بریدههایی از کتاب نه آدمی
نویسنده:اوسامو دازای
مترجم:مرتضی صانع
ویراستار:امیر معدنیپور
انتشارات:انتشارات کتاب فانوس
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۰۰ رأی
۴٫۱
(۱۰۰)
«میگن فقر که از در بیاد تو عشق از پنجره درمیره. همه منظور این مثل رو اشتباه برداشت میکنن. فکر میکنن این یعنی هروقت جیب مرد خالی شد زنش دورش میزنه.
i live the moment
ترجیح میدادم در زندان سر راحت بر بالین بگذارم تا اینکه هر شب از ترس واقعیتهای زندگی در بستر بنالم.
i live the moment
خوب میدانستم به هیچ زنی برنمیخورد اگر کاری از او بخواهی. از اینکه مردی با خواهش و تمنا چیزی از آنها بخواهد خوشحال هم میشوند.
سپیده اسکندری
پس اگه مرگ خندهداره زندگی باید گریهدار باشه
rezai milad
شاید مرام را کمتر برای زنان بهکار ببرند ولی تجربهام در شهر میگوید چهبسا مرام زنان از مردان بیشتر باشد. بیشتر مردها به فکر خودشاناند. نم پس نمیدهند و ترسو و توسریخورند.
rezai milad
جامعه کشمکشی میان فرد و دیگریست. کشمکشی یکباره، که در آن پیروزی در دم شرط است. هیچکس به دیگری گردن نمینهد. بردگان هم کینههایی خونین در سر میپرورانند. پنداشت پیروزی و بقا برای آدمی بیآنکه کارزار و ستیزی در میان باشد میسر نیست. از حس وظیفه به میهن دم میزنند و هدفشان جز فرد نیست. اگر هم نیازهای فرد برطرف شود باز فرد مقدم است. درک نکردن اجتماع درک نکردن فرد است. دریا جمع قطرههاست. دم را دریافتم. از ترس اقیانوسی که جهان نام داشت اندکی رها شدم. پرخاشگر شدم. بیدلواپسی و ترس از گذشته.
rezai milad
خدایا، اگر صدای امثال من را میشنوی، یک بار هم که شده مرا شاد کن. شده یک بار در طول زندگانیام. صدایم را بشنو.
rezai milad
هرآنچه هست نکبت و عذاب این اندیشه است که تنها منام که با دیگران فرق دارم. گفتوگو برایم میسر نبود. از چه باید میگفتم؟ چطور میگفتم؟ نمیدانم.
rezai milad
آه لقمهٔ نان، ای دوزخ، اصیلترین درد بشر، دردی که پشتِ ده اسب باری را خرد میکنی...
rezai milad
جامعه. خیال کردم کمکم دارم ته و تویش را درمیآورم. جامعه کشمکشی میان فرد و دیگریست. کشمکشی یکباره، که در آن پیروزی در دم شرط است. هیچکس به دیگری گردن نمینهد.
همچنان خواهم خواند...
اگر ده میلیون نفر روزانه سه دانه برنج از بشقابشان بیفتد میدانید روزانه چند کیسه برنج به هدر میرود؟ اگر ده میلیون نفر هرکدام روزانه یک دستمال کاغذی کمتر مصرف کنند میدانید چند درخت زنده میماند؟ حقایق و آمارهای علمی از این دست هم همیشه مرا میآزرد. هرگاه دانهٔ برنجی میافتاد یا فین میکردم عذاب وجدان میگرفتم. حس میکردم باعث افتادن صدها درخت و به هدر رفتن صد من برنجام.
همچنان خواهم خواند...
هر وقت ازم میپرسیدند تو چه میخواهی دستپاچه پاسخ میدادم: «هیچچی.» در کل فرقی هم نمیکرد. هیچ چیز خوشحالم نمیکرد. هر که هم هر چیزی به من میداد، هر چقدر هم خلاف میلم بود دست رد به سینهاش نمیزدم. از چیزی که بدم میآمد نمیتوانستم بگویم: «خوشم نمیآد.» چیزی را هم که خوشم میآمد دودل و دزدکی میچشیدم، انگار که تلخ است. از هر دو مورد هم فراری بودم.
NeginJr
هر وقت ازم میپرسیدند تو چه میخواهی دستپاچه پاسخ میدادم: «هیچچی.» در کل فرقی هم نمیکرد. هیچ چیز خوشحالم نمیکرد. هر که هم هر چیزی به من میداد، هر چقدر هم خلاف میلم بود دست رد به سینهاش نمیزدم. از چیزی که بدم میآمد نمیتوانستم بگویم: «خوشم نمیآد.»
NeginJr
نباید زیاد توی چشم باشم. اصلاً نباید چیزی باشم؛ مثل باد، مثل آسمان.
NeginJr
اژدها. مردم بیشتر تلاش بر پنهانساختن آن رویشان دارند ولی خدا نکند بیرون بزند. و آنگاه خشم در چشمبرهمزدنی درون آدمی را برملا میکند. همچون گاوی بیخیال که در چمنزار میچرد و بهناگاه دمش را تازیانهوار برای کشتن خرمگسی به پهلویش میکوبد. دیدنش آسان نیست. دانستنِ اینکه این غریزه از پیشنیازهای آدمی برای بقاست از خود ناامیدم میکرد.
NeginJr
با وجود ترس کشندهام از نسل بشر نتوانستم دست رد به سینهٔ جامعهیشان بزنم.
NeginJr
نمیدانستم خوشبختام یا نه. مردم پیش از این بارها در همان کودکی به من گفته بودند چه بخت بلندی دارم ولی حس میکردم در آتشام. میدانم آنان که مرا خوشبخت میخواندند هزاران بار از من خوشبختتر بودند. گاهی حس میکردم بارِ ده نگونبخت را بر دوش من نشاندهاند، که اگر سر سوزنی از آن بر دوش کناردستیام بود به سیم آخر میزد و آدم میکشت.
NeginJr
پیشانی متوسط، چین و چروک پیشانی متوسط. ابروهایش هم متوسط است. چشمها، بینی، دهان، چانه. تنها از احساس تهی نیست، حتی یادی هم در ذهن نمیگذارد. مناش ریخته.
NeginJr
داشتم محترم میشدم. محترمشدن من یکی را میترساند. به نظرم آدم محترم کسی بود که خوب دیگران را فریب میداد
کاربر ۴۳۴۳۱۶۹
هر وقت ازم میپرسیدند تو چه میخواهی دستپاچه پاسخ میدادم: «هیچچی.» در کل فرقی هم نمیکرد. هیچ چیز خوشحالم نمیکرد.
کاربر ۴۳۴۳۱۶۹
حجم
۸۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۸۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومان