بریدههایی از کتاب جهان مکتوب
۳٫۹
(۳۹)
از زمان مرگ مارکس و اِنگلس، مانیفست نهتنها در میان انقلابیونی همچون لنین، بلکه در میان هنرمندان نیز ستایشگرانی پیدا کرده بود. نیروی غریب این متن، با درهمآمیزی تاریخ و دعوت به اقدام، برای هنرمندانی که میخواستند چهرهٔ هنر را تغییر دهند جذاب بود. مانیفستهای هنری در ابتدا با تردید و سپس با جسارت بیشتر در سراسر اروپا ظاهر شدند. انتشار این مانیفستها ابتدا با ناتورالیسم و سمبولیسم آغاز شد و در ادامه به فوتوریسم و دادائیسم رسید.
طلا در مس
«شبحی در حال تسخیر اروپاستشبح کمونیسم.» اشاره به جهان ارواح سرآغاز شومی بود و گویی مانیفست در تلاش برای پراکندن وحشت بود و از نقش خود بهعنوان یک شبح ترسناک لذت میبرد (نخستین ترجمهٔ انگلیسی با این هشدار آغاز میشد: «لولوخورخورهٔ وحشتناکی در سراسر اروپا در گشتوگذار است.»). اما در واقعیت عکس قضیه صادق بود. مارکس و اِنگلس از بودن در میان سایهها و ترساندن بچهها همچون قصههای پریان خسته شده بودند. میخواستند دنیای ارواح، لولوخورخورهها، توطئهها و ترورها را پشت سر بگذارند و به نیرویی آشکار و مشروع بدل شوند. این وظیفهای بود که برعهدهٔ مانیفست قرار داشت، اینکه کمونیسم را از یک شبح به چیزی واقعی مبدل کند.
طلا در مس
گوته تجربهٔ خود را اینچنین خلاصه کرد: «تا زمانی که انسان خود را (۵۳۸) از هرسو در محاصرهٔ آب نبیند، تصوری از جهان ندارد.» چهل سال بعد، او دو واژهٔ «جهان» و «ادبیات» را در یک اصطلاح واحد کنار هم میگذاشت.
طلا در مس
در اوج شگفتی، متوجه شدم یکی از اولین کارهایی که گوته هنگام ورودش به این جزیره انجام داده دیدار از باغهای گیاهشناسی برای پرداختن به یک دغدغهٔ ذهنی قدیمی بوده: پیدا کردن «گیاه نخستین» یا گیاه آدم و حوا که به باور او منشأ سایر گیاهان بود. بهجای پذیرش طبقهبندی کارل لینه، گیاهشناس سوئدی، و دستهبندیهای عالی گونههای مختلف گیاهان، گوته مصمم بود تا تمامی گیاهان را به یک منشأ واحد ربط دهد. او میپرسید: «ما از کجا میدانیم که یک گیاه گیاه است؟» زیرا تصوری از آنچه گیاه است و هستی گیاه داریم. این گیاه اولیه چیزی بود که گوته، در جستوجوی آن، چند ساعتی را در باغهای گیاهشناسی پالرمو به مقایسهٔ گونههای مختلف گذراند.
طلا در مس
سروانتس پی برده بود که تکثیر داستانها از طریق چاپ بهمعنی آن بود که افراد بیشتری جهان را از دریچهٔ ادبیات مینگریستند. از یک نظر، همه دن کیشوت بودند و با وجود اینکه مستقیماً ادای قهرمانان را درنمیآوردند، سرهایشان از طرحها و کاراکترهای داستانی انباشته بود. جهان داشت از ادبیات پر میشد و در این جهان این موضوع اهمیت زیادی داشت که شما چه چیزی میخوانید و چگونه میخوانید.
طلا در مس
هزار و یک شب از توصیف بازار لذت میبرد، زیرا بازار محیطی بود که در آن این مجموعهداستان آوازه و جایگاه خود را پیدا کرد. این مجموعه که برای مخاطبانی گستردهتر از مخاطبان ادبیات درباری به وجود آمده بود برای فروش در بازار زاده شده و در میان بازرگانان کالایی محبوب بود.
طلا در مس
سبیاس [یکی از شاگردانش] خندید و گفت: «فرض کن که ما چنین ترسی داشته باشیم سقراط و سعی کن ما را متقاعد کنی؛ یا در عوض فرض کن که ما نترسیدهایم، بلکه شاید کودکی درون ماست که او چنین ترسی دارد. بیا سعی کنیم او را متقاعد کنیم که از مرگ جوری نترسد که گویی یک لولوست.» سقراط گفت: «آه، باید هر روز برایش ورد بخوانی تا ترسش بریزد.»
طلا در مس
فلسفه چیزی غیر از آمادگی برای مردن نیست.
طلا در مس
تحول کتاب مقدس عبری از متنی بنیادین به متنی مقدس و تبدیل شدن آن از متنی که ریشه در قلمرو داشت به متنی که میتوانست در تبعید نیز کارایی داشته باشد نیز یکی از دلایل بقای آن است، درحالیکه حماسهٔ گیلگمش زیر خروارها خاک مدفون شد. کتاب مقدس عبری به این خاطر بقا یافت که به سرزمین، پادشاهان و امپراتوریها وابسته نبود؛ این متن میتوانست بدون آنها کارایی داشته باشد و پرستندگانی را به وجود آورد که میتوانستند آن را هرجا میخواهند ببرند.
طلا در مس
تصویر خاخام طوماربهدست که در حال روخوانی متنی مقدس برای جمعیتی است برای ما بسیار آشناست. اما همچون سایر چیزها، این عمل آشنا نیز باید ابداع میشد و ابداع آن به دست کاتبی به نام عزرا در بازگشتش به اورشلیم صورت گرفت. روخوانی عزرا بود که یهودیت را بهشکلی که میشناسیم به وجود آورد
طلا در مس
مجموعهنوشتههای عبری را ملتی به وجود آورده بود که مدتها در تبعید بودند.
طلا در مس
اختراع خط سیر تکامل بشر را به دو دوره تقسیم میکند: دورانی که در آن هیچچیز دستیاب و فهمپذیر نیست و دورانی که در آن به اذهان و عقول دیگران دسترسی داریم.
طلا در مس
نویسندگان با بیپروایی تمام این داستان را بنابه اوضاع و احوال محلی خود تعدیل کردند. در نسخهٔ یونانی ادعا میشد (۷۶) که اسکندر نه فرزند فیلیپ که پسر آخرین فرعون مصر بوده است. در شاهنامهٔ فردوسی (۷۷) او فرزند داراب، پادشاه ایرانی، معرفی شده که یک شاهدخت یونانی را به زنی گرفته است. ادبیاتْ اسکندر را، چنانکه آرزویش بود، به جهانوطنترینِ پادشاهان شرق بدل کرد.
طلا در مس
اسکندر با یک حسرت از جهان رفت: داستان زندگی او هنوز نوشته نشده بود. با وجود اینکه او بیش از هرکس دیگری در تاریخ به هومر خدمت کرد، چیزی تراژیک در رابطه با ازخودگذشتگی او نسبت به این شاعر وجود داشت، زیرا آنچه او واقعاً میخواست صرفاً دنبالهروی از قهرمانان هومر نبود، بلکه میخواست کسی همچون یک هومر روایتگر کشورگشاییهای او شود.
طلا در مس
با وجود اینکه شاه پارسی دیگر تهدیدی به شمار نمیرفت، اسکندر بهدنبالِ او رفت. آیا امیدوار بود که انتقام قتل پدرش را بگیرد؟ او در قبال مادر، دختران و همسر داریوش (۴۱) رفتار انتقامجویانهای از خود بروز نداده و با آنان با کمال احترام برخورد کرده بود. نه، اسکندر هنوز سودای زنده کردن دوبارهٔ حماسهٔ موردعلاقهاش را در سر داشت. میخواست با داریوش در نبردی تنبهتن روبهرو شود و همانطور که آشیل هکتور را شکست داد، بر او چیره شود. متأسفانه این آرزو هرگز برآورده نشد. داریوش را یکی از فرماندهان خودش (۴۲) به قتل رساند و تنها جسدش برای اسکندر ماند. اسکندر بر پیکر حریف ارزشمندش (۴۳) سوگواری کرد و با خشم قاتلی را که او را از پیروزی هومریاش محروم کرده بود به دام انداخت و مجازات کرد.
طلا در مس
وقتی غزه را فتح کرد، (۳۸) حاکم نافرمانش باتیس را که در برابر پیشنهاد تسلیم مسالمتآمیز مقاومت کرده بود کشت و پیکرش را به دور شهر کشید، درست همانطور که آشیل پیکر هکتور را دور دیوارهای تروآ کشیده بود.
طلا در مس
اسکندر مقدار زیادی غنیمت به چنگ آورد و همچنین مادر، دختران و همسر داریوش را به اسارت گرفت. آیا او همسر داریوش را همچون آندروماک، همسر هکتور قهرمان تروآیی تصور میکرد؟
طلا در مس
: اسکندر به آسیا آمده بود تا قصههای جنگ تروآ را احیا کند.
طلا در مس
تمام نسخههای اولی از هزار و یک شب از جمله طولانیترین آنها، که دستنویسی سوری است، با دست روی کاغذ به تحریر درآمده و هیچیک چاپی نیستند. این موضوع باعث شگفتی است که جهان عرب، علیرغم اشتیاق خود در پذیرفتن کاغذ و به دست آوردن راز تولید آن، از خود علاقهمندی چندانی به چاپ نشان نداده بود فناوریای که در چین پیوند نزدیکی با کاغذ داشت. یکی از دلایل این بود که خط عربی سرهم و بههمپیوسته بود و همین مسأله ثبت حروف را به صورت جداگانه دشوارتر میساخت. محرران عرب نیز تکنیکی کارآمد برای کاهش خطاهای مربوط به نسخهبرداری ابداع کردند.
محمد طاهر پسران افشاریان
کسانی که خود قادر نبودند در جنگ (۳۷۷) شرکت کنند میتوانستند در عوض به کلیسا پول بدهند و درعینحال گناهانشان بخشیده شود. هر اهداکننده تکهکاغذی دریافت میکرد که روی آن جزئیات مربوط به نام، تاریخ و فهرست گناهان بخشودهشدهاش درج شده بود؛ کسانی که بهاندازهٔ کافی جیبشان پر بود میتوانستند تمام گناهان خود را پاک کنند. فقط لازم بود تکهای کاغذ پوستی (۳۷۸) نزد کشیشی اعترافشنو ببرند که مراسم بخشایش را برگزار میکرد و پس از آن از بار تمامی گناهانشان رها میشدند. این ظهور آمرزشنامه بود و برای هرکس با اندک قوّهٔ دوراندیشی مشخص بود که کلیسا بهزودی خواهد توانست آمرزشنامههای بسیاری را بفروشد.
rachel
حجم
۴٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۰۶ صفحه
حجم
۴٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۰۶ صفحه
قیمت:
۲۲۷,۰۰۰
۱۵۸,۹۰۰۳۰%
تومان