بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب از غبار بپرس | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب از غبار بپرس اثر جان فانته

بریده‌هایی از کتاب از غبار بپرس

نویسنده:جان فانته
ویراستار:محسن کیانی
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۲۰ رأی
۳٫۶
(۲۰)
عشق همه‌چیز نبود. زن‌ها همه‌چیز نبودن. یه نویسنده باید انرژیش رو ذخیره کنه.
پویا پانا
من واسهٔ آدمی که به تعهداتش عمل نمی‌کنه احترامی قایل نیستم.
پویا پانا
کشیش‌ها سوگند فقر یاد می‌کنند و مجاز به خریدن چیزهایی مثل کتاب نیستند.
پویا پانا
ما از این به بعد امیدوار به یک جهش بزرگ‌ایم به چیزهای خوب.
پویا پانا
قیافه‌ش دست‌نوشته‌ای از بدبختی و خستگی بود.
پویا پانا
روزهای معرکه، کرایهٔ پرداخت‌شده و پنجاه دلاری که هنوز توی کیفم مونده بود، روز و شب کاری نکردن جز نوشتن و فکر کردن به نوشتن؛ آه، چه روزهای شیرینی، روزهایی که بزرگ شدنش رو می‌دیدم، نگرانش بودم، خودم بود، کتابم بود، کلماتم بود، شاید مهم و شاید هم موندگار، ولی هر چی بود مال من بود،
پویا پانا
آه، لس‌آنجلس! به مه و غبار خیابون‌های تنهات بگو من دیگه تنها نیستم.
پویا پانا
دنیا یه افسانه بود، یه سطح شفاف، و همهٔ چیزهای روش فقط واسهٔ یه مدت کوتاه این‌جا بودن؛ همهٔ ما، باندینی و هَکمِث و کامیلا و ورا، همهٔ ما فقط واسهٔ یه مدت کوتاه این‌جا بودیم، و بعد یه جای دیگه می‌بودیم؛ ما اصلاً زنده نبودیم، به زنده بودن نزدیک می‌شدیم، ولی هیچ‌وقت به‌ش دست پیدا نمی‌کردیم.
DT
باندینی بی‌باک از هیچی نمی‌ترسه به‌جز ناشناخته‌های این دنیای پُر از عجایب مرموز. آیا مُرده‌ها احیا می‌شن؟ کتاب‌ها می‌گن نه، شب فریاد می‌زنه که بله.
پویا پانا
کتاب پشت کتاب از قفسه‌ها بیرون می‌کشیدم. چرا هیچ‌کس چیزی نمی‌گفت؟ چرا هیچ‌کس فریاد نمی‌زد؟
پویا پانا

حجم

۲۲۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۴ صفحه

حجم

۲۲۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۴ صفحه

قیمت:
۵۷,۰۰۰
۲۸,۵۰۰
۵۰%
تومان