بریدههایی از کتاب نیلوفر و مرداب
۳٫۷
(۱۷۳)
با ذهنآگاهی میتوانیم این واقعیت را کشف کنیم که آن شرایط شادی،که هماکنون در اختیار داریم، برایمان کافی است؛ نهتنها کافی است که حتی بیش از آن است که برای شادکامی بدان نیاز داریم. با ذهنآگاهی میفهمیم تجربهٔ شادی در همین لحظه نیز امکانپذیر است. حتی راهرفتن شما میتواند بهمثابهٔ یک جشن باشد. هنگامی که آگاهانه نفس میکشید نیز همینطور است. درواقع، زمانی که آگاهانه مینشینیم در حال جشنگرفتن هستیم. آری، ما زندگی را جشن میگیریم.
Sajjad
شیوههای ذهنآگاهی بهمعنای آگاه بودن از هر کاری است که شما هرروز انجام میدهید؛ برای آنکه هر لحظه را که همچون هدیه به شما ارزانی شده است عمیقتر زندگی کنید.
Sajjad
شعر اینچنین بود:
صبح امروز وقتی بیدار میشوم لبخند میزنم.
بیستوچهار ساعت برای زیستن در اختیار دارم.
قسم میخورم که این ساعات را عمیقاً زندگی کنم
و یاد بگیرم که به موجودات پیرامونم با دیدگانی آکنده از شفقت بنگرم.
این یک شعر چهارخطی است. هنگامی که آگاهانه نفس میکشید، خط اول شعربرای نخستین عمل دم است؛ خط دوم شعربرای بازدم است؛ خط سوم شعر دوباره برای دم است؛ خط چهارم شعربرای بازدم است. درحالیکه آگاهانه نفس میکشید از این شعربهره میگیرید تا تمام توجهتان را روی معنای کلمات آن متمرکز کنید.
Sajjad
بسیاری از ما با یک عجلهٔ بیپایان زندگی میکنیم و نمیتوانیم از گامهای خود لذت ببریم. هر زمان که بتوانیم لحظهای درنگ کنیم و توجه کامل و تمرکزمان را به نفسکشیدن و گامبرداشتن خود معطوف کنیم، میتوانیم آرامش و لذت را احساس کنیم و با شگفتیهای زندگی بهدرستی ارتباط داشته باشیم.
Sajjad
ذهنآگاهی به ما کمک میکند در همین لحظه و همین جایی که هستیم، آن شرایط شادی فراوانی را که در اختیارمان است، شناسایی کنیم و از آنها بهره ببریم.
Sajjad
ذهنآگاهی توانایی و نیرویی است که میتوانید در تمام طول روز و در طی انجام هر کاری آن را خلق کنید. میتوانید با ذهنآگاهی ظرفها را بشویید، شام بپزید، کف اتاق را پاک کنید، و با شرایط شادی و لذت بسیاری که هماکنون در اختیار شماست ارتباط برقرار کنید. شما یک هنرمند واقعی هستید چراکه میدانید چگونه لذت و شادی را در هرزمانی پدید آورید
Sajjad
هنگامی که آگاهانه نفس میکشیم، عمل دم و همچنین بازدم میتوانند شادیآور باشند. بهراستی میتوانید لذتبردن از تنفستان را آغاز کنید.
Sajjad
یکی از راههای مراقبت از رنج این است که بذری را شکوفا کنیم که سرشتش در تضاد با آن رنج باشد. همانطور که هیچچیزبدون متضادش وجود ندارد، اگر درون شما بذر تکبر وجود دارد پس حتماً بذر شفقت هم هست. درون هر یک از ما بذر شفقت وجود دارد. اگر هر روز تمرینهای ذهنآگاهی شفقت را به کار ببرید، بذر شفقت درون شما جوانه میزند و سپس نیرومند میگردد. شما فقط نیاز دارید بر این نکته تمرکز کنید، آنگاه بذر شفقت بهمنزلهٔ توانایی قدرتمندی در مقابله با رنجها خود را مینمایاند. بهطور طبیعی، هنگامی که بذر شفقت در درون شما جوانه زند و نیرومند گردد، بذر تکبر ضعیف میگردد و خشک میشود. مجبور نیستید با تکبر خود بجنگید یا آن را سرکوب کنید. ما میتوانیم بهطور گزینشی بذرهای مثبت درونمان را آبیاری کنیم و از آبیاری بذرهای منفی خودداری کنیم
Sajjad
اما دیشب دریافتم که اکنون هیچچیزبرای از دست دادن ندارم. به دور از هیاهو، در جنگل زیر درختی نشسته بودم و هیچگاه در زندگیام تا بدین پایه احساس امنیت نکرده بودم. دیگر کسی نمیخواهد جانم را بگیرد زیرا دیگر هیچ قدرت، ثروت، و جواهراتی ندارم که بخواهند آن را از من بگیرند. دیگر هیچچیزی ندارم. بااینهمه، اکنون من همهچیز دارم؛ چراکه اکنون چنین رهایی و شادی عظیمی را تجربه میکنم. این است دلیل برزبان آوردن آن کلمات. اگر کسی را آزردم، پوزش میطلبم.»
Sajjad
اکنون شیوهٔ رهاکردن گاو را در نظربگیرید. یک برگه کاغذ بردارید و نام گاوهایتان را یادداشت کنید؛ درواقع، هر آن چیزی را که فکر میکنید برای «خوب زیستن» و شادیتان تعیینکننده است. شاید بتوانید این هفته رهاکردن تنها یکی از آنها را آغاز کنید. شاید هم بتوانید دو تا از آنها را رها کنید. و شاید فرایند رهاکردن هر کدام از آنها یک سال یا بیشتر طول بکشد. هرچه بتوانید گاوهای بیشتری را رها کنید، شادترخواهید بود و بیشتر لذت خواهید برد.
Sajjad
اولین روش برای خلق لذت و شادی این است که باید چیزهای بسیاری را دور بیندازید. درواقع، باید از چیزهای بسیاری فاصله بگیرید و آنها را پشتسربگذارید. گونهای از لذت است که با «رهاکردن» پدید میآید. بسا چیزها که ما خود را به آنها مقید، متعهد، و ملزم کردهایم و اعتقاد داریم این موارد برای بقا، امنیت و شادی ما ضروری هستند. بسیاری از این موارد ـبهعبارتی، اعتقادات ما به ضرورت مطلق این مواردـــــ واقعاً موانعی بر سر راه تجربهٔ لذت و شادی هستند.
گاهی فکرمیکنید داشتن حرفهای خاص، مدارک تحصیلی، درآمد، خانه، یا شریک زندگی برای تجربهٔ شادی تعیینکننده است و بدون آنها نمیتوانید به زندگی ادامه دهید، اما میبینید حتی زمانی که آنها را به دست آوردهاید همچنان رنج میکشید
Sajjad
آن زمان که راهبی جوان بودم در شگفت بودم که چرا بودا، حتی پس از آنکه به روشنی رسید، همواره به تمرینهای ذهنآگاهی و مراقبه مشغول بود. اما اکنون دلیل کار او به اندازهٔ کافی برایم روشن است. شادی نیز مانند هرچیز دیگری ناپایدار است. همانطور که بیان کردیم، هیچچیز بدون غذا زنده نمیماند. برای آنکه شادی خود را وسعت ببخشیم و تجربهٔ آن را تکرار کنیم باید یاد بگیریم که چگونه بذر شادی را آبیاری کنیم و آن را پرورش دهیم. اگرندانید که چگونه از گُل شادیتان نگهداری کنید و آن را پرورش دهید، این گُل خواهد پژمرد.
Sajjad
روش تجربهٔ شادی و لذت بسیار ساده است. آگاهانه نفس بکشید و ذهن و بدن را در لحظهٔ حال هماهنگ کنید. سپس با قراردادن خود در وضعیت تجربهٔ زندگی اینجایی و اکنونی اطراف خود را بازشناسید. سپس با شناسایی تمام عوامل مثبتی که در لحظهٔ حال در اختیار شما قرار دارند میتوانید شادی و لذت را تجربه کنید.
Sajjad
صدفهایی هستند که در اعماق دریا زندگی میکنند و هیچ چشمی هم برای دیدن ندارند. این صدفها هرگزپهنهٔ آبی آسمان یا نور ستارگان دوردست را ندیدهاند. اما ما میتوانیم ببینیم. میتوانیم پهنهٔ آبی آسمان زیبای بالای سرمان را ببینیم. اما بیشتروقتها قدردان نعمتها و داشتههایمان نیستیم و آنها را نادیده میگیریم. شادیهای در دسترس از حد شمار خارجند، حتی
خیلی بیشتر از آنچه من و شما در همین لحظه و همین جایی که هستیم برای تجربهٔ شادکامی نیاز داریم. اگر قادر هستید کتابی را بخوانید، اگر قادر هستید این کلمات را بخوانید و معنای آنها را درک کنید، هماکنون از بسیاری
از افراد دیگر خوشاقبالترید.
Sajjad
آموزهای بودایی در کتاب سالاتا سوتا است که آن را با نام «تیر» میشناسند. [مراد از تیر همان تیری است که از کمان رها میشود.] این آموزه میگوید اگر تیری به شما اصابت کند، در آنجایی که به بدن شما اصابت کرده است احساس درد خواهید کرد. حال اگر تیر دومی بهسمتِ شما بیاید و دقیقاً به همان نقطهٔ قبلی برخورد کند، شدت درد شما نهتنها دو برابر نمیشود که حداقل ده برابربیشتر میشود.
Sajjad
اتفاقات ناخوشایند و ناخواسته نظیر «طرد شدن ازسوی دیگران»، «از دست دادن چیزی ارزشمند»، «رد شدن در امتحانهای مهم»، و «مصدوم شدن در تصادفات» که گاهی در زندگی رخ میدهند، مانند آن اولین تیر هستند که سبب مقداری درد میشوند. اما دومین تیر را خودمان شلیک میکنیم که همان واکنشها، داستانپردازیها، و اضطرابهای ما نسبت به اتفاقات ناخوشایند و ناخواستهای است که برای ما رخ دادهاند. تمام این موارد، دامنهٔ رنجهای ما را وسعت میبخشند. بیشتر اوقات بزرگترین فاجعهای که عمیقاً خود را در اندیشهٔ آن غرق میکنیم اصلاً اتفاق نیفتاده است.
Sajjad
باید تمرین کنیم آنچه را فرانسویها «بدبختـیهای کوچک» مینامند از خود دور کنیم و تواناییها و نیروی خود را صرف پذیرفتن و تسکین دردهای واقعیِ برآمده از بیماریها و فقدان عزیزان کنیم؛ چراکه برخلاف رنجها و بدبختیهای کوچک، این رنجهای عظیم اجتنابناپذیرند.
Sajjad
رنجهایمان دوام میآورند و زنده میمانند به این دلیل است که خوراک آنها را تأمین میکنیم.
نگین هستم یک عدد فرفری
بودا میگفت اگر بتوانیم رنجهایمان را شناسایی کنیم و در آغوش بگیریم و عمیقاً به ریشههای آن بنگریم، آنگاه میتوانیم عاداتی را که مایهٔ رنجها هستند، ترک کنیم و، در همان زمان، راهی بهسوی شادی بیابیم.
zargOl
«هیچچیزپایدار نیست، حتی جنگ. پس روزی به پایان میرسد.»
zargOl
حجم
۳۳۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۹ صفحه
حجم
۳۳۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۹ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۴۹,۰۰۰۳۰%
تومان