بریدههایی از کتاب از ترس تنهایی
۳٫۵
(۷۳۷)
فقط یک چیز مشترک داشتند، آنها مرا انتخاب کرده بودند و بعد رفته بودند. من نقشی منفعل در این رابطهها داشتم.
Pariya
اصلاً تلاشی نکردم ادای خوبها را دربیاورم، نشانهٔ دیگری از اینکه رابطهمان هیچ اهمیتی برای من نداشته.
Pariya
از زمان آن آزمون وکالت و در طول آن سال جهنمی، نیت به عنوان شریک و راه فرارم بود. و گاهی بعضی احساسات وحشتناک میتوانند منجر به دوست داشتن شوند.
Pariya
به این فکر میکنم شاید احساساتم به او به این دلیل بود که نمیدانستم با نفرتی که از شغلم دارم چه کنم.
Pariya
من باید یاد میگرفتم که شادی را خودت میسازی، اینکه وقتی چیزی را میخواهی به این معنی است که باید چیزهای دیگری را از دست بدهی.
مهسا
یک بار مادرم به من گفت مقابل عشق، نفرت نیست، بیتفاوتی است.
مهسا
صدایم را پیدا میکنم و خودم را جمع میکنم تا آن جمله را به او بگویم که «دوستت دارم.» کلماتی که خیلی خیلی وقت است به زبان نیاوردهام. کلماتی که قبل از این معنایی نداشت. هیچ کداممان نمیدانستیم قرار است این حرفها پیش بیاید، اما من میتوانم آن را در هوایی حس کنم، که دورمان را گرفته است. چیزی است که انگار وزن دارد و بیشتر از رطوبت غلیظ قابل لمس است. میتوانم آن را از طریقهٔ نگاه کردنش به خودم حس کنم. از طریقی که اسمم را میگوید.
مهسا
زنی که رابطهای را با مردی متأهل سالها به دوش میکشد، امیدوار، حتی معتقد، که یک روز آن مرد به احساساتش عمل میکند و زنش را طلاق میدهد. زن فکر میکند آن لحظه همین نزدیکی است و اگر او همانجا بماند، درنهایت پشیمان نخواهد شد. اما زمان میگذرد و سالها فقط بهانههای تازه به وجود میآورند. بچهها هنوز مدرسهای هستند، زنش مریض است، عروسی بچههاست، نوهها در راهند. همیشه چیزی وجود دارد، دلیلی برای اینکه در همان وضعیت بمانند. اما بعد بهانهها تمام میشوند و درنهایت او قبول میکند نمیتواند مرد را ترک کند و باید همیشه در جایگاه دوم بماند تا تمام شود. به این نتیجه میرسد که جایگاه دوم را داشتن بهتر از هیچ است.
کتاب ناب
کسانی که پپسیخور هستند همیشه از تو میپرسند کوکا سفارش دادی، اما کولاکولاخورها هیچ وقت نمیپرسند.
کتاب ناب
نمیشود کلید شادی را در یک مرد پیدا کرد. که این یکجور وابستگی است، زنِ قوی باید احساس بینیازی داشته باشد و روی پای خودش بایستد. این چیزها ممکن است درست باشند و دوست دارم فکر کنم بدون دکس در زندگیام میتوانم یکطورهایی خشنودی را پیدا کنم، اما واقعیت این است که من وقتی با دکس هستم احساس آزادی بیشتری نسبت به زمانیکه مجرد و تنها هستم دارم. با او بیشتر خودم را احساس میکنم تا بدون او. شاید عشق واقعی این است.
و من عاشق دکس هستم.
جویای علم و حقیقت
مقابل عشق، نفرت نیست، بیتفاوتی است
.ً..
آهنگها و بوها بیشتر از هر چیزی میتوانند تو را به لحظهای خاص در گذشته ببرند. شگفتانگیز است که چهطور چند نت موسیقی یا یک بو آنقدر جادو میکنند. آهنگی که در آن لحظه ممکن است خیلی به آن اهمیت نداده باشی یا جاییکه حتی نمیدانستی که ممکن است بوی خاصی داشته باشد.
Tna
من و ایتن از زمان دبیرستان به این طرف دوستان نزدیکی ماندیم، هرچند ارتباطمان کم و پراکنده است. اما هربار که با هم حرف میزنیم، از همانجایی شروع میکنیم که تمام کرده بودیم. شاید بتوانم به او اعتماد کنم و داستان را برایش تعریف کنم.
kimia
او را به خاطر هوشش، حساس بودنش و شجاعتش دوست دارم. او را بدون قیدوشرط دوست دارم، بدون ملاحظه و ترس. او را به اندازهای دوست دارم که حاضرم به خاطرش خطر کنم. به اندازهای دوست دارم که یک رابطهٔ دوستی را به خاطرش قربانی کنم. آنقدر دوستش دارم که شادیام را بپذیرم و از آن برای شاد کردن خودش استفاده کنم.
faezeh
باید یاد میگرفتم که شادی را خودت میسازی، اینکه وقتی چیزی را میخواهی به این معنی است که باید چیزهای دیگری را از دست بدهی. و وقتی سهام بالا میرود، زیان میتواند بیشتر شود.
دختر پاييزي
«راشل. چهطور تونستی؟»
او هیچ وقت تا این اندازه از من ناامید نشده بود. همهٔ آن سختکوشیام، دستاوردها و سالها دختر خوبی بودن، همه تمام شده است.
«دارسی دوست قدیمی توئه. چهطور تونستی؟»
به او میگویم قبل از اینکه قضاوت کند، شاید بهتر باشد ماجرا را از زبان من هم بشنود. فکر نمیکنم نیاز باشد برای این کار به مدرسهٔ حقوق رفته باشی.
کاربر ۲۸۲۶۹۴۰
اما دارم یاد میگیرم که کامل بودن مسألهٔ مهمی نیست. در واقع، اگر وسواس به خرج بدهی، نه تنها چیزی کامل نمیشود، که ممکن است خراب بشود.
کاربر ۲۸۲۶۹۴۰
در رابطه هستی، از اینکه ممکن است تمام شود آگاهی. ممکن است از هم جدا شوید و یک نفر دیگر را پیدا کنید و خیلی راحت عاشق دیگری شوید. اما دوستی اینطور نیست. فکر میکنی تا همیشه ادامه دارد، مخصوصاً دوستیهای قدیمی. ایمان داری برای همیشه دوام میآورد، به همین دلیل خیلی چیزها در دوستی عزیز میشوند. حتی وقتی دکس جفت شش آورد، من هرگز تصور نمیکردم دوستی من و دارسی به پایان برسد.
کاربر ۲۸۲۶۹۴۰
دارم یاد میگیرم که کامل بودن مسألهٔ مهمی نیست. در واقع، اگر وسواس به خرج بدهی، نه تنها چیزی کامل نمیشود، که ممکن است خراب بشود.
آیدا
عشق چیزیه که نمیتونی کنترلش کنی
آیدا
حجم
۲۹۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۹۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
۴۵,۰۰۰۵۰%
تومان