بریده‌هایی از کتاب فروش؛ تنها راه بقا

‌مشاهداتم نشان می‌دهند مهم‌ترین مهارت‌هایی که در زندگی نیاز داریم در مدرسه آموزش داده نمی‌شوند.

فروش دیگر به معنای تبادل کالا و ارز نیست، بلکه به معنای متقاعد کردن دیگران برای حمایت از ایده، نظر و محصول‌تان است.

فردی که می‌تواند کاری کند افراد احساس خوبی داشته باشند می‌تواند تقریباً هر چیزی را بفروشد!

انجام دادن کار بیش از اندازه هرگز باعث شکست‌تان نمی‌شود، ولی کار خیلی کم ‌می‌تواند چنین نتیجه‌ای داشته باشد.

باید بر این باور باشید آنچه ارائه می‌دهید انتخاب درستی برای مشتری بالقوه است. باید تمرین کنید صرف‌نظر از اتفاقی که می‌افتد، به جوش دادن معامله متعهد بمانید. باید به شیوه‌هایی برای مدیریت طفره رفتن، واکنش‌های احساسی و اعتراض‌ها مجهز باشید.

به شما اطمینان می‌دهم تنها محدودیت‌هایی که با آن‌ها مواجه می‌شوید، محدودیت‌های ذهن‌تان است.

دانستن برای موفقیت ضروری است، چون دانش برابر با قدرت در زندگی است. دانستن به این معناست که با نَه‌های کمتری مواجه خواهید بود. نه‌های کمتر به معنای زندگی بهتر است!

فردی که فکر می‌کند باغچه‌ی «همسایه» سبزتر است قدر باغچه‌ی خودش را نمی‌داند.

سه چهارم جمعیت جهان روح‌شان هم خبر ندارد که موفقیت‌های آتی زندگی و شغل‌شان فقط و فقط به فروش وابسته است. اگر فروش را ندانند، موفق نخواهند بود.

پیش از اینکه به رزومه‌ی او نگاه کنم به توانایی او برای ترغیب دیگران نگاه می‌کنم. آیا بودن کنار این شخص را دوست خواهم داشت؟ آیا این شخص فردی برنده است؟ آیا اعتمادبه‌نفس و نگرشی مثبت از خود نشان می‌دهد؟ آیا می‌تواند دیگران را متقاعد کند تا قدمی بردارند؟ افراد ترغیب‌کننده، مثبت و بااعتمادبه‌نفس را نسبت به افرادی که هیچ ‌چیزی غیر از رزومه‌ای زیبا ندارند ترجیح می‌دهم و استخدام‌شان می‌کنم.