بریدههایی از کتاب درمان شوپنهاور
۴٫۱
(۳۱۵)
نیچه حرفی در جایی به این مفهوم زده که هرگاه نیمهشب از خواب میپریم، دشمنانی که چندین سال پیش از ما شکست خوردهاند، بازمیگردند و به سراغ ما میآیند.
ellanica
آیا میخواهیم تا ابد با همین سرنوشت زندگی کنیم؟
Hamid_R_khani
«جایی که من باشم، مرگ حضور ندارد و جایی که مرگ باشد، من نیستم، پس چرا باید از آن بترسم»
Hamid_R_khani
اگر رازی را نهفته نگهدارم، زندانی من میشود؛ اگر افشا کنم، من زندانی آن میشوم. آرامش، میوه درخت سکوت است
Mina
پزشکانی که بیماران محتضر فراوانی میبینند، دریافتهاند که میزان اضطراب ناشی از مواجهه با مرگ، در افرادی که احساس میکنند زندگی ناکامی داشتهاند، بیشتر است. احساس کامیابی در امر به گفته نیچه «به کمال رساندن زندگی شخصی»، از میزان اضطراب ناشی از مواجهه با مرگ، میکاهد.
P.H
اگر رازی را نهفته نگهدارم، زندانی من میشود؛ اگر افشا کنم، من زندانی آن میشوم. آرامش، میوه درخت سکوت است.
P.H
هرچند زرتشت تنهایی باشکوه شبانه را میستود و نیاز به تنهایی داشت تا اندیشههای بزرگ در آن زاییده شود، ولی در عین حال، خود را متعهد به دوست داشتن مردم، القای شادی و نشاط به آنها، یاری رساندن به افراد به منظور گام نهادن در مسیر تعالی، و سهیم کردن همگان در خرد و فرزانگی خود میدانست.
کاربر ۱۱۷۹۰۱۱
افلاطون نتیجه گرفته که عشق، درون فردی میشکفد که عاشق است، نه درون فردی که عاشق او میشوند.
P.H
«رستگاری را در آن میدانم که عبارات (چنان بود) را به (چنان خواستم)، برگردانم».
kimiaaa.sd
مگر انسان غیر از لحظات شگفتانگیز و مقدس میان بودن و خودآگاهی، چه دارد؟ تنها موهبت گرانبهای هستی، مقدس و شایسته احترام است. زیستن در ناامیدی به بهانه فانی بودن زندگی، یا به بهانه اینکه هدف درونی والاتری وجود ندارد، ناسپاسی ناشی از بیخردی است. چرا باید آن همه عشق را صرف یک تصور واهی کرد، در حالی که عشق اندکی در زمین وجود دارد؟ بهتر است از راهکار اسپینوزا و اینشتین پیروی شود: سرها را خم کنیم، در برابر قوانین و رمز و رازهای ظریف طبیعت، کلاه از سر برداریم، و سپس به دنبال زندگی کردن برویم.
محمدرضا
در صورتی که انسان لباس از تن بیرون نیاورد و وارد صحنه بازی نشود، بخش زیادی از نمایش زندگی را از دست خواهد داد، چه رسد به اینکه پیش از پایان نمایش، از صحنه خارج شود.
علی ناصری مقدم
حقیقت برتر بودا قرار گرفت:
۱ـ زندگی رنج است.
۲ـ رنج، تحمل دلبستگیهای متعدد به اجسام، عقاید، افراد، و زنده ماندن است.
۳ـ ترک آرزوها، دلبستگیها و خویشتن، درمان رنج است.
۴ـ پیمودن مسیری دارای هشت مرحله به سوی وارستگی، راهی ویژه برای دستیابی به زندگی فاقد رنج است.
پرنون
ربهکا روی هر واژه، مکث میکرد و این امر، نشان میداد که احساسات سرکوبشده و پنهانمانده بلندمدت، آشکار میشوند.
پرنون
جولیوس شیوه بسیار مؤثر و رایج در رواندرمانگری، یعنی انتقال تمرکز از محتوی به فرآیند، یعنی اهمیت ندادن به واژگان و مطرح کردن ماهیت ارتباط میان افراد را به کار برد و گفت:
ــ امروز رویدادهای زیادی شکل گرفته و میگیرد. بهتر است لحظاتی بیندیشیم که چه شده. نخست از همه حاضران میپرسم که به نظر شما، رابطه میان بانی و ربهکا، در چه وضعیتی قرار دارد؟
استوارت که همواره پیش از سایرین به پرسشهای جولیوس پاسخ میداد، گفت:
ــ پرسش دشواری است...
آنگاه با لحن یک پزشک متخصص، افزود:
ــ... واقعا نمیتوان گفت که بانی، یک دستور جلسه دارد، یا دو تا.
بانی پرسید:
پرنون
هر گروهی برای شکلگیری، دستیابی به ثبات، و جلب اعتماد، نیاز به زمان دارد. اغلب اوقات، گروهی تازه تشکیلشده، اعضایی را که به دلیل فقدان انگیزه یا توانایی و تحمل، نمیتوانند مسؤولیتهای گروهی، یعنی همان ایجاد ارتباط سایر اعضا و تجزیه و تحلیل ارتباطها را بپذیرند یا انجام دهند، تحت فشار قرار میدهد. به این ترتیب احتمال دارد هر گروه، چندین هفته درمعرض ناآرامی، در هنگامه دستیابی اعضا به قدرت، محوریت و اثربخشی، قرار گیرد، ولی سرانجام، پس از ایجاد اعتماد، فضایی درمانی و آرام شکل میگیرد
پرنون
فیلالتس:
ــ زمانی که از «من» حرف میزنی و میگویی من میخواهم زندگی کنم، تو به تنهایی این حرف را بر زبان نمیآوری، بلکه همه آنچه در این دنیا موجود است، حتی اگر رد پایی اندک از آگاهی در آن باشد، همین را میگوید. در واقع این صدای یک فرد نیست، بلکه آوای خود هستی است. باید کاملاً دریابی که کیستی و حقیقت هستی تو چیست.
mahshid T
ــ همواره باید قصد و رفتار انسان، مشابه و همخوان باشد. این واژه را درست به کار بردم؟ به همین دلیل هم باید درمان بشوی. هدف هر درمان، ایجاد همخوانی است.
mahshid T
پس من کیستم؟ بله. همان مردی که کتاب دنیا همچون اراده و ارائه را نوشته و راهکاری برای برطرف ساختن مشکل بزرگ هستی، ارائه داده است. راهکاری که همه راهحلهای پیشین را از رواج میاندازد. من همان مرد هستم! چه رویدادی میتواند چنین مردی را در سالهایی که هنوز جان در بدن دارد، بیازارد؟ »
mahshid T
اگر صادق و صریح نباشم، فکر میکنم در اینجا حضور ندارم.
mahshid T
آه، این کتاب را میشناسم. گرندل، اثر جان گاردنر است. دیوی به نام گرندل، به دنبال فردی خردمند میگشت. »
mahshid T
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰۳۰%
تومان