بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یک عاشقانه آرام | طاقچه
تصویر جلد کتاب یک عاشقانه آرام

بریده‌هایی از کتاب یک عاشقانه آرام

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۳۱۳ رأی
۴٫۰
(۳۱۳)
عشقِ به دیگری ضرورت نیست، حادثه است. عشقِ به وطن، ضرورت است، نه حادثه. عشقِ به خدا ترکیبی‌ست از ضرورت و حادثه.
عـهــــــدیـــہ
هیچ‌وقت همه‌چیز درست نمی‌شود؛ چون تَوَقّعاتِ ما بیشتر می‌شود، و تغییر می‌کند. هیچ قلّه‌یی آخرین قُلّه نیست. رسیدن، غم‌انگیز است. «راه، بهتر از منزلگاه است.» برویم بی‌آنکه به رسیدن بیندیشیم؛ امّا، واقعاً، برویم.
shariaty
عاشق، کم است، سخنِ عاشقانه، فراوان.
Negineh_nabavi...?☠️🖤
چرا ناامیدان، دوست‌دارند که ناامیدی‌شان را لجوجانه تبلیغ‌کنند؟ چرا سرخوردگان مایلند که سَرخوردگی را یک اصلِ جهانی ازلی __ ابدی قلمداد کنند؟ چرا پوچ‌گرایان، خود را، برای اثباتِ پوچ‌بودنِ جهانی که ما عاشقانه و شادمانه در آن می‌جنگیم، پاره‌پاره می‌کنند؟ آیا همین که روشنفکران بخواهند بیماری‌شان به تن و روحِ دیگران سرایت‌کند، دلیل بر رذالتِ بی‌حسابِ ایشان نیست؟ من هرگز نمی‌گویم در هیچ لحظه‌یی از این سفرِ دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد. من می‌گویم: به امیدْ بازگردیم __ قبل از آنکه ناامیدی، نابودمان کند.
golab
«مرگ، مسأله‌یی نیست اگر به‌درستی زندگی کرده‌باشی.»
سلمی
روزگاری‌ست __ چه بد! __ که دیگر کلامِ عاشقانه، دلیلِ عشق نیست، و آوازِ عاشقانه خواندن، دلیلِ عاشق‌بودن.
shariaty
هیچ‌وقت همه‌چیز درست نمی‌شود؛ چون تَوَقّعاتِ ما بیشتر می‌شود، و تغییر می‌کند. هیچ قلّه‌یی آخرین قُلّه نیست. رسیدن، غم‌انگیز است. «راه، بهتر از منزلگاه است.» برویم بی‌آنکه به رسیدن بیندیشیم؛ امّا، واقعاً، برویم.
کاربر ۶۹۹۱۵۱۲
بهار، بیش از آنکه حادثه‌یی در طبیعت باشد، حادثه‌یی‌ست در قلب‌آدمی.
محمدرضا میرباقری
مشکلِ ما این است که همان‌قدر که ویران می‌کنیم، نمی‌سازیم؛ همان‌قدر که کُهنه می‌کنیم، تازگی نمی‌بخشیم؛ همان‌قدر که دور می‌شویم، باز نمی‌گردیم؛ همان‌قدر که آلوده می‌کنیم، پاک نمی‌کنیم؛ همان‌قدر که تعهّدات و پیمان‌های نخستین خود را فراموش می‌کنیم، آن‌ها را به‌یاد نمی‌آوریم؛ همان‌قدر که از رونق می‌اندازیم، رونق نمی‌بخشیم. مشکل این است که از همهٔ رؤیاهای خوشِ آغازْ دور می‌شویم و این دورشدن به معنای قبولِ سُلطهٔ بی‌رحمانهٔ زمان است. بر سر قول‌وقرارهای نخستین نماندن، باورِ پیرشدگی روح است و خواجگی عاطفه
مریم محبی
عشق، یعنی پویشِ نابِ دائمی. به سراغِ خستگانِ روح نمی‌آید. خسته‌دل نباش،
shariaty
عشقِ به دیگری ضرورت نیست، حادثه است. عشقِ به وطن، ضرورت است، نه حادثه. عشقِ به خدا ترکیبی‌ست از ضرورت و حادثه.
°DEHGHAN°
یک کندو عسل، به‌قدرِ یک قطره محبّت شیرین نیست.
ladan ch
دیگر معجزه‌یی در کار نیست. هیچ‌چیز مانندِ اراده به پرواز، پریدن را آسان نمی‌کند.
کاربر ۳۳۲۸۶۵۴
خداوندِ خدا، پیش از آنکه انسان را بیافریند، عشق را آفرید؛ چراکه می‌دانست انسان، بدون عشق، دردِ روح را ادراک نخواهدکرد، و بدونِ دردِ روح، بخشی از خداوندِ خدا را در خویشتنِ خویش نخواهدداشت.
flora
در خلوت، بسیار گریستم، و، گریستم.
نورا
برای نَفَسی آسوده‌زیستن، چاره‌یی نیست جُز مِهی فشرده را گِرداگردِ خویش اِنگارکردن؛
محمدرضا میرباقری
عشق، حرکت دو نفر، مشتاقانه، به‌سوی هم نیست، بلکه حرکتِ دو نفر در کنارِ هم است؛
shariaty
هنوز هم، امّا، می‌توان روبه‌روی آینه، در خلوتِ خانه، نشست، به خود نگاه‌کرد، و از خود پرسید: آیا همان‌قدر خوبی که سال‌ها پیش از این بودی؟
محمدرضا میرباقری
عکس را دوست‌ندارم. عکس، انسان را اسیر خاطره می‌کند.
shariaty
می‌خندند؟ خُب بخندند، مگر چه عیب دارد؟
یلدا روشن

حجم

۲۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۲۰۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۹۲صفحه بعد