بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یک عاشقانه آرام | صفحه ۶۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب یک عاشقانه آرام

بریده‌هایی از کتاب یک عاشقانه آرام

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۳۱۴ رأی
۴٫۰
(۳۱۴)
هیچ‌چیز همچون اراده به پرواز، پریدن را آسان نمی‌کند. و هیچ‌چیز همچون باورِ ساده‌دلانه و صمیمانهٔ سعادت، سعادت را به محلّهٔ ما، به کوچهٔ ما، و به خانهٔ ما نمی‌آوَرَد. سعادت، شاید، چیزی نباشد اِلّا همین اعتقادِ مؤمنانه به سعادت.
ملی خانم
عاشق، تکدّی نمی‌کند. عاشق، حقارتِ روح را تَقَبّل نمی‌کند. عاشق، تَن به اعتیاد نمی‌دهد. عاشق، سرشار است از سلامتِ روح، و ایمان. عاشق، زمزمه می‌کند، فریاد نمی‌کشد.
ملی خانم
مشکل، به زندگی، معنی می‌دهد. شیرینیِ زندگی از آنجا سرچشمه می‌گیرد که تو، بر مشکلات، غلبه‌کنی. بدونِ این غلبه، زندگی‌مان خالیِ خالی‌ست.
ملی خانم
احتیاط باید کرد. همه‌چیز کهنه می‌شود، و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز. بهانه‌ها جای حسّ عاشقانه را خوب می‌گیرند.
ملی خانم
چَشمِ آن‌کس که می‌بیند، مُهم نیست پدر؛ روحِ آن‌کس که دیده می‌شود مهم است
ملی خانم
__ مغزت را با این کار، لِه می‌کنی، مرد! آوارگیِ اندیشه، دیوانه‌ات می‌کند. به چیزی ایمان بیاور، وَ مؤمن بمان! دیگر نیندیش تا شک‌کنی. فقط بندهٔ آن ایمان باش؛ بندهٔ آنچه که با قلبت قبول‌کرده‌یی. همین.
ملی خانم
پرسید: عاشقش شده‌یی؟ گفتم: عشق، نمی‌دانم چیست. بی‌تجربه‌ام. تازه‌کارم. نمی‌دانم اینطور خواستن، اسمش عشق است یا چیز دیگر. فقط، سخت می‌خواهمش. __ سختْ‌خواستن، می‌تواند عشق باشد. __ گفته‌اند: «به شرط آنکه سخت بماند، و نَرم».
ملی خانم
عاشق، بهانه نمی‌گیرد. عاشق، نِق نمی‌زند. عاشق، در بابِ زندگی، سخت نمی‌گیرد.
ملی خانم
خداوندِ خدا، پیش از آنکه انسان را بیافریند، عشق را آفرید؛ چراکه می‌دانست انسان، بدون عشق، دردِ روح را ادراک نخواهدکرد، و بدونِ دردِ روح، بخشی از خداوندِ خدا را در خویشتنِ خویش نخواهدداشت.
ملی خانم
آیا آن پیر قبادیان راست نگفت که: «همهٔ فتنه‌ها از توست، امّا جرئت سرزنش‌کردنت در من نیست»؟
ملی خانم
یک کندو عسل، به‌قدرِ یک قطره محبّت شیرین نیست.
ملی خانم
عشق، یعنی پویشِ نابِ دائمی. به سراغِ خستگانِ روح نمی‌آید. خسته‌دل نباش
ملی خانم
روزی زنبوری به من گفت: به ما آموخته‌اند که عسلی بسازیم که از جنسِ شیرهٔ گل‌ها نباشد و فشردهٔ عِطرِ گل‌ها را در خود نداشته‌باشد. __ اگر عسل واقعی بسازید، اعدامتان می‌کنند؟ __ اعدام؟ چه حرف‌ها! در میانِ همهٔ جانورانِ جهان، فقط انسان‌ها اعدام می‌شوند __ به‌وسیلهٔ انسان‌ها. دیگر هیچ جانوری اعدام نمی‌شود، و نمی‌کند.
ملی خانم
سِن، مشکلِ عشق نیست. زمان نمی‌تواند بلورِ اصل را کِدِر کند__ مگر آنکه تو پیوسته برق‌انداختنِ آن را از یاد بُرده‌باشی.
ملی خانم
عاشق، زمزمه می‌کند، فریاد نمی‌کشد.
ملی خانم
مغول‌ها، همهٔ ایران را که هنوز تصرّف نکرده‌اند.
mohamad mirmohamadi
ناگهان، ناگهان، نعره‌زنان می‌دَوَم: «مغول‌ها... مغول‌ها... مغول‌ها برگشته‌اند...» و می‌دَوَم وسط خیابان، درست روبه‌روی انتشاراتِ «طهوری»، و برسرزنان، نعره می‌کشم: «مغول‌ها، مغول‌ها... مغول‌ها آمدند...» و می‌شنوم__ همچو پژواکی__ که دیگری هم می‌گوید، و می‌شنوم که تنی چند می‌گویند، و جماعتی، و ملّتی، و تمام تاریخ فریادهای هراس‌انگیز می‌کشد که: «مغول‌ها... مغول‌ها...» و می‌بینم که مأموران، سواره و پیاده، باسپر و بی‌سپر، به مردم حمله می‌کنند، و می‌بینم که کسانی، جلوی کتابفروشی‌های آن طرفِ خیابان هم ایستاده‌اند. __ مغول‌ها، مغول‌ها... مغول‌ها، مغول‌ها...
mohamad mirmohamadi
عشقِ به دیگری ضرورت نیست، حادثه است. عشقِ به وطن، ضرورت است، نه حادثه. عشقِ به خدا ترکیبی‌ست از ضرورت و حادثه.
ملی خانم
درد، مِلکِ عاشقان است.
mohamad mirmohamadi
عاشق، تکدّی نمی‌کند. عاشق، حقارتِ روح را تَقَبّل نمی‌کند. عاشق، تَن به اعتیاد نمی‌دهد. عاشق، سرشار است از سلامتِ روح، و ایمان. عاشق، زمزمه می‌کند، فریاد نمی‌کشد.
mohamad mirmohamadi

حجم

۲۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان