بریدههایی از کتاب غروب فاطمی
۴٫۷
(۹)
نبش قبر فاطمه علیهاالسلام
به دست زنان مسلمان!!چه فکرهایی که سقیفه به کار میگیرد!
با غضب امیرالمؤمنین علیهالسلام عدهای بازگشتند، اما ابوبکر و عمر همراه اصحابشان به بقیع رفتند و کنار چهل قبر تازه ایستادند. ابوبکر با نگاهی به قبرها گفت:
از زنان مسلمان افراد مورد اطمینانی را بیاورید تا این قبرها را نبش کنند و جنازه فاطمه را پیدا کنیم و از قبر بیرون بیاوریم و بر آن نماز بخوانیم و بار دیگر او را به خاک بسپاریم تا بتوانیم در آینده قبرش را زیارت کنیم!!!
پناه
عمر که هنوز در فکر چاره بود گفت:
این کار در اثر کینهای است که در دل داری... به خدا قسم، قصد کردهام قبر فاطمه را نبش کنم و بر بدنش نماز بخوانم! اکنون قبر فاطمه را نبش میکنم و بر جنازهاش نماز میخوانم!!
پناه
بگذار مردم دنیا در حسرت بمانند؛
بانوی بانوان میرود
و کروبیان منتظر قدوم اویند.
لحظاتی تا اذان مغرب باقی مانده بود که پیامآوران الهی با دعوتنامه پروردگار کنار بستر فاطمه علیهاالسلام حاضر شدند.
جبرئیل نازل شد و عرض کرد: «ای حبیبه حبیب خدا و ای ثمره قلب او، خداوندِ سلام بر تو سلام میرساند. امروز به درجات بالا و بهشت ابدی ملحق خواهی شد».
سپس میکائیل نازل شد و همان سخنان جبرئیل را عرض کرد. آنگاه گروههایی از اهل آسمان به استقبال حضرت آمدند. سپس پیامبر صلیاللهعلیهوآله همراه جبرئیل آمد در حالی که میفرمود: «دخترم، بیا که آنچه پیش روی توست برایت خیر است».
پناه
حتی اگر فاطمه باشد!
آغاز شد! هجوم اول
به خانه وحی!!
اولین مرحله این تصمیم چنین آغاز شد که عمر به دستور ابوبکر بر در خانه امیرالمؤمنین علیهالسلام آمد و گفت: برای بیعت بیرون میآیید یا این خانه را با کسانی که در آن هستند آتش بزنم!
به او گفتند: «در این خانه فاطمه علیهاالسلام و فرزندان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هستند»! عمرگفت: «هر چند فاطمه در خانه باشد»! اینجا بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
من قسم یاد کردهام جز برای نماز عبا بر دوش نیندازم، تا زمانی که قرآن را تنظیم نمایم. من در حال جمع قرآن هستم که آن را کنار گذاشتهاید و دنیا شما را از یاد آن مشغول کرده است.
😍Mobina😍
کودتای غصب غدیر،
فرماندهی میخواست که پا بر تمام قوانین انسانی بگذارد؛
گذشته از دستورات الهی!
کسی که به هیچ قانونی پایبند نباشد
و فقط در فکر اهداف خود باشد!!
Ava
عمر میخواست سند اعتراف سقیفه درباره فدک را از حضرت زهرا علیهاالسلام بگیرد،
به هر قیمتی!! او با جسارتی عظیم دست به این اقدام زد که پردهای سیاه بر تاریخ مسلمانان کشید.
او قدمی جلو آمد و چنان سیلی به صورت حضرت زد که گوشوارهاش شکست. سپس با لگد به گونهای زد که بانوی پهلو شکسته در اثر این جسارت در میان کوچه بر زمین افتاد!
آنگاه نوشته را از دست فاطمه علیهاالسلام گرفت و آب دهان بر آن انداخت و نوشتههایش را پاک کرد. سپس ورقه را پاره کرد و گفت:
این سرزمینی است که پدر تو هم با اسب و لشکر آنجا را فتح نکرده است! بیا کوهها را بر گردن ما بگذار! حضرت زهرا علیهاالسلام در حالی که به شدت درد میکشید، با چادر خاک آلود به سختی از زمین برخاست و خطاب به عمر فرمود:
چه خبر است؟! خدا به تو مهلت ندهد و تو را بکشد، و شکمت را پاره کند همان گونه که سَنَد مرا پاره کردی.
سپیده دم اندیشه
سیاهترین روز تاریخ رقم خورد!
سپیده دم اندیشه
:آنچه پیش روی شماست
سقیفه... هجوم
مادر... پسر... آتش
خانه اشک... درد... آه
زهرای من... خداحافظ
سپیده دم اندیشه
ای آخرین یادگار فاطمه علیهاالسلام
تا روز انتقام
چشم به راهیم
سپیده دم اندیشه
خدایا، تو شاهد باش...
نیمه شب، غریبانه، مخفیانه، سکوت!
مرتضی ش.
«من ساعتی در اتاق استراحت خواهم کرد. هنگام اذان سه بار مرا صدا بزن. اگر جواب ندادم بدان که به پیامبر صلیاللهعلیهوآله ملحق گشتهام»
مرتضی ش.
نبش قبر تنها دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآله؟!
از سقیفه انتظاری جز این نبود:
نبش قبر
پس از آتش، سیلی، لگد، تازیانه، غلاف شمشیر!
پناه
نیمه شب!
صدای ناله علی علیهالسلام هنگام غسل...
یعنی فاطمه علیهاالسلام هنوز مجروح بود!
اسماء عرض کرد: «یا علی، گریه برای این مصیبتِ عظیم و امتحانِ بزرگ حق شماست. اما چرا ناگهان و بیاختیار گریستید»؟ حضرت آنچه را که بانو از همه مخفی میکرد، آشکارا فرمود:
اسماء، کبودی سیمای فاطمه و اثر سیلی و سرخی و خونین شدن چشمانش و وَرَم بازویش را دیدم. دیدم که یکی از استخوانهایش شکسته و پیشانیاش سرخ شده است. او اینها را از من مخفی میکرد تا مرا محزون نکند.
پناه
اکنون هنگام آن بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام بدن ناموس خدا را مخفیانه غسل دهد و کفن کند و به خاک بسپارد.
ثلثی از شب گذشت و امیرالمؤمنین علیهالسلام همراه با رضوان خزانهدار بهشت، بدن مطهر بانوی بانوان را با آب و کافور بهشتی غسل داد.
سکوت همه جا را فرا گرفته بود... حسنین علیهماالسلام آب به دست پدر میدادند و اسماء ایستاده بود تا دستورات مولا را انجام دهد،
پناه
سقیفه اکنون در فکر سرپوش گذاری بر جنایات خویش بود!
مردمِ بسیاری مقابل خانه فاطمی جمع شده بودند
اما این بار برای غسل، کفن، تشییع، نماز، دفن!!
ابوذر و سلمان از خانه بیرون آمدند و خبر از تأخیر تدفین بدن مطهر حضرت زهرا علیهاالسلام دادند. عمر که علت شهادت یادگار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را به خوبی میدانست به ابوبکر گفت:
به خدا قسم، اینان فاطمه را مخفیانه دفن خواهند کرد تا ما بر سر جنازهاش حاضر نباشیم!
آن دو فهمیده بودند که اگر بازگردند همه چیز را از دست دادهاند، و باید در همان موقعیت کاری انجام دهند. لذا نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام آمدند و گفتند: «چرا جنازهاش را بیرون نمیآوری تا بر او نماز بخوانیم»؟ فرمود: فردا او را دفن میکنیم.
باورشان نمیشد با آن همه جنایت بتوانند در تشییع فاطمه علیهاالسلام شرکت کنند... باز هم تهدید کردند: «یا ابا الحسن، از ما زودتر برای نماز بر بدن دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآله اقدام نکنی»!!
پناه
آغاز شد! هجوم اول
به خانه وحی!!
اولین مرحله این تصمیم چنین آغاز شد که عمر به دستور ابوبکر بر در خانه امیرالمؤمنین علیهالسلام آمد و گفت: برای بیعت بیرون میآیید یا این خانه را با کسانی که در آن هستند آتش بزنم!
به او گفتند: «در این خانه فاطمه علیهاالسلام و فرزندان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هستند»! عمرگفت: «هر چند فاطمه در خانه باشد»! اینجا بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
من قسم یاد کردهام جز برای نماز عبا بر دوش نیندازم، تا زمانی که قرآن را تنظیم نمایم. من در حال جمع قرآن هستم که آن را کنار گذاشتهاید و دنیا شما را از یاد آن مشغول کرده است.
حضرت زهرا علیهاالسلام نیز پشت در آمد و فرمود: «قومی بد رفتارتر از شما سراغ ندارم. جنازه پیامبر صلیاللهعلیهوآله را رها نمودید و کار را بین خود تمام کردید، بی آنکه از ما دستوری بخواهید و به حق ما پایبند باشید».
f_altaha
«السلام علیکم یا اهل البیت»!
این سخن از لسان مبارک محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله
خطاب به اهل خانهای بود که
اکنون عربدهها در مقابل آن بالا رفته بود
و میخواستند به اجبار وارد شوند.
جمعیتی عظیم با هیزم مقابل خانه دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآله ایستاده بودند و نظارهگر بیحرمتی غاصبان خلافت بودند. عمر جلو آمد و در را به صدا درآورد. فضه کنیز حضرت زهرا علیهاالسلام پشت در آمد
عاشق کتاب
قرنهاست که شیعه میسوزد
برای سوختن در و دیوار خانه علی و فاطمه علیهماالسلام.
این کتاب هم مرهمی باشد
بر زخم هزار و چهار صد ساله.
هزار و اندی سال منتظریم او بیاید،
تا با ظهورش قاتلان مادر را به محاکمه کشاند؛
اولین محاکمه برای آغاز عدالت جهانی.
همچنان منتظریم، یابن الحسن!
سپیده دم اندیشه
توطئههایشان نقش بر آب شد!
برنامههایی برای تشییع و تدفین دختر پیامبر علیهاالسلام در نظر گرفته بودند تا سندی برای تحریف تاریخ بر جای گذارند که ما او را گرامی داشتیم؛ پس ما نبودهایم آن کس که خانهاش را به آتش کشیده است!!!
مرتضی ش.
خانه بیفاطمه سخت است!
مرتضی ش.
حجم
۴۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۴۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان