراری ارتباط مناسب با سایرین، از جمله خود درمانگر است.
"هلاله"
شوپنهاور میگوید درک این موضوع که افراد دیگر، بیشتر از ما رنج میبرند، همیشه میتواند لذتبخش باشد.
"هلاله"
شوپنهاور باور دارد که نشان دادن اندکی صمیمیت و رفتار دوستانه، میتواند سایر افراد را به بازی بگیرد. اگر کسی بخواهد موم را به کار ببرد، باید آن را گرم کند.
"هلاله"
هر بار تصمیم گرفتم به کسی نزدیک بشوم، از خودم دور شدم.
"هلاله"
من هم از افراد دوپا میترسم و این اعتقاد را قبول دارم که هر انسانی، با پرهیز کردن از همنوعان، میتواند شاد باشد.
"هلاله"
شوپنهاور برای حفظ حریم و جدا ماندن، ارزش زیادی قائل است و برای شاد بودن، به بیرون از خویشتن وابستگی ندارد.
"هلاله"
شوپنهاور معتقد است افراد دوپا، دقیقا اصطلاح خودش، برای گرم شدن، باید دور آتش، گرد هم بیایند، ولی هشدار میدهد که این گردهمآیی، نباید به اندازهای باشد که موجب یکی شدن آنها شود.
"هلاله"
هر درمانگر خوبی تمایل دارد از رنج سایرین بکاهد و آنها را به سوی رشد و تعالی هدایت کند.
"هلاله"
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰۳۰%
تومان