بریدههایی از کتاب از ترس تنهایی
۳٫۵
(۷۳۶)
چیزی که همیشه مرا از هیجان لبریز میکرد، حالا هیچ حسی را در من بیدار نمیکند.
صدیقه
وقتی پیر میشی تولد دیگه مهم نیست.»
مارال
قرار نیست بیست سالگی تا همیشه باشد
مارال
دارم یاد میگیرم که کامل بودن مسألهٔ مهمی نیست. در واقع، اگر وسواس به خرج بدهی، نه تنها چیزی کامل نمیشود، که ممکن است خراب بشود.
shokoufeh
انگار در جایی گیر افتادهاند و بعد از آن دیگر به معنای زندگی فکر نکردهاند و وارد روزمرگی شدهاند.
یلدا روشن
مقابل عشق، نفرت نیست، بیتفاوتی است.
کاپوچینو
چیزهای جالبی مثل تولد گرفتن، وقتی زمان میگذرد و به سی سالگی نزدیک میشویم، میتوانند اهمیتشان را از دست بدهند.
محسن سفیدگر
«فکر کنم واکنششون آقای گیلهولی رو عصبانی کرد. اون میخواست بچهها عمق بیکفایتی و آیندهٔ خرابشون رو درک کنن. برای همین نمودار بزرگی روی تخته کشید تا به ما نشون بده پتانسیل درآمد من با داشتن مدرک دانشگاهی، به جای اینکه مثل اونها بخوام بعداً تو رستوران میز تمیز کنم، چهقدر اختلاف داره. و اینکه چهطور با گذشت زمان همه چیز بدتر میشه.»
صدیقه
به این فکر کردم که آنها با اینکه بزرگ شدهاند، انگار در جایی گیر افتادهاند و بعد از آن دیگر به معنای زندگی فکر نکردهاند و وارد روزمرگی شدهاند.
محسن سفیدگر
«خب، باشه چال گونهش رو دوست دارم.»
☽ოყ♡ოσσŋ☾
اما یاد گرفتهام که تو نمیتوانی به تنهایی زمان چیزها را مشخص کنی و حتماً درست از آب دربیاید.
محسن سفیدگر
درک میکنم که سی فقط یک عدد است و پیری به احساس تو برمیگردد.
پویا پانا
. یادم میآید یک بار مادرم به من گفت مقابل عشق، نفرت نیست، بیتفاوتی است. او میدانست در مورد چه حرف میزند. هدف من این است که نسبت به دکس بیتفاوت بشوم.
افشار
یک بار مادرم به من گفت مقابل عشق، نفرت نیست، بیتفاوتی است.
boratav
کسی که کمتر اهمیت میدهد، یا وانمود میکند، قدرت را در دست دارد.
شیرین نگار
چرا خوب بودی. تو فقط فکر نمیکنی که خوبی. تو خودت رو به شیوهٔ خودت نگاه میکنی. خودت رو خیلی متوسط میبینی، خیلی معمولی. ولی چیز معمولیای دربارهٔ تو وجود نداره راشل.»
mori
پذیرفتن اینکه اشتباه کرده در واقع به او شجاعت و ثبات داده است.
کاربر ۳۴۷۳۵۰۸
«دنیا سیاه یا سفید نیست راشل. اخلاق نسبیه. تو به اون احساس داری. این تو رو آدم بدی نمیکنه.»
Behzad Fn
. او برنده میشود، چون انتظار دارد برنده شود. من توقع ندارم چیزی را که میخواهم به دست بیاورم، برای همین به دست نمیآورم. و حتی سعی هم نمیکنم.
نیلو
کارهای عمدتاً خستهکننده انجام میدهم. از آن کارهای نفرتانگیزی که زندگی را کمکم بیمعنی میکند. برای همین مدام باید با خودم این وِرد را تکرار کنم که من از وکالت متنفرم و بهزودی آن را ترک خواهم کرد. به محض اینکه بتوانم وامهایم را پرداخت کنم. به محض اینکه پاداش سال بعدم را دریافت کنم. به محض اینکه بتوانم کار دیگری پیدا کنم تا از پس اجارهٔ خانهام بربیایم. یا کسی را پیدا کنم که بتواند اجارهٔ خانهام را بدهد.
fati.sh.
حجم
۲۹۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۹۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
۴۵,۰۰۰۵۰%
تومان