بریدههایی از کتاب نه آدمی
نویسنده:اوسامو دازای
مترجم:مرتضی صانع
ویراستار:امیر معدنیپور
انتشارات:انتشارات کتاب فانوس
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۰۰ رأی
۴٫۱
(۱۰۰)
همیشه پیش دیگران ترسخورده بودم. از آنجا که پیش آنها اعتمادبهنفسی برای بودن و صحبت کردن نداشتم، دردهای تنهاییام را در صندوق سینه مُهر و موم میکردم. خاکشان میکردم تا نکند فاش شوند.
کاربر ۴۳۴۳۱۶۹
چطور دردشان اصیل است؟ من میگویم اینان چنان خودشیفته شدهاند که حتی به خودشان هم اجازهٔ شک در زندگی عادی و بهنجارشان را نمیدهند. اگر حق با من باشد دردشان درد نیست. عوامترینِ عواماند.
کاربر ۴۳۴۳۱۶۹
جامعه یعنی چه؟ جمع آدمها؟ بنیان این جامعه کجاست؟ همیشه فکر میکردم جامعه جایی خشک و خشن است
کاربر ۴۳۴۳۱۶۹
جامعه کشمکشی میان فرد و دیگریست. کشمکشی یکباره، که در آن پیروزی در دم شرط است. هیچکس به دیگری گردن نمینهد.
کاربر ۴۳۴۳۱۶۹
از ترس اقیانوسی که جهان نام داشت اندکی رها شدم.
کاربر ۴۳۴۳۱۶۹
بیشمار نژند در جهان هست. بیراه نیست میگویند جهان فقط و فقط آدم غمگین میپرورد.
کاربر ۴۳۴۳۱۶۹
زندگی گروهی از نشدنهاست.
Serein
رخت تحصیل به تن دارد و دستمال سپیدی از جیب سینهاش بیرون زده. روی صندلی حصیری نشسته، پاهایش را روی هم انداخته و لبخند میزند؛ نه از آن لبخندهای چروک بوزینهوار، بلکه نخودی و هوشمندانه، که لبخند آدمیزاد نیست و آشکارا چیزی کم دارد. خون درش نیست یا به قولی شاید جان ندارد. از گنجشک سبکتر است. کاهیست در توفان، پَروزن و تبسمکرده. چکیدهٔ همهٔ احساسات ساختگیست. وانمود، ریا، تظاهر؛ هیچکدام به گردش نمیرسند. شیکوپیکبودنش هم کمکی نمیکند. اگر ریز نگاه کنید چیز آزاردهندهای در این جوان خوشپوش مییابید. هرگز زیبایی اینچنین گیجکنندهای ندیده بودم.
همچنان خواهم خواند...
هرچه بیشتر روی چهرهٔ خندانش دقیق شوید بیشتر میترسید. درمییابید هرگز چهرهٔ خندانی نیست. اندک نشانهای از شادی به بیننده القا نمیکند. اگر باور ندارید به مشتهای سخت گرهشدهاش نگاه کنید. هیچ آدمی نمیتواند با مشتهایی آنچنان گرهکرده از ته دل لبخند بزند. آدمیزاد نیست، میمون است. بوزینهای با نیش باز. لبخندش تنها خطوط کریه چهرهاش را به هم میرساند
همچنان خواهم خواند...
رنجهایی که شبهای پیاپی کشیدهام دوزخی از شکنجههای رنگارنگ برایم به ارمغان آورده. شاید عادی نباشد ولی این زخم هرچه گذشته نزد من از تن و جان گرامیتر شده و دردش در گوشم زمزمهٔ محبت خوانده.
ne145gy
ولی درست متوجه نمیشوم اطرافیانم چطور به زندگی ادامه میدهند و یک به یک پشت احزاب سیاسی درمیآیند بیآنکه دیوانه شوند، وا بدهند، غرق ناامیدی شوند و خودشان را راحت کنند؟
ne145gy
میدونی، خیلی سال پیش یه ایرانیه بوده... اصلاً ولش کن. میگه: مِی خور که به زیر گِل بسی خواهی خفت، بی مونس و بی رفیق و بی همدم و جفت، زنهار به کس مگو تو این راز نهفت: هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت...
m_
جامعه کشمکشی میان فرد و دیگریست. کشمکشی یکباره، که در آن پیروزی در دم شرط است.
f.z
او هم زیر بار آدم بودن کمر خم کرده بود
f.z
زندگی آدمی سرشار از لحظات ناب و والایی از چندرنگیست که میشود گفت باشکوه است.
f.z
من میگویم اینان چنان خودشیفته شدهاند که حتی به خودشان هم اجازهٔ شک در زندگی عادی و بهنجارشان را نمیدهند
f.z
از آنجا که پیش آنها اعتمادبهنفسی برای بودن و صحبت کردن نداشتم، دردهای تنهاییام را در صندوق سینه مُهر و موم میکردم. خاکشان میکردم تا نکند فاش شوند. ادای آدمهای خوشبین را درآوردم و عاقبت از خود تلخکی تراز اول ساختم.
پیش خودم میگفتم تا وقتی میتوانم آنها را بخندانم همه چیز خوب است. اگر خوب کارم را انجام بدهم شاید پایشان را از کفشم بیرون بکشند و برایشان مهم نباشد که ازشان فاصله گرفتهام. نباید زیاد توی چشم باشم. اصلاً نباید چیزی باشم؛
نگار
بیراه نیست میگویند جهان فقط و فقط آدم غمگین میپرورد. ولی فرقشان با من در این است که آنها شانه به شانهٔ اجتماع با اندوهشان سرشاخ میشوند. اجتماع هم بیکموکاست با آنها همدلی میکند و به دادشان میرسد. اندوه من ریشه در بدکرداری خودم دارد. احدی در آن شریک نیست. اگر دهان به اعتراض میگشودم، شده خردواژهای سرسری، همین اجتماع، و نه تنها کپور، شاکی میشدند که «چه رویی داری.»
Emmanuel
جامعه یعنی چه؟ جمع آدمها؟ بنیان این جامعه کجاست؟ همیشه فکر میکردم جامعه جایی خشک و خشن است ولی هوریکی که ازش صحبت میکرد خواستم بگویم: «منظورت از جامعه خودتی، نه؟» ولی نگفتم. نخواستم ناراحتش کنم.
جامعه این چیزا رو برنمیتابه.
جامعه چیه؟ تو خودت برنمیتابی، نه؟
اگه همچین کارایی بکنی جامعه رنجت میده.
منظورت از جامعه خودتی، نه؟
پیش از آنکه بفهمی جامعه دکت میکنه.
جامعه دکم نمیکنه، تو دکم میکنی.
Emmanuel
آوازش (میبخشید، آواز تکتکِ آدمیان) لبریز از پیچیدگیهای دستنیافتنی و پر از سربستگیهای بیگانه است.
Emmanuel
حجم
۸۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۸۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومان