بریدههایی از کتاب از ترس تنهایی
۳٫۵
(۷۳۷)
او از ازدواج کردن میترسد.
من از تنها بودن میترسم.
marjan
«باید بدونی چهطوری چیزی رو که میخوای درخواست کنی
Sara
نه سفری به اروپا داشتم، نه داستانهای احمقانه، نه رابطهای ناسالم. نه رازی و نه چیز پنهانی. و حالا به نظر میرسد که برای همهٔ اینها دیر شده است.
saharist
خلاصه بگویم، هیچ اعتقادی به شادی خودم در پایان ندارم. و بعد دارسی هم هست، او زنی است که باور دارد چیزها باید برای او باشند، در نتیجه همینطور هم میشود. همیشه چیزها در اختیارش هستند. او برنده میشود، چون انتظار دارد برنده شود. من توقع ندارم چیزی را که میخواهم به دست بیاورم، برای همین به دست نمیآورم. و حتی سعی هم نمیکنم.
مهرنوش آیرم
وقتی تو در رابطه هستی، از اینکه ممکن است تمام شود آگاهی. ممکن است از هم جدا شوید و یک نفر دیگر را پیدا کنید و خیلی راحت عاشق دیگری شوید. اما دوستی اینطور نیست. فکر میکنی تا همیشه ادامه دارد، مخصوصاً دوستیهای قدیمی. ایمان داری برای همیشه دوام میآورد، به همین دلیل خیلی چیزها در دوستی عزیز میشوند.
آیدا
مقابل عشق، نفرت نیست، بیتفاوتی است
Fateme Nahavandi
«تقلا کردن برای به دست آوردن چیزهای جدید هیجانانگیزه. اما مثل رابطهٔ عاشقانه نمیتونه واقعی و بادووم باشه. و اون شیدایی اولِ رابطه و این جملهٔ روتین که: من نمیتونم بدون تو زندگی کنم، برای همه یه روزی کمرنگ میشه.»
عشق کتاب
«یه چیز درهم» توصیف دقیقی از آشپزی مادرم است. منظورش از ادویه، فقط نمک و فلفل است و در دستور آشپزیاش سوپ گوجهفرنگی و بیسکوییت کراکرز وجود دارد. هیچ چیزی به اندازهٔ دیدن منظرهٔ مادرم با پیشبندش، ترس به دلم نمیآورد.
عشق کتاب
یک بار مادرم به من گفت مقابل عشق، نفرت نیست، بیتفاوتی است.
Pariya
فقط به خاطر خوشقیافه و خوشهیکل بودن دارسی نیست، بلکه به دلیل اعتمادبهنفس و جذابیتش هم هست.
Pariya
«میدونی چیه راشل، چه اهمیتی داره که چه روزی تو هفته سی ساله میشیم؟ اون موقع دیگه پیر شدیم. وقتی پیر میشی تولد دیگه مهم نیست.»
نآزنین
«میدونی چیه راشل، چه اهمیتی داره که چه روزی تو هفته سی ساله میشیم؟ اون موقع دیگه پیر شدیم. وقتی پیر میشی تولد دیگه مهم نیست.»
sarvenaz
من باید یاد میگرفتم که شادی را خودت میسازی، اینکه وقتی چیزی را میخواهی به این معنی است که باید چیزهای دیگری را از دست بدهی
Tina
زنِ قوی باید احساس بینیازی داشته باشد و روی پای خودش بایستد
Tina
اما من باید یاد میگرفتم که شادی را خودت میسازی، اینکه وقتی چیزی را میخواهی به این معنی است که باید چیزهای دیگری را از دست بدهی. و وقتی سهام بالا میرود، زیان میتواند بیشتر شود.
samira
زمان همهٔ زخمها را درمان خواهد کرد، اگر فقط بتوانی در آن زمان خودت را جمعوجور کنی.
المیرا پویامهر
رسیدش را امضا میکند و به فروشنده لبخند میزند.
«کی گفته من قراره باهاش دوست بشم؟»
☽ოყ♡ოσσŋ☾
«اما حالا هرچی. دیگه به چاق بودن عادت کردم.»
چشمهایم را میچرخانم.
«تو چاق نیستی.»
☽ოყ♡ოσσŋ☾
آنها با اینکه بزرگ شدهاند، انگار در جایی گیر افتادهاند و بعد از آن دیگر به معنای زندگی فکر نکردهاند و وارد روزمرگی شدهاند. این مربوط به زمانی میشود که به نظرم میآمد دوران کمسنوسالیام کِش میآید و بیست سالگیام تا ابد ادامه پیدا میکند.
panah
همیشه میدانی یک نفر هست که تو را در امنیت کامل به خانه میرساند.
آسمان شب
حجم
۲۹۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۹۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
۴۵,۰۰۰۵۰%
تومان