- طاقچه
- تاریخ
- تاریخ جهان
- کتاب پل پوت
- بریدهها
بریدههایی از کتاب پل پوت
۳٫۴
(۲۱)
مقادیر کمکهای اقتصادی چین به کامبوجِ خمرهای سرخ نیز قابل توجه بود. پل پوت درخواست کرد که اولویت به احیای جادهها و خطوط آهن، به ویژه از پنومپن به باتامبانگ و کومپونگ سوم، داده شود و چینیها سکوهای شناور برای حمل و نقل دریایی در اختیار کامبوج بگذارند.
Z
رهبر چین در اواخر عمر طولانیاش به اندازه کافی هشیار بود که دریابد دنیای نوینی که کامبوجیها رویای آفریدنش را در سر داشتند چیزی جز سراب از کار در نخواهد آمد. چین قبلاً در همین مسیر کوشیده بود.
Z
مائو شیفته شجاعتی شد که پل پوت در تخلیه شهرها از خود نشان داده بود.
Z
سرانجام، این واقعگرایی سیاسی بود که چین و کامبوج را به هم نزدیک کرد و نه قرابتهای ایدئولوژیکی.
Z
رهبران چینی تا سال ۱۹۷۵ ویتنام را جا پای محکم شورویاز طریق ویتنام سعی در بسط نفوذ خویش در سرتاسر منطقه داشت.
Z
اما پل پوت قطعآ یکی از نکات مطرحشده از سوی مائو را خیلی خوب فهمید، زیرا بعدها، به مناسبتهای گوناگون، تکرار کرد که مائو تسه تونگ به آنها دستور داده بود که از تجربه چین یا هر کشور دیگری هرگز به صورت کورکورانه تقلید نکنید، بلکه سعی کنید تجربه خودتان را خلق کنید.
Z
ذهن مائو به نخستین روزهای انقلابش رجعت کرد؛ زمانی که کمونیستهای چینی در جیانگشی در دهه ۱۹۳۰ ــ درست مثل خمرهای سرخ در چهل سال بعد ــ دهکدهها را آتش زدند، مردم را از خانه و کاشانهشان راندند، دهقانان پولدار را مرعوب، و مخالفان حزب را با شعار «کشتن صد بیگناه بهتر است تا یک گناهکار واقعی مجال فرار بیابد» اعدام کردند. این دوره با راهپیمایی طولانی پایان یافت، زیرا مائو توانست با ارائه آموزههای تازه راههای ظریفتری برای مقابله با اختلافات درونحزبی بیابد.
Z
از نظر پل پوت، تنبلی ذاتی خمریها یک مانع مهم بر سرِ بلندپروازیهایش برای تبدیل کردن کامبوج به کشوری مرفه و قوی بود؛ مانعی که باید از سر راه برداشته میشد. او نظراتش را در دیدار با خامتان، رئیس حزب کمونیست تایلند، مطرح کرد: «دهقانان غالبآ اهمالکارند، اعتماد
به نفس ندارند و کارشان را با شور و شوق انجام نمیدهند. آنها فقط بر حسب دستور کار میکنند.»
Z
نخستین گام، که عبارت بود از نابودی قشر نخبه زمیندار ــ قشری که از نظر انقلابیان، قرنهای متمادی کشور را استثمار کرده بود ــ بر اثر پیروزی انقلاب کمونیستی و تخلیه شهرها تحقق یافته بود. گامهای دوم و سوم ــ یا به قول پل پوت، ساختن و دفاع کردن ــ به معنای بسیج کل کشور برای تحقق توسعه اقتصادی با شتابی سرسامآور بود تا از این طریق جلوی باجخواهیها و زورگوییهای تایلند و ویتنام، دو دشمن ازلی و ابدی کامبوج، گرفته شود. این گامهای نهایی اهمیت حیاتی داشت.
کامبوج قرنها توسط دو همسایه قدرتمندش لگدمال شده بود. مستعمره شدن کامبوج به دست فرانسویها و سپس جنگ آمریکا در ویتنام، سبب بروز وقفه طولانی صد ساله در روند فوق شده بود.
Z
توازیها و شباهتهای متعددی میان نظام پادشاهی آنگکوری و نظامی که پل پوت در صدد ساختنش بود وجود داشت. هر دوی این نظامها خواهان استقلال کامل کامبوج بودند. هر دو در صدد دستیابی به یک کمالگرایی ناممکن بودند؛ اولی کمالگرایی را در معابد سنگی باشکوه خدایان هندو جستجو میکرد، و دومی میخواست الگویی برای کمونیسم باشد. هر دوی این نظامها مأموران دشمن را اعدام و عوامل آنها را وادار به کار یدی میکردند، هر دو دلمشغول آبرسانی به مزارع و کشت هرچه بیشتر برنج به عنوان تکیهگاه اصلی اقتصادی کشور بودند؛ و هر دو از نیروی کار بردگان به وفور بهره میبردند. علاوه بر این، در دهه ۱۹۷۰ دهقانان کامبوجی، که شالوده انقلاب خمر سرخ را تشکیل میدادند، همانطوری زندگی میکردند که اجدادشان در شش قرن پیش در زمان پادشاهی آنگکوری زندگی کرده بودند.
Z
از سال ۱۹۷۵ به بعد، همه کسانی که در تعاونیهای روستایی زندگی میکردند ــ یا به عبارتی، همه ملت ــ در سه گروه زیر طبقهبندی میشدند: یک) اعضای دارای حقوق کامل؛ دو) نامزدان؛ سه) دونپایگان.
Z
آنچه پل پوت و همکارانش در بهار ۱۹۷۵ تصویب کرده بودند برپایی اولین دولت بردهداری در دوران مدرن بود؛ چیزی که، به قول یک متخصص فرانسوی، نه فقط غیر منطقی یا خیالپردازانه، که بیرحمانه و غیر انسانی بود.
اصطلاح دولت بردهدار احساسی و تهییجی است و نیاز به تعریف دارد. استالین، هیتلر و کثیری از مستبدان جهان سوم با محروم کردن ملتهایشان از حقوق و آزادیهای اساسی آنها را استعارآ به بردگی کشیدند. پل پوت نه استعارآ که عملاً مردم کامبوج را به بردگی کشید. او این کار را با توسل به محبوس کردن کامبوجیها در درون یک ساختار سیاسی و اجتماعی خاص انجام داد.
Z
فناوری در بینش پل پوت امر حاشیهای به شمار میرفت. خیو سامفون حتا نوشته بود که کامبوج به نوعی «کاپیتالیسم ملی خودمختار» نیاز دارد. هو یون روی حرکتهای تدریجی و گام به گام در توسعه رَویههای اشتراکی تأکید کرده بود. با این حال، نظریههای اقتصادی هو یون و خیو سامفون موضوع بحث در بین رادیکالهای کامبوجی در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بود، و ریشه بسیاری از مفاهیم کلیدی تجربه خمر سرخ ــ اولویت اقتصادی دادن به ملت به جای فرد؛ تصمیم خودآگاهانه برای رو آوردن به منابع داخلی و انصراف از دریافت کمک خارجی؛ و بازسازی ریشهای جامعه برای به حداکثر رساندن میزان محصولات کشاورزی ــ را میتوان در مباحث مطرح شده در آن زمان جست.
Z
قضیه استقلال و خودکفایی در رساله دکتری خیو سامفون نیز مطرح شده بود. خیو سامفون رساله مذکور را در سال ۱۹۵۹ در دانشگاه سوربن نوشته بود. در بخشی از این رساله آمده است: «ادغام و یکپارچگی بینالمللی عامل ریشهای عدم توسعه اقتصاد خمری است... کمک خارجی باعث شده است تا کامبوج متکی به بازارهای جهانی بماند؛ بازارهایی که کامبوج هیچ کنترلی رویشان ندارد، زیرا این بازارها تحت سلطه منافع خارجی هستند. تجارت خارجی با جاری کردن سیل کالاهای وارداتی ارزان به بازار کامبوج باعث خروج کارآفرینان محلی از بازار میشود.»
Z
اینگ ساری بعدها توضیح داد: «ما باید استقلال و آبرویمان را حفظ میکردیم و این در گرو عدم درخواست ما از دیگر کشورها برای کمکرسانی بود.» در واقع، چینیها بیشترین کمک غذایی را به کامبوج میکردند اما این موضوع هرگز به صورت علنی اعلام نمیشد.
Z
در مورد تخلیه شهرها، در پشت همه دروغها یک حقیقت وجود داشت. تخلیه شهرها، برخلاف تصورات بعدی بسیاری از راندهشدگان، نخستین مرحله در فرایند عامدانهای بود که برای نابودی تمامیت یک طبقه، خواه شهرنشینان به طور عام خواه روشنفکران به طور خاص، طراحی شده بود. هدف پل پوت مبتلا کردن کشور به جهنمِ تغییرات انقلابی بود. او از این طریق در پی نابود کردن ایدههای کهن و کسانی بود که حاضر به رها کردن این ایدهها نبودند. او معتقد بود که از دل آتش انقلاب، کامبوجی منزه و قوی سر بر خواهد آورد که مظهر و الگوی فضایل کمونیستی خواهد بود.
Z
رژیم تازه کارش را با دروغ آغاز کرد، و دروغ گفتن به یکی از مشخصههای متمایز این رژیم مبدل شد. بعد از آوریل ۱۹۷۵، رهبران کامبوج هیچ حرفی بر زبان نیاوردند که درست و معتبر باشد. آنها دروغ میگفتند تا واقعیتهای ناخوشایند را پنهان کنند؛ آنها دروغ میگفتند، زیرا نمیتوانستند به خودشان زحمت یادآوری حوادث گذشته را بدهند؛ آنها از سر اتفاق، از سر اشتباه، از سر تنبلی، یا اصلاً بدون هیچ دلیل خاصی دروغ میگفتند.
Z
فرانک اسنپ رئیس بخش تجزیه و تحلیلها در اداره سیا در سایگون، بعدها تأیید کردند که سیا ترمینالهای مخابراتی مخفی و سلولهای جاسوسی محرمانه را در شهرهای کامبوج برپا کرده بود اما تخلیه شهرها باعث شد که همه شبکههای اطلاعاتی آمریکایی در سرتاسر کامبوج متلاشی و بیاستفاده شود.
Z
پل پوت بعدها مدعی شد که عملیات تخلیه در فوریه ۱۹۷۵ برنامهریزی شده بود. این ادعا هم دروغ است؛ عملیات تخلیه در اکتبر ۱۹۷۴ برنامهریزی شده بود.
Z
برای رهبری حزب کمونیست کامبوج کشته شدن بیستهزار تن طی عملیات تخلیه هزینه اندکی بود که در ازایش توانسته بودند کاپیتالیسم کامبوجی را با وارد کردن فقط یک ضربه نابود و مرز اجتماعی میان شهر و روستا را محو کنند.
Z
حجم
۴٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۹۱ صفحه
حجم
۴٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۹۱ صفحه
قیمت:
۳۴۵,۵۰۰
۲۷۶,۴۰۰۲۰%
تومان